larryismydad28's Reading List
25 stories
𝐖𝐢𝐧𝐭𝐞𝐫 𝐈𝐜𝐞 𝐂𝐫𝐞𝐚𝐦 | 𝐋.𝐒 by KimiKimiii5
KimiKimiii5
  • WpView
    Reads 5,363
  • WpVote
    Votes 1,229
  • WpPart
    Parts 15
پسر لالی که با سختی ها و مشکلات زندگی برای زنده موندن به هر چیزی چنگ می زنه، نه فقط برای خودش! بلکه بخاطر دخترش. هری، برای کار به هتلی میره، هتلی که صاحبش مردیه به اسم لویی تاملینسون، یکی از بزرگ ترین هتل دارای شهر، اما.... چیزی که انتظارش رو می کشید فقط یک کار ساده نبود. " یک داستان عاشقانه پُر از سکوت_ شبیه برف زمستون! " ژانر: عاشقانه، درام، اجتماعی کاپل: لری، لو تاپ وضعیت :در حال اپ داستانی از کیمیا🖤 شروع از:20/4/404
illegal|l.S by nilostylinson
nilostylinson
  • WpView
    Reads 124,106
  • WpVote
    Votes 24,783
  • WpPart
    Parts 63
عشق؛یک اتحاد دونفره‌ای است،علیه جهان. در سال [۱۹۴۰] و در پی شروع جنگ جهانی دوم، خانواده لوییِ نوزدَه ساله جلوی چشمانش به دست سربازان نازی به قتل می‌رسند. تلاش‌های لویی برای انتقام بی‌فایده‌ست! سرانجام، دستگیر شدنش سرنوشت او را با سرنوشت ژنرال هری استایلز گره می‌زند. Genre// War, Romance
‌The young master by fable_army
fable_army
  • WpView
    Reads 16,749
  • WpVote
    Votes 3,249
  • WpPart
    Parts 26
[COMPLETED] تو فکر می‌کنی من یه عروسکم؟ یه عروسک بی‌ارزشه! چون تو می‌تونی اونو به هر شکلی که می‌خوای دربیاری. تو درباره من اشتباه فکر می‌کنی، من اراده‌ام رو بهت نشون خواهم داد تا بفهمی چقدر می‌تونم خطرناک باشم! 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 ≈ارباب جوان≈ 〽شیپ: لری/هری تاپ 〽وضعیت آپ: تکمیل شده 〽ژانر: رمانتیک، درام، کلاسیک، جنایی 〽نویسنده:melorin_stylinson 🆔Instagram: jentle_.girl دیگر آثار: فن‌فیکشن‌های بادیگارد (مولتی فندوم) امشب اشکی می‌ریزد (لری) چشم‌هایش (لری) دشمن ملت(لری) دروغگوی خوب (هیدلسورث)
SIN(LarryStylinsonAU) by S_Larry_S
S_Larry_S
  • WpView
    Reads 251,894
  • WpVote
    Votes 29,136
  • WpPart
    Parts 40
Original Larry Stylinson (persian AU) for Iranian Larry shippers
Playboy L.S (Persian Translation) by Iam_writing_here
Iam_writing_here
  • WpView
    Reads 325,637
  • WpVote
    Votes 35,705
  • WpPart
    Parts 47
من اسیرش شده م ؛ اون زیادی تو حرفه ش خوبه.. هری استایلز ⬅ پلی بوی فن فیکشن لری استایلینسون به همراه کمی زیام✌ داستان در پیج اینستاگرام larry_ff_translate هم آپ میشه Best rank : #2 in fanfiction
Tangled Up In You(L.S) by I_SHIP_OOPS_AND_HI
I_SHIP_OOPS_AND_HI
  • WpView
    Reads 88,331
  • WpVote
    Votes 8,106
  • WpPart
    Parts 20
وقتی کسی که فکرشو نمیکردی زندگیتو به بهترین شکل ممکن زیر و رو میکنه :) Cover by : @itsCipher
MR STYLES ( l.s persain translation) by ff_translation
ff_translation
  • WpView
    Reads 204,997
  • WpVote
    Votes 27,566
  • WpPart
    Parts 33
" خب پس این منشی جدیدمه ؟ " آقای استایلز پرسید و یه ابروشو داد بالا‌. "بله " منشی قبلی جواب داد. آقای استایلز اخم کرد و به لویی یه نگاهی انداخت. " من انتظار ...یکی ... نمیدونم..بهتر داشتم ؟؟" "ببخشید آقای بی ادب.من کسی ام که از این به بعد قراره برنامه هاتونو مدیریت کنم.پس بهتره مراقب زبونتون باشین"
friends with benefits (L.S) by erebus_msr
erebus_msr
  • WpView
    Reads 243,584
  • WpVote
    Votes 29,191
  • WpPart
    Parts 31
لویی فکر می کرد این تنها راهیه که میتونه هری رو پیش خودش نگهداره ‌‌‌...
Darkness Prevailed [zarry] by ellannosaurus
ellannosaurus
  • WpView
    Reads 17,870
  • WpVote
    Votes 1,827
  • WpPart
    Parts 17
Zarry stylik au چشماشو از پسر گرفت و خیره به آسمون با خودش زمزمه کرد: اون دیگه برنمیگرده ... صورتش خیس بود... دیگه حتی خودشم نمیدونست که این خیسی به خاطر قطره های بارونه یا اشک...ماشین بهش نزدیک شد...به خاطر بارون کنترل از دست راننده خارج شد... طرف دیگه ی خیابون... پسرک داشت اروم اروم ازش دور میشد... چشماش تار بود و چند بار به سختی جلوی زمین خوردنشو گرفت...ماشینی به سرعت از کنارش رد شد...انگار میخواست از یه چیزی فرار کنه...درست مثل خودش که داشت فرار میکرد...از سرنوشت...از عشق... چند لحظه بعد بارون بند اومد...پشت سرشو نگاه کرد...روی زمین سایه ای از یه پسر بود...زیر اون همه خون...از بین اون همه فاصله...صورتشو تشخیص داد...یه اسم با ناباوری توی ذهنش تکرار میشد... هری......... [ completed ] Book 1
Driver  by loulouTomlinson91
loulouTomlinson91
  • WpView
    Reads 19,252
  • WpVote
    Votes 4,947
  • WpPart
    Parts 23
#larry💚💙 #ziam💛❤ ❌COMPLET❌ ژانر :اجتماعی خونه ی من تو خیابون پنجم ویلسونه , همون خونه خرابه هایی که به سختی چند طبقه رو روی هم تحمل میکنن گاهی قبل اینکه سوار ماشین بشم و برم سر کارم به ترک های ریز و درشتش نگاه میکنم و با خودم میگم :اگه تو اینجوری شدی , پس چه بلایی سر من اومده ?