vkook . kookv
101 story
𝘓𝘪𝘨𝘩𝘵 𝘰𝘧 𝘥𝘢𝘳𝘬𝘯𝘦𝘴𝘴 «Vkook» на zoom_in_story
zoom_in_story
  • WpView
    Прочтений 592,185
  • WpVote
    Голосов 58,557
  • WpPart
    Частей 67
_من سایه ام. _و من نوری که سایه رو دنبال می کنه. **************************************************** _توی دنیایی که تو زخمی و من درمانگر...یک عشق چطوری قراره به وجود بیاد؟. _برای به وجود اومدنش...باید منو درمان کنی. دکتر جئون جونگکوک، پنج ساله که با کیم تهیونگ رئیس یک گنگ مافیایی ازدواج کرده...اما اون از مافیاها متنفره...و داره تمام تلاشش رو می کنه خودش رو از بند این زندگی نجات بده. اما در این راه متوجه راز هایی میشه که همه چیز رو تغییر میده. آیا اون موفق میشه خودش و پسرکوچولوی چهارساله ش رو نجات بده و زندگی دلخواهش رو به دور از همسرش، کیم تهیونگ بسازه؟ کاپل:ویکوک، هوپمین، نامجین ژانر:امگاورس، رمنس، انگست، اسمات، اکشن، مافیایی
𝐎𝐰𝐧𝐞𝐝 𝐭𝐨 𝐎𝐛𝐞𝐲 {𝐯𝐤} на Teahkook_writer
Teahkook_writer
  • WpView
    Прочтений 163,839
  • WpVote
    Голосов 21,946
  • WpPart
    Частей 28
شاهزاده سرزمین ثروتمند لی‌نیوا ؛ اونو درخواست کرد و بدست آورد. حالا امگا مجبور بود از آلفا اطاعت کنه . اثر : ZOEY ELLIS ***************** ☠️این فیک دارای صحنه های خشونت آمیز و وقایع تلخ تاریخی می‌باشند⚔️ Couple :: vkook ، yoonmin Jenre :: Omegaverse, history, romance, smut , dark , war , angest پارت گذاری: یک بار در هفته 🏹 لطفا پارت توضیحات مطالعه بفرمایید
 Far But Close To Me | Taekook на herjeona
herjeona
  • WpView
    Прочтений 217,544
  • WpVote
    Голосов 25,534
  • WpPart
    Частей 33
منم یه امگام ولی متفاوت با بقیه امگاها.... از وقتی یادمه برعکس همه امگاها بدن ورزیده و زور خوبی داشتم.... اینا خوبه ولی برای اون...امگاها زنندن... بقیه میگن خانواده کیم از امگاها بدشون میاد و من... من مجبورم ک نشون بدم یه الفام تا بتونم کنارش باشم... ولی من نمیتونم برای اون فقط یه دوست باشم... Genre: Omegaverse, Mpreg, HappyEnd, Secret The main copel: Taekook/Vkook Sub-copels: hopemin , secret Writers: Adin , Arsen
𝐀𝐞𝐳𝐫𝐚𝐞𝐥'𝐬 𝐂𝐡𝐢𝐥𝐝 на Ladykim--
Ladykim--
  • WpView
    Прочтений 219,766
  • WpVote
    Голосов 17,230
  • WpPart
    Частей 56
-چرا اجازه نمیدی به سیگار لب بزنم؟ _چون نمیخوام به چیزی جز من معتاد شی. ✡⟷✧⟷✡ اون مَردِ تنها برای من حکمِ اکسیژن رو داشت،کنارِش نفس میکشیدم، یادم میرفت چه گذشته ی بی معنی ای داشتم، ریه هام پر میشد از عطرِ همیشگی‌ش"همون سیگارِ قهوه ای،همونکه هرزگاهی بهش حسادت میکردم، چرا باید اینقدر خوش شانس میبود که بین لبهای تهیونگ جا خوش میکرد؟ اونجا متعلق به زبونِ من بود!"