Vkook (my favorite)
27 stories
Mammatus | VKOOK by V_kookiFic
Mammatus | VKOOK
V_kookiFic
  • Reads 14,571
  • Votes 1,501
  • Parts 22
𓂃𝐌𝐀𝐌𝐌𝐀𝐓𝐔𝐒𓍯 تهیونگ طرد شده بود، به عنوان روانپزشکِ برجسته و جوانی که سال‌ها قبل معشوقه‌ی هم جنس خودش رو به قتل رسوند طرد شده بود... نه خانواده‌ای داشت، نه دوست و نه هم خونه‌ای. فقط و فقط به موسسه‌ی رواندرمانی‌اش میرفت و مشغول کار میشد، قسم خورده بود درب‌های قلبش رو به روی کسی باز نکنه و سمت هیچ پسری برای رابطه نره. اما درست توی یک شب عادی مثل بقیه شب‌هایی که توی موسسه مشغول دیدن بیمارهاش بود، پسر خیابونیی با خشم به اتاقش هجوم آورد. پسری که توی مدت نه چندان طولانی، درب‌های قلب بدنام ترین روانپزشک این شهر رو باز کرد تا دوباره زندگی‌اش پر از تنش‌ و طرد شدن‌های دیگه‌ای بشه. ___ " خدا تو رو خلق کرد و از خودش پرسید چطور ممکنه تنها روی زمین ولت کنه؟ این شد دلیل به دنیا اومدن من. " ⊹ کاپل⤟ ویکوک، یونمین، نامجین. ⊹ ژانر⤟ رومنس، درام، روانشناسی، اسمات، انگست، معمایی. ⊹ نویسنده⤟ LeeTelma
𝐇𝐞𝐫𝐦𝐞𝐬 | 𝐕𝐊 by Linda-fanfic
𝐇𝐞𝐫𝐦𝐞𝐬 | 𝐕𝐊
Linda-fanfic
  • Reads 34,574
  • Votes 6,976
  • Parts 35
✍︎ هِرمِس ____ 𝐇𝐄𝐑𝐌𝐄𝐒 | 𝐚𝐮 𝐂𝐎𝐔𝐏𝐋𝐄 ↳ 𝐯𝐤𝐨𝐨𝐤, 𝐬𝐨𝐩𝐞 𝐉𝐄𝐍𝐄𝐑 ↳ 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐦𝐲𝐬𝐭𝐞𝐫𝐲, 𝐚𝐧𝐠𝐬𝐭, 𝐬𝐦𝐮𝐭... 「⌯ 𝐒𝐔𝐌𝐌𝐀𝐑𝐘 ⌯」 کیم تهیونگِ سی و هشت ساله، رئیس کمپانی Hermes میخواست توی هفته مد پاریس دست به یه ریسک بزرگ بزنه.. استفاده از یک مدل مرد برای یک برند زنانه.. این هنجار شکنی قراره کلی جنجال بپا کنه..... ▪︎▪︎▪︎ " همه ما تو زندگیمون یه گناهی مرتکب شدیم، برادرم یه فراریِ، مادرم یه قاتل، خودم یه روسپی و تو... تو عاشقی، اینم یه جور گناهه... " 𝔏𝔦𝔫𝔡𝔞✍︎
Saudade - Vkook by V_kookiFic
Saudade - Vkook
V_kookiFic
  • Reads 1,741
  • Votes 118
  • Parts 7
𓂃𝐒𝐚𝐮𝐝𝐚𝐝𝐞𓍯 "_گمونم دیگه نمی‌خوام بدونم! _چی‌؟ _عطرت؛ دیگه نمی‌خوام بلدش باشم..._" -- عشقِ ممنوع، مرد ساعت‌ساز را هر هفته‌ به تماشای یک نمایش می‌نشاند. نمایشی که برای او معنایی پنهان و بهانه‌ی از سر گذراندن شب‌هایش بود. اما چه اتفاقی می‌افتاد اگر در آخرین بازدید، تئأترِ محبوب ساعت‌ساز کنسل و چشم‌های بی‌روح مرد با فردی غریب دیدار می‌کرد؟ فردی که شاید در ظاهر مزاحم اما، اصلی‌ترین قطره‌ی جوهر، برای سرآغازی سپید و پایان پاییز بود. آن دو تیله‌ی سیه و سرکش، به راستی متعلق به که بود؟ ⊹ کاپل⤟ویکوک ⊹ ژانر⤟درام، رمنس،‌ انگست، معمایی، اسمات ⊹ نویسنده⤟ #Saren
Till Time Stops Us by lonlynessblossom
Till Time Stops Us
lonlynessblossom
  • Reads 125,282
  • Votes 21,900
