baran003168's Reading List
200 stories
moonbound | minsung chanjin  by imtheasteria
imtheasteria
  • WpView
    Reads 1,128
  • WpVote
    Votes 200
  • WpPart
    Parts 8
فقط نگاه خیس جیسونگ و فریادهای دردناکش می‌تونستن مینهو رو سر به راه کنن؛ جوری که فراموش کنه خودش شکارچی بوده و اون پسر طعمه‌ی فراریش. خیال می‌کرد هدفش اینه که حضور جیسونگ رو از صفحه‌ی روزگار محو کنه... ولی چه خیال خالی. زمانی به خودش اومد که برای نجات اون گرگینه دست به دروغ و پنهان‌کاری زد. به امید اینکه عاقبتشون خوش باشه. Couple: minsung, chanjin. Genre: supernatural, werewolf, romance, smut, psychological, angst, dark fantasy. Writer: asteria.
The royal shadow by Alya9597
Alya9597
  • WpView
    Reads 103
  • WpVote
    Votes 17
  • WpPart
    Parts 5
-تو یه خونخواری!تو نفرین خدایی که بر سر ما نازل شده. با پوزخند جواب داد: -پس با این حساب یه خائن و متجاوزی مثل تو هدیه خداست! نه؟ -نه تنها خودت شومی بلکه جفتت هم شومه چطور همچین موجودی متولد شده! با عصبانیت شمشیرشو بیرون کشید و زیر گردن مرد گذاشت -جرئت نکن درباره ی امگام حرف بزنی اگه اون دهنتو که بوی تعفن میده نبندی قول نمیدم که گرگم تیکه پارت نکنه Writer:Alya Main Couple:vkook Gener:Omegaverse, Historical, Mystery, Action, Romance, Drama, Fantasy, Political, BL
The Last Omega  by VictoriaTheGoddess
VictoriaTheGoddess
  • WpView
    Reads 2,560
  • WpVote
    Votes 379
  • WpPart
    Parts 11
جونگ‌کوک برای برگشت به خانواده و گرفتن قدرت نیاز داره با یک امگا ازدواج کنه؛ اما فقط تعداد کمی امگای مذکر باقی مونده و تهیونگ نازدارترین اون‌هاست. ژانر: امگاورس، انگست، رومنس، ازدواج اجباری، اسمات کاپل: کوکوی
border of love by victoria_TK58
victoria_TK58
  • WpView
    Reads 6,073
  • WpVote
    Votes 654
  • WpPart
    Parts 28
_بوی برف میدی پسر کوچکتر با تعجب نگاهی به الفای رو‌به‌روش انداخت _مگه برف هم بو داره؟ جوری که الفا ، امگای وانیلی رو نگاه میکرد باعث میشد ضربان قلبش بالا بره _اره ، من حسش میکنم چون تو بوی اونو میدی پسرک برفیه من
Strange Start [vkook] by mobinaashabi
mobinaashabi
  • WpView
    Reads 26,956
  • WpVote
    Votes 3,638
  • WpPart
    Parts 22
«شروع عجیب» "درحال آپ..." کیم تهیونگ معتقده که به‌جز کارش و دخترش عاشق هیچکس نمی‌تونه باشه... اما وقتی جفت حقیقی‌تون رو پیدا می‌کنید مهم نیست نظرتون راجبش چیه به هرحال نمی‌تونید اون رو با کسی به غیر از خودتون ببینید! این داستان یک عشقِ پر ماجراست... . ✨️بخشی از متن فیکشن: تهیونگ اروم روی جونگ‌کوک خزید و با گرفتن مچ پاهاش، دستور داد: - وقتشه پاهات رو برای آلفا باز کنی، امگا. جونگ‌کوک که از لذت شنیدن امگا، گرگ بی‌قرارش از خود بی‌خود شده بود، با حس کردن خیسی بیش از حد شلوارش، ناله‌ی بلندی کرد. - هیش‌... بهتره صدات رو کنترل کنی. تو که نمی‌خوای رز کوچولو با صدات از خواب بیدار شه کارامل! ژانر: امگاورس، اسمات، رومنس،کمدی زمان‌آپ: جمعه_ منظمه کاپل: ویکوک(ورژن کوکوی داخل پیج) ●wrιтer: #mobina & #Camomile 𝑩𝑳𝑨𝑪𝑲 𝑺𝑾𝑨𝑵
The Prince by Aren_Levanen
Aren_Levanen
  • WpView
    Reads 116
  • WpVote
    Votes 19
  • WpPart
    Parts 6
در میان جنگلی پهناور ،قصری قدیمی پنهان شده است . مکانی که هیچکس هرگز نمی‌تواند به آن راه یابد. شاهزاده ای درون این قصر زندانی شده است بدون اینکه راه فراری به بیرون داشته باشد، او برای اخرین بار قسم خورد که هر کسی داستان او را بخواند به سرنوشت خود دچار کند.
