𝐏𝐮𝐩𝐢𝐥𝐥𝐚 𝐎𝐏𝐈𝐀 ||kookmin
پایان یافته 🏳 •fic: pupilla opia •Couple: kookmin • angst/ romance/smut " تو تنها شوخیِ خدایی که دارم با دو تا دستهام بغلش میکنم! تو تنها شوخیِ خدایی که میخوام ببوسمش..! "
پایان یافته 🏳 •fic: pupilla opia •Couple: kookmin • angst/ romance/smut " تو تنها شوخیِ خدایی که دارم با دو تا دستهام بغلش میکنم! تو تنها شوخیِ خدایی که میخوام ببوسمش..! "
﹝ایزد﹞ -واسم مهم نیست خدای لعنت شده مصری! اگه میخوای منو لمس کنی باید التماس هاتو بشنوم کاپل اصلی: ویکوکمین کاپل فرعی: یونمین ژانر: سفر در زمان،فانتزی،اسمات،تخیلی،رمنس نویسنده:پارک کارینا وضعیت: در حال اپ تهیونگ و جونگکوک تاپ جیمین باتم
(فصل اول فول💜)salvatore . ناجی . . . چطور شد؟چطور یکی میشه پاییز و بهار و تک تک ذره های هواش...تنها ترین الهه ی روی زمین...شکسته ترین...وقتی نبض بزنه اون نگاهش توو دونه دونه ی سلول های عصبیش... و فوران کنه اون حس سرخ داخل رگایی که یخ زده بود... حالا که داشت قدم برمیداشت سمت اون بهشت بی انتها...قدماش میلرزید...سست میش...
Salvatore : Res⛼(فول شده💜) . Return to seoul🦂 . فصل دوم salvatore . . ژانر:انگست•اکشن•بتریال•رومنس•اسمات . کاپل: کوکمین•تهگی . . خلاصه: کنار من میخوابی؟ تا گوشه ای از این توهم و توو دستات بگیری... من دارم به سمت پوچی میدوم... بدنت هوشیاری منو میگیره... و حرف های نا گفته... حرف هایی که با خیره شدن به چشم هام توو ذهن...
نام: حقیقت نگفته_ خیانت [کامل شده] ژانر: امگاورس_کمدی_درام کاپل: کوکمین_ هوپوی_نامجین همه اش از خودش میپرسید اگه برمیگشت به عقب باز هم همون انتخاب هارو میکرد؟ باز هم به خاطر چیز های بی ارزش زندگی گذشته اشتباه میکرد؟ باز هم خیلی هارو از خودش میروند؟ باز هم چشم رو اشتباهات بقیه میبست؟ #TTUU
"مهم نیست کجا زندگی میکنم و چه جایگاهی دارم،فکر کنم حتی اگه توی بهترین جایگاهم بودم و با آدمای خوبی سرو کله میزدم همینطوری زندگی میکردم، بدون اینکه بدونم به کجا دارم میرم یا به اینکه کجا قراره زندگی کنم، زندگی من همینطوری سخت و سرد میشد.." .... "لویس بورخس میگه برای عاشق شدن دنبال بارون و بابونه نباش..بعضی وقتا انته...