هر چند، هنوز هم دوست داشتم بین لبهای معشوقه‌م ببینمش، وقتی دودِ سیگار رو ازبین لبهای نم‌دارِش به بیرون دعوت میکرد، قلبِ من یک تپش رو جا می انداخت،حتی سیگار کشیدنش هم پرجذبه و مسخ کننده بود، حتی اون دودِ خوش شانس هم وقتی از بین لبهای رییس کیم خارج میشد توی هوا به رقص در میومد! ᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒ 🖤کاپلها : تهکوک(اصلی)_چانبک_جونگمین 🤍نویسنده: لی‌لی(--ladykim) 🖤ژانر: رمنس.درام.جنایی 🖤محدودیت سنی : 18+ چنل تلگرامِ فیکشن:Aezraelschild@ #vkook #taekook #chanbaek #kai #jimin #mafia #police #lisa #rose #chaelisa
The fifth sense на EUGENIEandDANIYAR403
EUGENIEandDANIYAR403
  • WpView
    Прочтений 281,708
  • WpVote
    Голосов 29,933
  • WpPart
    Частей 66
وضعیت: پایان یافته❤️ ⚫️کیم تهیونگ آلفای خون خالص و ۳۶ ساله پدری مجرده که یه پسر داره... تهیونگ روانشناس معروفی بوده، البته تا قبل از این که یکی از مریض هاش به بدترین شکل ممکن خودکشی کنه و تهیونگ برای همیشه دست از این کار بکشه... ⚫️جئون جونگکوک امگای ۲۱ ساله ای که بعد از تجاوز برادرش در حضور مادر ناتنیش تصمیم به خودکشی میگیره، اما نجات پیدا میکنه و حالا نیاز به یک روانشناس داره... و آیا تهیونگ این پرونده جدید رو قبول میکنه؟ به قلم: Daniyar& Eugenie #امگاورس 🐺 #عاشقانه❤️ #روانشناختی🧩 #تهکوک💜 #اسمات🔞 #ددی‌کینک🗿
❊𝐏𝐨𝐥𝐢𝐥𝐥𝐚❊ на _Moonsan_
_Moonsan_
  • WpView
    Прочтений 239,673
  • WpVote
    Голосов 32,194
  • WpPart
    Частей 44
࿐[کامل شده] کیم تهیونگ آلفایی که از آلفابودنش متنفر بود؛ و جونگ‌کوک امگایی که از تمامیِ امگاها، ازجمله جنسیت ثانویه‌ی خودش نفرت داشت... . . شاپرک با قلبی غنی‌از غمِ فراوان، همیشه لبخندِ دروغین می‌زد و می‌خندید. شاپرک غصه‌دار و عاشق بود... شاپرک نفهمید و ندونست که با یک پیام‌دادن به شخصی که دورادور دوستش داشت، قلبش می‌شکنه و بال‌هاش ترک برمی‌دارن... «می‌شه فقط من رو دوست داشته باشی؟ قول می‌دم هرگز نفهمی که زندگیِ قبل‌از من چقدر برات سخت می‌گذشت، جونگ‌کوکی...» «فقط دست از سرم بردار، فقط ولم کن احمق!» ــــــــــــــــــــــــــــ༺Polilla ༻ــــــــــــــــــــــــــ ✤ganer: Omegaverse, Romance, Angst, smut ✤Couple: Kookv Telegram: @lunenoire_6 ~𝓜𝓸𝓸𝓷𝓼𝓪𝓷 𝓵𝓸𝓿𝓮𝓼 𝔂𝓸𝓾♡
HeartBeat Hospital | Vkook на V_kookiFic
V_kookiFic
  • WpView
    Прочтений 771,075
  • WpVote
    Голосов 77,712
  • WpPart
    Частей 48
"Completed" خلاصه: جئون جونگکوک رزیدنت جراح مغز و اعصاب،با وجود شلوغی بخش اورژانس بین اون همه مریض و همراهایی که به هیاهوی سالن دامن میزدن،مجذوب مرد نااشنایی میشه که با سردرگمی به دیوار سرد و بی روح بیمارستان تکیه داده و تو دنیای افکار خودش رها شده... چی میشه اگه جونگکوک با لجبازیاش این مرد رو اعصبانی کنه بدون اینکه بفهمه در آینده قراره دستیارش بشه و زندگیش به همین نگاه سرد گره بخوره ،دستیار جوان ترین جراح مغز اعصاب"کیم تهیونگ" + دکتر کیم،میشه خودت رو به ندونستن بزنی تا من بتونم تورو دوست داشته باشم؟! Heartbeat Hospital Wr: @LiLinuxe Main couple: Vkook Genre: Medical(پزشکی).Smut.Angst.Loving
