HP
11 stories
When You Know It's A Grave?  by GodOfFanfiction1
GodOfFanfiction1
  • WpView
    Reads 3,399
  • WpVote
    Votes 364
  • WpPart
    Parts 6
I'm not sure what happiness means But I look at your eyes And I know That It Isn't There "When you know it's a grave? - The Smiths" (یه وان شات درری که تو فیلم چهار اتفاق میوفته) DRARRY One Shot Fourth movie/book
romantic hatred[drarry] by drarry_hdpm
drarry_hdpm
  • WpView
    Reads 40,014
  • WpVote
    Votes 5,396
  • WpPart
    Parts 28
"چرا نمیذاری بخندم؟ نکنه عاشقت میکنه لبخندم؟" "برای عاشق تو شدن باید دیوونه بود مالفوی" "و تو دیوونه ای پاتح!" couple: drarry top: draco malfoy bottom: harry potter #drarry #draco #harry #drarryship
Hold My Hand [Persian Translation] by TaraPotterHead
TaraPotterHead
  • WpView
    Reads 32,026
  • WpVote
    Votes 5,369
  • WpPart
    Parts 21
توی کلاس معجون‌ها یه چیزی درست پیش نرفت و باعث شد هری و دراکو برای یک ماه دست‌های همدیگه رو بگیرن. دوتا دشمن مجبور شدن یه اتاق داشته باشن، سر یه میز بشینن و کلاس‌ها رو با هم شرکت کنن. تنش بینشون زیاد شده ولی آیا اون دو نفر میتونن از پسش بر بیان؟ و میتونن به چیزی بیشتر از دو تا دشمن تبدیل بشن؟ Author: @_the_drarry_life_
flowers on my skin|drary by _sev_iiin
_sev_iiin
  • WpView
    Reads 15,196
  • WpVote
    Votes 1,770
  • WpPart
    Parts 25
-درحال ادیت- "نتونستم جلوش رو بگیرم، اولش مثل یک دانه ی کوچیک توی قلبم نشست و بعد بزرگ شد، با بزرگ شدنش کنترل و پنهان کردنش هم سخت تر شد، بعد مثل یک شاخه ی بزرگ و قوی کل من رو احاطه کرد و من فقط-فقط نتونستم جلوش رو بگیرم." دریکو دستش که هنوز روی شانه هری بود را به سمت صورتش آورد.چانه او را گرفت و بلند کرد.هری را که نگاهش بر روی زمین بود،وادار کرد تا به او نگاه کند.لبخند کوچکی به هری زد. "مقاومت نکن.بذار روحت با روحم قاتی شه.بذار فقط‌‌ تمام وجودم از تو پر بشه،بذار فقط اسم تو روی لب‌هام جاری بشه. بذار فقط صدای تورو بشنوم،بهم اجازه بده تا با بوی تن تو مست شم،بهم اجازه بده تا چشمان خاکستری ام فقط در چشمان جنگلی تو غرق شه." هری از حرف های او تعجب کرد،اما نتوانست جلوی درخشش چشمانش را بگیرد.دریکو لب هایش را با زبانش خیس کرد و با صدای ملایمی که هری هرگز قبلاً نشنیده بود به سخنانش ادامه داد:"بذار پوستت رو لمس کنم، بذار گلها روی پوستت شکوفا شن." _ __ __ _ پروردگارا،به مردی همچو زیبایی بهار عشق ورزیدم.با موهایی که گل بابونه آغشته در آن است. پروردگارا،آن مرد به مردی همچو زمستانی سفید عشق ورزید. با موهایی که از نور زیبا و فریبنده ماه می‌درخشد. "Persian Translation" cr:@malfoyunyesilelmasi
Hogwarts Mystery [L.s] [Z.M] by iamnrk
iamnrk
  • WpView
    Reads 47,401
  • WpVote
