𝐃𝐞𝐬𝐭𝐢𝐞𝐥
14 stories
Lillesem࿐ por maasahaa
maasahaa
  • WpView
    LECTURAS 2,831
  • WpVote
    Votos 423
  • WpPart
    Partes 22
Lillesem : رد گم‌شده‌ گل. نشانه‌ ای از چیزی که روزی شکوفا بود. گفت : اگر نمی‌آمدی در آسمان به شکل یک فرشته بودی گفتم : من هنوز هم فرشته‌ام لبخند غمگینی زد و گفت : پس بال‌های تو کجا است؟ دست هایش را بر روی شانه‌هایم گذاشتم و گفتم : اینجا! گفت : این ها که شکسته اند.. جبران خلیل جبران
with love,gun[cockles] por mewrySH
mewrySH
  • WpView
    LECTURAS 34,731
  • WpVote
    Votos 4,893
  • WpPart
    Partes 49
[completed] هفت روز...،فقط هفت روز ديگه صبر كن و اونوقت بهش بگو...! . . . . . . . . . . . 🔞خوندن اين داستان ممكنه براي خواننده هاي سن پايين مناسب نباشه🔞 ايده پرداز: @bsunknown
vampirestory por destielff
destielff
  • WpView
    LECTURAS 55,971
  • WpVote
    Votos 6,458
  • WpPart
    Partes 36
دین یه خون آشام قدرمنده که مدت زیادیه تبدیل شده و از همه فاصله گرفته, تا اینکه یه پسر تنها رو پیدا میکنه تا ازش تغذیه کنه... (براساس خاطرات خون آشام) ✅کامل شده
𝐿𝑒𝑔𝑎𝑐𝑦 𝑂𝑓 𝑃𝑎𝑖𝑛 por love_destiel
love_destiel
  • WpView
    LECTURAS 833
  • WpVote
    Votos 96
  • WpPart
    Partes 14
درد، تاریکی و سکوت... سه حسی که توی روحش رسوخ کرده بودن و آهسته اون رو به سمت گرداب جنون می کشیدن. شونه هاش سنگین بودن، حجم بزرگی از غم گلوش رو می فشرد، امیدی برای خیره شدن بهش نداشت... و ذهنش... خاطراتی رو به یاد می آورد که حالا شبیه کابوس بودن. فریاد قلبش لایه لایه روحش رو خراش داد و حاصلش اشکی بود که از چشمای بسته اش پایین می ریخت. خون... قرمزی اش رو پشت پلک های بسته اش می دید، سرماش رو روی دستاش حس می کرد، و مشامش رو پر کرده بود. خون... اما خون کی؟ - Telegram ID : @Destiel_love
"the star of my heart"[cockles] por mewrySH
mewrySH
  • WpView
    LECTURAS 52,754
  • WpVote
    Votos 5,835
  • WpPart
    Partes 33
خوب گوش هات رو باز كن و ببين بهت چي ميگم...ميدوني معني اين قرارداد چيه؟معنيش اينه كه من تو رو خريدم،من صاحب تو ام...حالا تو هم بهتره به حرف صاحبت ات گوش كني،چون كالينز،تو هنوز عصبانيت منو نديدي! ______________________________________ فن سريال سوپرنچرال هستيد يا نيستيد،اگه به كتاب هايي با محوريت پسر/پسر علاقه داريد ميتونيد بخونيد اين داستان رو =]
BLUE WISH por _Jaydean
_Jaydean
  • WpView
    LECTURAS 13,727
  • WpVote
    Votos 1,977
  • WpPart
    Partes 55
[COMPLETED] کستیل دور می شد... زخمی و غرق در خون، بدون توانی حتی برای ایستادن...
Remaining Opportunities  por save_castiel
save_castiel
  • WpView
    LECTURAS 4,026
  • WpVote
    Votos 204
  • WpPart
    Partes 36
کامل شد. 💚💙 کستیل ناخواسته درگیر نقشه شوم گروهی فرشته و شکارچی سرکش شد که قصد دارن به روش خودشون، نظم سابق را به دنیا بازگردانند. دین ، سم و کلر سعی میکنن تا کستیل رو قبل از اینکه خیلی دیر بشود نجات بدهند. این داستان ۲۰۱۷ توسط دوست خوبم EVER نوشته و تمام شده. این داستان بار اول در چنل تلگرامی @AngelicMisha آپلود شده بود و حالا با اجازه ش اینجا اپلود میکنم. +Fanarts & Edits
Angel Of The Lord por larriam_imagine
larriam_imagine
  • WpView
    LECTURAS 3,639
  • WpVote
    Votos 399
  • WpPart
    Partes 12
همم..خلاصه ای نمینویسم..چون به نظرم خلاصه همه چیو لو میده..پس با ما همراه باشید:)
supernatural por destielff
destielff
  • WpView
    LECTURAS 7,216
  • WpVote
    Votos 1,084
  • WpPart
    Partes 34
کیا داستان های قبلی رو خوندن و دوست داشتن؟ این یکی رو از دست ندیدن, کاملا فانتزی و دلبره یه فرشته نگهبان که عاشق یه شکارچی میشه و همه چی رو بهم میریزه , اصل داستان بر مبنای سریاله, اما سریالی که باید میدیدم نه اونی که ساختن ... 💙💚 بخشی از داستان: کس با دیدن چشمای دین که یکدفعه مثل چشمای شیطان سیاه شدن بخودش لرزید و چند قدم با وحشت عقب رفت +دین... چه بلایی سرت اومده... میتونست تاریکی مطلق رو تو وجودش حس کنه, میتونست ببینه دینی که عاشق و مواظبش بوده دیگه سقوط کرده و از دست رفته, دین در حالی با لبخند ترسناکی جلو میومد با چشمای سیاهش بهش زل زده بود -قراره روز های جدیدی رو باهم تجربه کنیم کس... من هنوز همونقدر عاشقتم... جلو رفت و کنار گوش کس که به آرومی میلرزید زمزمه کرد -ولی عشقم مثل خودم سیاه و تاریک شده... خنجرش رو بسرعت حرکت داد و زیر گلوی کس رو پاره کرد, در حالی گریس رو تا آخرین قطره هاش جمع میکرد با خنده پستی گفت -من به این قدرت مطلق نیاز دارم... من پادشاه جهنم میشم تا هیچ شیطانی بدون اجازه من کاری نکنه... +دین... نه... کس بسختی گفت و با بیحالی رو زمین افتاد, دین دستبندی که طلسم مخصوص فرشته ها رو داشت به دستاش بست تا مطمئن بشه فرشتش نمیتونه ازش فرار کنه... بخاطر مشکلات فیلتر شکن تو کانال ممکنه سریع آپ بشه .
Yoυ're αlwαyѕ нere (Complete) por bsunknown
bsunknown
  • WpView
    LECTURAS 3,084
  • WpVote
    Votos 354
  • WpPart
    Partes 4
💙احساساتی که هیچوقت بهش اشاره نشد💚 💚ادامه قسمت 5 از فصل 13 سریال سوپرنچرال با مومنت‌های دستیلی💙