Buried Alive JIKOOK-KOOKMIN
_تو جرات میکنی برام شرط بذاری؟! جونگکوک چشمهاش رو بست و به سرعت داد زد. _دوست پسرم شو!! جیمین بهت زده خندید و متقابلا فریاد زد: _چی؟! تو...چی گفتی؟! دیوونه شدی؟! من ازت متنفرم!! _ب...رام مه...مهم نیست. ب...بهم در..دروغ بگو که دو...دوستم دا...ری. دوستپ...پسرم شو منم...بابا رو راضی م...میکنم. جیمین به طرف جونگ...