𝖳𝗁𝗂𝗋𝗍𝗒 𝖾𝗂���𝗀𝗁𝗍 𝖣𝖾𝗀𝗋𝖾𝖾 𝖢𝗂𝗋𝖼𝗎𝗂𝗍 на Nazanin_low
Nazanin_low
  • WpView
    Прочтений 211,359
  • WpVote
    Голосов 22,788
  • WpPart
    Частей 46
•𝗖𝗼𝗺𝗽𝗹𝗲𝘁𝗲𝗱• [مـدار 38 درجــه] تاریکی و خون تمام دنیای من بود! یک سایه از اشتباهاتم حتی نمی‌ذاشت نفس بکشم تا وقتی که تو... تو پاتو توی زندگیم گذاشتی جونگکوک! تو من رو درهم شکستی، بهم بگو کی بهت اجازه داد من رو عاشق کنی سربازِ اعزامی از یگان ضربتی؟ 𓂃ᬉ🪖 نمی‌تونست اشک‌هاش رو کنترل کنه. دست زخمی ولی هنوز زیبای فرمانده‌اش رو بالا آورد و چشم‌هاش رو بست. روی زخمش رو بوسید و بدون توجه به چشم‌های گرد شدۀ مرد، بوسه‌هاش رو تا بازوی عضلانیش ادامه داد و جای باند پیچی شدۀ گلوله رو روی سینۀ برهنۀ مرد بوسید! هنوزم گریه می‌کرد. +اگه از دستتون می‌دادم... می‌مردم فرمانده... لب زد و چشم‌های خیس و نگرانش رو باز کرد و به چشم‌های فرمانده کیم داد... وقتی سکوت مرد رو دید با همون بغض خندید و دستش رو زیر بینیش کشید. +به چی این‌طوری خیره شدین فرمانده؟ -می‌خوام ببینم تا کجا می‌تونی گستاخانه پیش بری! +واقعا؟ واقعا می‌خواین بدونین؟ 𓂃ᬉ🪖 ミ𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝟑𝟖 𝐃𝐞𝐠𝐫𝐞𝐞 𝐂𝐢𝐫𝐜𝐮𝐢𝐭 ミ𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤, 𝐘𝐨𝐨𝐧𝐌𝐢𝐧 ミ𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐀𝐧𝐠𝐬𝐭, 𝐖𝐚𝐫, 𝐂𝐥𝐚𝐬𝐬𝐢𝐜, 𝐒𝐦𝐮𝐭 ミ𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: 𝐄𝐜𝐡𝐨
Along the Seine River | Vkook | Completed  на Mamacita_01
Mamacita_01
  • WpView
    Прочтений 381,890
  • WpVote
    Голосов 53,277
  • WpPart
    Частей 45
┊Summary: توی این بوک داستان عاشقانه یه زوج فرانسوی از دل پاریس رو میخونیم. تهیونگ و جونگکوکی که هفت ساله ازدواج کردن و دوتا دختر دوقلو دارن، اما بعد از هفت سال اختلاف ها و مشکلاتی بینشون شکل گرفته که باعث شده جونگکوک تصمیم به جدایی از همسرش بگیره...اما چه آینده ای انتظار این زوج رو میکشه؟ ┊Teaser: _ یقه‌ت زیادی بازه! _چی! زبانش را در لپش چرخاند و نگاهش را از پاها تا چشمانم بالا کشید: _ یقه‌ت عزیزم...زیادی بازه! _ جدا تهیونگ؟ حالا که میبینی دیگه عصبی نیستم شروع میکنی به گیر دادن؟ او نیز اخمی کرد و با بردن دستهایش به جیب شلوار سفید رنگش، با لحنی جدی تر گفت: _ میدونی که دوست ندارم توی یه فضای خیلی عمومی و شلوغ مردم نگات کنن. متعجب خندیدم و سرم را به تاسف تکان دادم، لبم را به دندان گرفتم و در حالی که دکمه‌های پیراهنم را میبستم پاسخ دادم: _ تلافیشو سرت در میارم آقای کیم. _ تلاشتو میکنی آقای کیم. پیج نویسنده: @sylvie_fic Couple: Vkook Sub Couple: Seongsang (Ateez), Hopemin Genre: dram, Romance, Smut, angst Writer: Sylvie Telegram: @Papacita_01