sekaihun
97 stories
Stupor by mellirora
mellirora
  • WpView
    Reads 6,795
  • WpVote
    Votes 1,532
  • WpPart
    Parts 28
"بُهت" هنوز بوی دود می‌داد. بوی سوختگی. بوی مشمئزکننده‌ی گوشتِ سوخته. گوشت سوخته‌ی کسی که عاشقش بود. سکای ژانر: رومنس، درام، انگست، معمایی/جنایی، اختلاف سنی، اسمات. [پارت معرفی چک بشه] stupor [noun] حالتی که در آن نمی‌توانید به وضوح فکر کنید، صحبت کنید، ببینید یا بشنوید.
Dark Blue and Deep Ocean | Ongoing  by mellodymew
mellodymew
  • WpView
    Reads 1,189
  • WpVote
    Votes 214
  • WpPart
    Parts 5
اوه سهون مشکلات زیادی داشت. جدایی از همسرش، قبول مسئولیت فرزند چهارساله‌ش، تحمل زخم زبون‌های دوست و آشنا که اون رو مقصر طلاقشون می‌دونستن، دلتنگی و مهم‌تر از همه، دیکی که بدون همسرش کار نمی‌کرد. به‌نظر می‌اومد علاوه‌بر سهون و پسرکوچولوی‌ چهارساله‌ش، موارد دیگه‌ای هم وجود داشتن که نسبت به جونگین احساس وابستگی کنن. اهمیتی نداشت چقدر تلاش کنه، جونگین هم صاحب قلب و زندگیش بود و هم محتویات پایین تنه‌ش. بنابراین اون دو خیلی زود از همسر سابق، تبدیل به پارتنرهای سکس همدیگه شدن. اتفاقی که می‌تونست همه‌چیز رو تغییر بده. کاپل: سکای، کریسهو، چانبک ( زوج‌های فرعی ) ژانر: کمدی، رمنس، روزمره، اسمات. روز آپ: نامعلوم.
KINTSUGI by SunShiine_88
SunShiine_88
  • WpView
    Reads 2,726
  • WpVote
    Votes 348
  • WpPart
    Parts 6
فکر می‌کنی ساده‌است؟ شاید ساده باشه اما آسون نه. نه برای سهونی که صبح‌ها کارگری و شب‌ها مکانیکی می‌کنه، نه برای جونگینی که همزمان با درس خوندن، یاورِ خانه و خانواده‌ی سهونه. «آدم بی‌پول رو می‌شه تحمل کرد. آدم بی‌عرضه رو نه.» در میان همه‌ی این‌ها، یک چیز وجود داره. چیزی به‌نام زندگی. زندگی‌ای که در پایان، دو پسر جوان رو روبه‌روی هم قرار می‌ده. مقابل هم ایستادنی که نه از دست‌های سهون کاری برمیاد، نه از عشق و خانواده‌ی نیمه‌ثروتمند جونگین. Genre: Angst . Dram . Romance . Smut Couple: SeKai Writer: SunShine & ? Channel: @SeKaiWorldx
𝐶𝑜𝑙𝑙𝑒𝑐𝑡𝑖𝑜𝑛 ᵒⁿᵉˢʰᵒᵗ by Haratahug
Haratahug
  • WpView
    Reads 1,681
  • WpVote
    Votes 282
  • WpPart
    Parts 1
~وانشات •عنوان | کلکسیون •کاپل | کایهون •ژانر | جنایی، مافیایی، اسمات •نویسنده | haratahug/هارا همه چیز به شلیک یک گلوله وابسته است. هدفی متغیر و تصمیمی دشوار. کلکسیون از بین می‌رود یا کلکسیونر؟! هدف گیرنده یا هدف؟!