    Votes 11,021
  • WpPart
    Parts 38
درسته اینجا دنیای جادویی هاگوارتزه ولی من مطمئنم خبری از جادو نبود وقتی به اون چشم ها خیره شدم... هشدار: اگر پاترهد نیستید به هیچ وجه این بوک رو باز نکنید⁦ ⁦( ͡° ͜ʖ ͡°) 💙💚 ⁦❤️⁩💛 🌈
Drarry_My Beautiful Mistake by Purlpex
Purlpex
  • WpView
    Reads 164,636
  • WpVote
    Votes 22,780
  • WpPart
    Parts 63
"کسی بهم تنه میزنه و از کنارم میگذره،میچرخم به عقب.باز هم مالفوی.نگاهی بهش می کنم و بی حوصله میگم:خدا رو شکر کورم شدی مالفوی. و دوباره میچرخم سمت پنجره ی قطار.مالفوی میاد جلو کنارم می ایسته و با لحنی که تمسخر از توش حس میشه میگه:حواست به حرفات باشه پاتح.من امسال دانش اموز ارشدم.فکر نکنم تا به حال کسی قبل از رسیدن به مدرسه باعث شده باشه گروهش امتیاز از دست بده،یه کاری نکن تو اولین نفری باشی که این رکورد رو میشکنه. سرم رو میچرخونم سمتش و میام حرفی بزنم که میچرخه و بی توجه بهم میره.با نگاه رفتنش رو دنبال می کنم و ابرویی از تعجب بالا میندازم.عجیبه که حرفش رو زد و رفت و صبر نکرد تا عصبانیتم رو ببینه." با منو دراری همراه باشید لاوز:*
Darkest  by hpmood
hpmood
  • WpView
    Reads 25,038
  • WpVote
    Votes 2,235
  • WpPart
    Parts 53
خلاصه: هری و دراکو در بُعدی از زمان با اتفاقات بدی مواجه خواهند شد و تنها سفر در زمان و اصلاح بُعد زمانی میتونه عشقه اونارو حفظ کنه. وضعیت فصل یک : به اتمام رسیده✔️ وضعیت فصل دوم : به اتمام رسیده ✔️ وضعیت فصل سوم : درحال ادیت 🔜 شیپه فف دراریه و دراکو تاپه. ❌ اسمات و روابط عاشقانه داره. ❌ اگر حساس هستید پارتای اسمات رو نخونید.🔞
LOST IN YOU [DRARRY] by lumos_dl
lumos_dl
  • WpView
    Reads 40,729
  • WpVote
    Votes 5,700
  • WpPart
    Parts 20
جسد بی جان معشوقش را در اغوش گرفته بود و به اندازه ی تمام سال های عمرش اشک میریخت که ندایی به گوشش رسید _تو باعث شدی که این اتفاق بیفته...
First Time Again (Drarry) by llartiell
llartiell
  • WpView
    Reads 96,675
  • WpVote
    Votes 14,592
  • WpPart
    Parts 43
[COMPLETED] حتی اگه از هم دیگه دور هم باشیم بازم قلب من برای تو میتپه و اینو میدونم که تیکه‌ای از وجود تو هم دقیقا همینو میخواد. (فصل دوم: Some Guy)
the marauders oneshots(persian) by blueMrym
blueMrym
  • WpView
    Reads 3,703
  • WpVote
    Votes 530
  • WpPart
    Parts 9
-هی!اگه میخواین درمورد خاطرات زندگیِ شجاعانه من بدونین،این داستانارو بخونین! -وات د هل پانمدی؟!چرا فکر کردی با وجود جذابیت من اونا باید به خاطر تو داستانو بخونن؟ -خوبه لی‌لی اینجا نیست وگرنه یه بلایی سرت میومد جیمز! -ممنونم ریموس که خبر دادی بیام...بزار ببینم چی میگفتین....جیمز!!!بیا اینجا ببینم!!!پیتر!جیمز کجا رفت؟ -آمممم......اگه میخوای بدونی کجا رفته باید این داستانارو بخونی.... -....-_-