  • Parts 28
اگه هیچ وقت ملاقاتت نکرده بودم یعنی الان داشتم چیکار میکردم؟ بدون اینکه بدونم این حس چه معنی ای داره.. کجا اواره و سرگردون بودم؟؟؟ به لبخندت ایمان دارم چون قبل از اینکه متوجه بشم خودم رو کنارت پیدا کردم.... چه اتفاقی قراره برای جانگ کوک بیچاره بیفته که از خونه رانده شده و دنبال کار میگرده وقتی با یه چهره از تاریکی و نا امیدی رو به رو بشه؟ کاپل اصلی:ویکوک کاپل فرعی:یونمین
Adonia | Vkook by V_kookiFic
Adonia | Vkook
V_kookiFic
  • Reads 70,104
  • Votes 5,471
  • Parts 61
Adonia ⛪ - نگاهم کن! - دارم نگاهت می‌کنم... - نه خوب نگاهم کن. - چطوری تهیونگ؟! - همینطوری، همینطوری که زور صدات به اسمم می‌رسه و می‌فهمم نگاهت کاملا برای من بوده. Couple: Vkook, Secret Genre: Romance, Angst, Mysterious, Smut Writter: Ivanna
The Trap | VKOOK  by V_kookiFic
The Trap | VKOOK
V_kookiFic
  • Reads 447,692
  • Votes 41,861
  • Parts 46
𝐓𝐡𝐞 𝐓𝐫𝐚𝐩 تله 🔖|• بین آدم‌هایی که با ماسک‌های روی صورتشون دور و اطرافش در حال رقص و شادی بودن داشت به دنبال شخصی به‌نام کیم‌ویکتور(تهیونگ) می‌گشت. مردی دورگه با چشم‌های فریبنده و تیله‌های آبی رنگ که قاچاقِ انسان انجام می‌داد! بازرس جئون قرار بود درآینده به عنوان یک پلیس مخفی به جای پسر عموی کیم‌ویکتور وارد عمارت رویایی اون مرد بشه تا بتونه برای به دام انداختنش مدرک کسب کنه، اما بازرس جئون از یک چیزی خبر نداشت، این که کیم‌ویکتور عاشقِ پسر عموش بود! Genre : 𝐂𝐫𝐢𝐦𝐢𝐧𝐚𝐥, 𝐌𝐲𝐬𝐭𝐞𝐫𝐲,𝐒𝐦𝐮𝐭 Couple : 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤 - 𝐇𝐨𝐩𝐞𝐦𝐢𝐧 Writer : 𝐋𝐞𝐧𝐚 situation : 𝐅𝐮𝐥𝐥
Lilium _ لیلیوم by bts_Sunshine_edit
Lilium _ لیلیوم
bts_Sunshine_edit
  • Reads 111,478
  • Votes 15,779
  • Parts 48
"من به افسانه ها باور دارم هیونگ ... ببوسم بهت برمیگردم" داستان پسری با تروماهای زیاد که تو پرورشگاه بزرگ شده و بعد 18 سالگیش برای اولین بار بیرون از محوطه قدم میگذاره ... تو این مسیر آدم هایی رو ملاقات میکنه که در عین صمیمی بودن راز های زیادی رو ازش پنهان میکنند ژانر : معمایی / عاشقانه وضعیت اپ : کامل شده ___ لیلیوم از کلیشه پیروی نمیکنه*
THE SECRET HUSBAND  by Helen___Aw
THE SECRET HUSBAND
Helen___Aw
  • Reads 902,461
  • Votes 91,011
  • Parts 76
