همه میدونن که عصبانیتهای بنگچان، لیدر استری کیدز، چقدر ترسناکه اما هیچکس نمیدونه که تنها کسی که بلده گرگ عصبانی ما رو آروم کنه، لی مینهو و روشهای خاصشه.
Genre: Romance, Smut
Couple: Chanho
مینهو هر شب برای فرار از دنیای مسئولیتهاش به جایی بین دو مرز سرزمین آب و آتش پناه میبره، اما اون تنها کسی نیست که برای به دست آوردن کمی آرامش به اونجا پناه میبره...
Couples: Chanho, Jilix
Genre: Royal, Smut, Fantasy, Romance
Authors: Lilith, Mamacita
Telegram: @SKZWhisper
″شاید چون سرت با خانم پارک و آقای رئیس گرم بود که منو ندیدی! خنده هات تموم شد اومدی پیش من؟!″
Couple: JiLix
Genre: Romance, Smut, Slice Of Life
Author: XenoPhon | @FatherOfTheGod
Channel: @HereticTion
مینهو برای داشتنِ خانوادهای که مال خودش باشه، حامیاش باشه، کنارش باشه، له له میزنه. دنبال کسیه که بتونه خلا نبودِ مادر و پدری که هیچوقت نداشته رو پر کنه اما در همین حین، وارد مرداب بزرگی میشه که زندگیاش رو به حد زیادی تغییر میده.
کاپل : چانهو، چانگجین، جونگلیکس
ژانر : رمنس، درام، کمدی، جنایی
یه خونهی کوچیک و گرم برای چانهو شیپرا با نوشته و ژانرهای متفاوت
﹙خوشحال میشم ووت بدید/ کامنت بزارید/ اد کنید توی ریدینگ لیستهای قشنگتون﹚
درباره اسم این بوک بگم که چون نوشتهها نه اونقدر طولانی هستن که جزو سناریو باشن و نه خیلی کوتاه، تصمیم گرفتم این اسمو بزارم که یه چیز باحال و خلاقانهست. کردیتش هم میرسه به اونی قشنگم:) @me_rylan ♡~
•زندگی من برات شوخیه؟!•
•ژانر: رمنس، کمدی، روزمره، اسمات
•کاپل: مینسونگ، چانلیکس، هیونین
•وضعیت: وقفه تا آپ مجدد
•روز های آپ: دراپ شده
~~~
خلاصه:
جیسونگ...یه احمقِ...یه احمق که بجای عقل تو سرش...اسپرمه.
و چی میشه اگه این احمق یه راز گنده و تخمی داشته باشه؟ یه رازی که اگه کسی بجز رفیق و همخونه ایش...فلیکس...راجبش بدونه...قطعا شرفش به باد رفته.
و بنظرتون...اگه یه گربه ی عوضی و بدجنس اتفاقی این راز رو بفهمه...چه اتفاقاتی قراره برای سنجاب کوچولوی احمق ما بیوفته؟
~~~
بخشی از داستان:
"_یه روزی دیکتو میبرم و ازش سوپ درست میکنم و میدم اون منشی عاشقالت بخورتش لی فاکینگ مینهو.
+اوکیه ولی...مطمعنی با دیدن دیکم از وحشت سکته نمیکنی کوچولو؟"
لی مینهو دانش اموز بورسیه که تازه به سئول نقل مکان کرده و همکلاسی عجیب و غریبش نظرش رو جلب میکنه.
چی میشه اگه همین همکلاسی زندگیش رو به کل از همون روز اول مدرسه تغییر بده؟..
_اوشن؟..
تا الان همچین اسمی رو توی آسیایی ها ندیده بود. شاید یه لقب بود؟..
یا شاید هم پسر که اوشن نام داشت اهل کره نبود.
ولی بعد از اینکه وارد شد، پسر چند لحظه خشکش زد.
حالا همه چیز کمی قابل درک شده بود.
داشت درست میدید؟..
چشم های اون پسر..آبی بود!
نه هر آبی ای..به رنگ اقیانوس..
ژانر: عاشقانه، معمایی، درام
روز های اپ : سه شنبه ها