THE RASHOMON EFFECT by LITHINKS
LITHINKS
  • WpView
    Reads 7,135
  • WpVote
    Votes 1,154
  • WpPart
    Parts 8
" اثر راشـومـــون " «ما در دو خاندان متفاوت به دنیا اومدیم. خاندان‌هایی که طی قرن‌ها فقط دشمنی کردن. هیچکس حتی تصور نمی‌کرد که روزی نشانِ حضور روح تقدیر روی مچ دستانمون نمایان بشه، سوزان و غیرمنتظره، اعلام‌کننده‌ی یک حقیقت هولناک. جفتی که الهه ماه برای من برگزیده، بزرگ‌ترین دشمن خاندان منه!» . MAIN COUPLE: SEKAI. . SIDE COUPLE: SEBAEK. CHANKAI . GENRE: MYSTERY. FICTIONAL. ROMANCE. POLITICAL. . RATE: +18 . ONGOING FAN FICTION . SINCE: 28 NOV 2024 «این فیکشن تا پایان تابستان، آپدیت نخواهد شد.»
ɴᴇᴠᴇʀ ᴀɢᴀɪɴ by mellirora
mellirora
  • WpView
    Reads 11,396
  • WpVote
    Votes 2,159
  • WpPart
    Parts 16
"پایان یافته" ɴᴇᴠᴇʀ ᴀɢᴀɪɴ جونگین از مافیا متتفر بود؛ پس وقتی یک‌شب، همسرش، مسکو و خونه‌ش رو به‌خاطر شغل خطرناک الفاش پشت سر‌گذاشت و به کره برگشت، با خودش فکر کرد که تولد فرزندی که به زودی دراغوش می‌گیره برای ادامه‌ زندگیش کافیه‌. اما همه‌چیز دست‌خوش تغییرات شد. طبق انتظار پیش نرفت و حالا امگا بعد از گذشت سه سال شکسته‌‌تر از هر وقت دیگه‌ای مقابل الفایی قرار گرفته بود که هیچ‌وقت واقعا ازش دست نکشیده بود‌. تا فقط یک جمله رو به زبون بیاره‌‌. -پسرم رو نجات بده الفا‌. رومنس، امگاورس، مافیا، اسمات. سکای "نویسنده این کار رو گردن نمی‌گیره." "این داستان ممکنه بخش دومی هم داشته باشه پس با علم اینکه پایانش تا مقدار کمی باز می‌مونه شروع به خوندنش کنید."
Kill me, Save me | Ongoing  by mellodymew
mellodymew
  • WpView
    Reads 19,525
  • WpVote
    Votes 3,258
  • WpPart
    Parts 38
بد شانسی پشت بد شانسی، جونگین امگای تنها و بی‌کسی بود که توی بار خدمات ویژه‌ای رو به مشتری‌هاش ارائه می‌داد. همه‌چیز به اندازه‌ی کافی دردناک به‌نظر میاد اما زندگی همیشه از همون‌جایی که تصورش رو نداری بهت ضربه می‌زنه، نه؟ امگا وقتی مشتری اون شبش آلفای حقیقی خودش از آب دراومد این رو به خوبی فهمید. آلفایی که خیلی زود، پدر بچه‌ی متولد نشده‌ی توی شکمش شد و بدتر از اون، متاهل بود. جونگین دیگه شک داشت که آیا این تنبیهی برای گناه نکرده‌ش بوده باشه، و یا تاوان اشتباهات رخ نداده‌ی زندگیش. اما حتم داشت که توافق با آلفایی که به سختی سنگ و به سردیِ زمستونه و کم‌کم تبدیل به پدر فرزندش می‌شه، تعبیر دقیقی از جهنمه. کاپل‌ها: سکای، کریسهو ( زوج فرعی ) ژانر: روزمره، انگست، امگاورس، اسمات، امپرگ. روز آپ: چهارشنبه.