[Completed] کیم تهیونگ و جئون جونگکوک ازدواج کردن... اما اونا دو ساله که همدیگرو ندیدن...اونا فقط یکبار تو کل زندگیشون همو دیدن و اونم روز عروسیشون بوده ولی به همدیگه با دقت نگاه نکردن جونگکوک اسم شوهرش رو می‌دونه...چون این اسمیه که همه جا به عنوان سرپرست قانونیش ثبت شده ولی تهیونگ، اون حتی اسم همسرشم نمیدونه... تهیونگ کانادا زندگی میکنه و هر ماه مبلغ زیادی رو به یه حساب خاص منتقل می کنه ... جونگکوک دانش آموزی توی سئوله...همه توی کالج، حتی معلم ها هم ازش می ترسن...اون چیزی نمیگه و فقط با مشت حرف می زنه و برای همه قلدری میکنه... هیچکسی توی کالجش راجب خانوادش چیزی نمیدونه، اونا فقط دیدن که پسر سوار ماشین های اسپرت گرون قیمت میشه و لباس های گرون میپوشه. اون یه اکیپ دوست داره که به همون اندازه لوس و بدجنسن اما از خانوادش چیزی نمیدونن‌. جونگکوک میخواد طلاق بگیره. هرکاری می‌کنه تا طلاق بگیره...اون از ازدواج متنفره...اون مثل یه پرنده آزاده... ولی... چی میشه اگه کالج یه مهمونی برگزار کنه... یه جونگ کوکِ مست بدون اینکه بدونه با شوهرش میخوابه...؟؟؟؟؟؟ چرا تهیونگ به سئول برگشت...؟؟؟؟؟ واکنش اونا در مورد شناخت همدیگه چیه...؟؟؟؟؟ Genre: romance, angst, fluff,smut, melodrama, mafia Couple: Vkook Translator:Helen___Aw Writer: bora95purple 🥇 Romance 🥇 Taehyung 🥇 Vkook 🥇Fanfiction 🥇boyxb
𝑩𝒆 𝑺𝒆𝒍𝒇𝒊𝒔𝒉 𝑰𝒏 𝑳𝒐𝒗𝒆 •< 𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌 >•  [ 𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅 ] by vk_vita
𝑩𝒆 𝑺𝒆𝒍𝒇𝒊𝒔𝒉 𝑰𝒏 𝑳𝒐𝒗𝒆 •< 𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌 >• [ 𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅 ]
vk_vita
  • Reads 375,107
  • Votes 44,190
  • Parts 60
Be Selfish In Love •< Vkook >• [ Completed ] -تو دستمو گرفتی تو نجاتم دادی.. صادقانه دوستم داشتی و بهم محبت کردی و عشق دادی و من نمیدونم چجوری باید محبت هات رو جبران کنم.. چجوری باید تمام خوبی هات رو بهت برگردونم... -ʙʏ ᴍᴇ & @Moonlike_Rmy🍃🌙 -ᴛᴇʟᴇɢʀᴀᴍ ᴄʜ ᴜᴘ: ᴠ_ᴋᴏᴏᴋɪ _ @v_kookific🍃 -Cᴏᴠᴇʀ ʙʏ: @CallMeHistoria 💜 Start: 05/04/2019 End : 14/08/2019 #1 taekook #1 vkook #1 johnny #1 farsi #1 nct #1 gidle #1 بنگتن #1 تهکوک #1 جونگکوک #1 تهیونگ
Diavolo by Vkookchild9597
Diavolo
Vkookchild9597
  • Reads 265,607
  • Votes 32,432
  • Parts 53
_چی از جونم می‌خوای؟! _عاشقم شو. _عاشقت بشم که چی بشه؟ به لیست ترس‌هام یه اسم دیگه رو اضافه کنم؟ _تو همین الانم من رو توی لیست ترس‌هات داری کیم تهیونگ؛ ولی می‌ترسی... می‌ترسی از اینکه بفهمم جزئی از ترس‌هات شدم!!! ❗️فصل اول پایان یافته❗️ فصل دوم داخل همین بوک ادامه داره... Wr:Ashil🌸 Couple:taekook(ویکوک غالب), jungtae, namjin Genre:Romance, crime, mystery, action, smut, angst, happy ending , comedy 🔺توجه:این فیکشن ورسه اما ویکوک غالبه