Ninety-nine by Badgalshookoo
Badgalshookoo
  • WpView
    Reads 207,815
  • WpVote
    Votes 22,115
  • WpPart
    Parts 102
📣خلاصه: تهیونگ‌ چیزهای زیادی از دانشکده‌ی حقوق یاد گرفته بود. ۹۹٪ از آموخته‌هاش، اون رو به جایگاه فعلی‌اش رسونده بودن و به یکی از جوون‌ترین و برجسته‌ترین وکیل‌های حال حاضر کشور تبدیلش کرده بودن. شاید از خودتون بپرسید که پس اون ۱٪ باقی‌مونده چی‌ می‌شه... خب، اون ۱٪، پنج‌سال پیش، بعد از کات کردن با دوست‌پسر سابقش از بین رفته بود! تهیونگ تا صبح امروز فکر می‌کرد دیگه هرگز قرار نیست اکسش رو ببینه؛ اما الان رو‌به‌روی اون پسر با موهای کوتاه مشکی و چشم‌های درشتش ایستاده بود و داشت به نیشخندی که روی صورتش بود، نگاه می‌کرد. جئون جونگ‌کوک هنوز هم مثل قبل بود و ذره‌ای تغییر نکرده بود، به‌جز اینکه این‌بار دستبندی به دست‌هاش زده بودن و پرونده‌ی اتهام به قتلش، زیرِ دستِ تهیونگ بود تا بعداز بررسی‌های لازم، به عنوان وکیلش ازش دفاع کنه! ⇶Update: روزهای فرد ⇶Genre: Criminal, Romance, Angst, Smut • Couple: KookV
Elysian | KOOKV by DejavuRaven
DejavuRaven
  • WpView
    Reads 15,855
  • WpVote
    Votes 1,431
  • WpPart
    Parts 13
៸៸ اِلیژیا ៸៸ ៹ ژانر: مافیایی، جنایی، رمانتیک، اسمات ៹ کاپل:کوکوی ៹ خلاصه: مدیرِ بزرگ‌ترین کمپانیِ داروسازی در سئول، جئون جونگ‌کوک؛ مردی سرد و خالی از احساس، که به‌تازگی طیِ وصیت‌نامه‌ی پدر مرحومش فهمیده که آزمایشگاه‌های کمپانیش به‌ساختِ جدیدترین موادهای مخدر مشغولن و اون گادفادرِ مشهورترین باندِ مافیاییِ سئول شده، پاش ناخواسته به گی‌باری باز می‌شه و شیفته‌ی حرکاتِ اغواگرِ استریپرِ مو مشکی، مأموریتش رو به‌دستِ فراموشی می‌سپره؛ غافل از اینکه نگاهِ اون استریپر، از مدت‌ها قبل روی جئون بوده. ៹ برشی از داستان: - حدس میزدم کینک‌های خاصِ خودت رو داشته باشی؛ اما فکرشم نمی‌کردم که به تماشای تریسامِ بقیه علاقه‌مند باشی! آه شت! پس وقتی توی تختتم، یه مزاحم داریم. + من عادت به تقسیمِ اموالم با بقیه ندارم کیم. اگر قرار باشه ردِ مالکیتم رو روی پوستِ بلورینت بکارم، جوری انجامش می‌دم که وقتی اون حرومزاده‌ها نگاهشون رو به تنت می‌دوزن، چشم‌هاشون به‌جای تحسین با وحشت پر بشه.
𝗕𝗹𝘂𝗲 𝗧𝗿𝗮𝗻𝗾𝘂𝗶𝗹𝗶𝘁𝘆🫐ᯤ by Jeonkimxi
Jeonkimxi
  • WpView
    Reads 32,990
  • WpVote
    Votes 434
  • WpPart
    Parts 11
𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲 : 𝖮𝗆𝖾𝗀𝖺𝗏𝖾𝗋𝗌𝖾 , 𝖱𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾 , 𝖣𝖺𝖽𝖽𝗒 𝖪𝗂𝗇𝗄 , 𝖲𝗆𝗎𝗍 , 𝖠𝗇𝗀𝗌𝗍 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲 : 𝖪𝗈𝗈𝗄𝗏 جونگکوک آلفایی که به اجبار خانوادش مجبور به ازدواج با امگایی میشه که دوستش نداره و زندگیِ خسته کننده‌ای داره ، اما چی میشه اگه روزی جفتِ حقیقیش -تهیونگ- رو اتفاقی پیدا کنه و هیچ چیز اونجوری که میخواد پیش نره؟ . . . فصل دو درحال آپ...✨
ᴡʜᴇɴ ᴛʜᴇ ʏᴀᴋᴜᴢᴀ ꜰᴀʟʟꜱ ɪɴ ʟᴏᴠᴇ by Lotus_WX_YX
Lotus_WX_YX
  • WpView
    Reads 8,662
  • WpVote
    Votes 1,419
  • WpPart
    Parts 40
"نمیدونم چرا آیوآن بهت میگه مامان اما بیا تا وقتی متوجه میشه که تو مامانش نیستی یه قرارداد امضا کنیم." «حق الزحمه...؟ قرار داد...؟» "اگه میخوای میتونم تایسی رو برات بُکُشم." "کی کیو دوست داره؟ اصلا هم دوسش ندارم..." "پس مشکلی نداره بُکُشیمش." ☾︎ ᴡʜᴇɴ ᴛʜᴇ ʏᴀᴋᴜᴢᴀ ꜰᴀʟʟꜱ ɪɴ ʟᴏᴠᴇ☽︎ وی ووشیان برای تحصیل به ژاپن میره، در حالی که در آرزوی یه زندگیِ فوق العاده ی همجنسگرایاناست. 🏳‍🌈 زمانی که وی ووشیان قصد داشت بخاطر معشوقه‌ی سابقی که گوششو تیغ زده بود خودکشی🩸 کنه، یه عده با ماشین های مشکی دوره اش میکنن. وی ووشیان طی یه قرداد استخدام سر دسته‌ی یاکوزا، که مردی به نام لان وانگجیِ میشه و به عنوان مامانِ پسرش آیوآن، میره که باهاشون زندگی کنه.❗️