Back to you ( Totem ) | Ongoing by mellodymew
mellodymew
  • WpView
    Reads 4,317
  • WpVote
    Votes 734
  • WpPart
    Parts 14
توتم | Totem : در برخی قبایل بومی توتم‌ها ارواح، حیوانات و یا اشیاع مقدس و سمبل‌هایی هستند که دارای نیرویی برای حمایت و حفاظت از طایفه به‌شمار می‌روند. جونگین معنی تنهایی و بی‌کسی رو خوب درک می‌کرد و شاید این همون دلیلی بود که تصمیم داشت یه مهمون ناخونده‌ی مو مشکی رو به عنوان هم‌خونه‌ش بپذیره‌. "بهت گفته بودم دردسر می‌شه هیونگ!" "دردسر؟ اون بچه‌ی منه. سهونا، به عمو سلام کن." کاپل: سکای. ژانر: رمنس، انگست، روزمره، اسمات. روز آپ: شنبه. ⚠️ هشدار: فیکشن دارای صحنه‌های اسمات پاورباتمه. لطفا بنا بر میل و اختیار خودتون شروع به خوندن کنید.
Survivor•2• by sharlot__20
sharlot__20
  • WpView
    Reads 639
  • WpVote
    Votes 66
  • WpPart
    Parts 1
⊹⊱لبه ی ایوان سنگی نشسته بود و مسیر مورچه ها رو دنبال میکرد. یک مورچه، دو مورچه، سه مورچه، چهار مورچه، پنج مورچه... پنج سال... پنج سال گذشته بود. کسی روی تخت منتظرش خوابیده بود که اون نبود. بوی اون رو نمیداد. دستاش خار داشت، لمسهاش بدنش رو زخم میکرد. هنوز هم بهش عادت نکرده بود. بدنش اون رو به عنوان یار نمیشناخت. اونی رو میخواست که اینجا نبود و قرار نبود که بیاد. قلبش با عذاب تیر کشید، اون هیچوقت نمی اومد. _نمیای عزیزم؟ به عقب چرخید و بهش نگاه کرد. بازم زمان خواب رسیده بود.خوابی که می‌تونست تنها راهش برای بیداری از این کابوس باشه اگه اون کنارش نمی خوابید. ~~♡⁩ ⊹⊱Couple: sekai ⊹⊱Ganer:Romance, Smut+18 , omegavers
🧚‍♂️ Sleeping Beauty 🧚‍♂️ Completed by crazy_doctor94
crazy_doctor94
  • WpView
    Reads 138,766
  • WpVote
    Votes 38,796
  • WpPart
    Parts 102
📘 عنوان: #زیبای_خفته 🧚🏻‍♂ 👨‍❤️‍👨️ کاپل ها: کایهون/چانبک 🔍 ژانر: ر‌‌ُمنس، فانتزی، فلاف، خوناشامی، اسمات ✍🏼 خلاصه: کایهون ⬇️ همه با شنیدن اولین جیغ ها و تقلاهای یک نوزاد لبخند خوشحالی به لب هاشون میارن و با شوق بهش خیره میشن اما اوضاع برای اون نوزاد بیچاره! پسر پادشاهی که ملکش از قبل با مردی دیگه توی رابطه بود، اینطور نبود! هیچکس به نوزاد نیازمند توجهی نکرد و هیچکس تولدش رو تبریک نگفت.. اون نحس بود و این نحسی قرار بود برای تولدش، جادوگری رو بهش هدیه بده که اون رو از مادرش دزدیده بود...! چانبک ⬇️ نفرین شده ها اغلب چه شکلی بودند؟ در قدم اول هیچکس فکر نمی‌کرد که نفرین یک جادوگر بزرگ بتونه یک جادوگر دیگه رو به پست ترین موجود هستی، یعنی خوناشام ها، تبدیل کنه! بکهیون با چشمهای خودش نابود شدن زمین رو دیده بود.. و زمین جهنم شدش میخواست با وارد کردن انسانی به نام چانیول به زندگیش، خودش رو نشون بده و بهش لبخنده بزنه!