♥︎♡☕
5 stories
MANCHESTER RIVALRY | VKOOK ✓ by 666fairytales
666fairytales
  • WpView
    Reads 116,873
  • WpVote
    Votes 15,255
  • WpPart
    Parts 34
در دهه ۱۹۲۰ میلادی دو تا از بهترین مردهای مجرد شهر منچستر خواستگار یک دختر اشراف زاده بودن. دختری بسیار زیبا و جوان. جئون جونگکوک و کیم تهیونگ از اولین باری که همدیگه رو دیدن، میدونستن که قراره رقیب هم باشن و تلاش کنن تا قلب دوشیزه رو به دست بیارن. یا حداقل اینطور فکر میکردن. اما خیلی زود احساساتی که نسبت به دوشیزه جوان داشتن تبدیل به احساساتی نسبت به همدیگه شد؛ درست مثل گلهایی که توی ماه آوریل شکوفه میزنن‌. [ترجمه فارسی] © bhyuntaee
My weird bodyguard (Kookv) by Nilzland
Nilzland
  • WpView
    Reads 316,505
  • WpVote
    Votes 39,775
  • WpPart
    Parts 43
[Completed] جئون جونگ‌کوک هرروز تو لباس‌های چرم مشکی و بوت بلند، تکیه داده به موتور کلاسیکش، دم درب دبیرستان منتظر اون الهه‌ی برنزه و فریبنده می‌موند! و بعد از دیدن پسر، بدون هیچ حرفی فقط با نگاه داغی اون رو تا خونه همراهی می‌کرد... Genre: romance, mystery, smut🔞 ,triangle love & ( secret genre ) Couple: kookv & ( secret couples ) Writer: nilz🌸 Start: 20 Des 2021 End: 9 Apr 2022 Covered by: @MJ_storiess
The Trap | VKOOK  by V_kookiFic
V_kookiFic
  • WpView
    Reads 534,441
  • WpVote
    Votes 46,341
  • WpPart
    Parts 46
𝐓𝐡𝐞 𝐓𝐫𝐚𝐩 تله 🔖|• بین آدم‌هایی که با ماسک‌های روی صورتشون دور و اطرافش در حال رقص و شادی بودن داشت به دنبال شخصی به‌نام کیم‌ویکتور(تهیونگ) می‌گشت. مردی دورگه با چشم‌های فریبنده و تیله‌های آبی رنگ که قاچاقِ انسان انجام می‌داد! بازرس جئون قرار بود درآینده به عنوان یک پلیس مخفی به جای پسر عموی کیم‌ویکتور وارد عمارت رویایی اون مرد بشه تا بتونه برای به دام انداختنش مدرک کسب کنه، اما بازرس جئون از یک چیزی خبر نداشت، این که کیم‌ویکتور عاشقِ پسر عموش بود! Genre : 𝐂𝐫𝐢𝐦𝐢𝐧𝐚𝐥, 𝐌𝐲𝐬𝐭𝐞𝐫𝐲,𝐒𝐦𝐮𝐭 Couple : 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤 - 𝐇𝐨𝐩𝐞𝐦𝐢𝐧 Writer : 𝐋𝐞𝐧𝐚 situation : 𝐅𝐮𝐥𝐥
 silent eyes/KOOKV/VKOOK by rozhi8
rozhi8
  • WpView
    Reads 376
  • WpVote
    Votes 75
  • WpPart
    Parts 8
کیم تهیونگ ملقب به ویکتور نویسنده ای مشهور که بعد استفعا دادن طراحش تصمیم می‌گیره از پر حاشیه ترین نقاش کره کمک بخواد ولی اون همکاری فقط شروعی برای نشون دادن تاریکی های خفه شدشون بود.... بخشی از داستان 👇🏻👇🏻👇🏻 ''سخت ترین نقطه انتخاب زمان شروع ،زمانی که نمیدونی چطوری باختی تا به این نقطه برسی ولی برای من واضح بود من همون موقعی باختم که به چشمای شیشه ای خاموش تو خیره شدم و تو با همون شیشه ها چشمام رو ازم گرفتی تا هیچکس جز تورو نبینم''
the ShowCase :::... by btsfanfic_ir
btsfanfic_ir
  • WpView
    Reads 843,663
  • WpVote
    Votes 174,502
  • WpPart
    Parts 96
ıllıllı ویترین ıllıllı + خب ، جونگکوک. بهم بگو...چی میبینی؟ - یک بدبخت بیچاره...یک جنس...یک هرزه! + میخوای بدونی من چی میبینم؟ - ....؟ + یک شاهکار...یک زیباییِ غیر قابل انکار! ~.~ ~.~.~ فیکشنی که در "کلیشه ترین" و "قابل پیش‌بینی ترین" وضعیت شروع میشه و در "غیر کلیشه ترین" و "غیرقابل انتظار ترین" حالت ممکن ادامه پیدا میکنه.... ~.~ ~.~.~ ژانر : ( روانشناسی جنسی / سمات / رمنتیک / درام / اکشن / سیاسی ... ) کاپل(ها) : اصلی ◀ تهکوک فرعی ◀ نامشخص