هری دیگر مانند قبل نمیخندید . او حتی گریه هم نمیکرد ؛ جسم بیروح او در بغل معشوقه اش تنها دلیل زنده ماندن او؛ بود .
" حاضرم هر کاری انجام بدم تا یکبار دیگه بخندی "
هری پاتر تو همه چیز خوبه.... به جز بوسیدن. وقتی فهمید روی جینی کراش داره،چه کسی بهتر از دراکو مالفوی بود که بهش مهارت بوسیدن رو یاد بده؟
Persian translation-
Written by: Reasonstosmileathome
Drarry fanfiction
سلام گایز !
خیلی با خودم فکر کردم که خب کاپل دراری بزارم یا نه و خب بلاخره به این نتيجه رسیدم که بزارم🤌
....
داستان از اونجایی شروع میشه که ، دراکو مالفوی از دنیای جادو اخراج میشه و به دنیای ماگل ها تبعید میشه و یک کتابخانه سیار و البته جادویی رو میسازه.
حالا چی میشه اگر بعد از دوسال زندگی توی دنیای ماگل ها یک نوزاد به زندگی اون راه پیدا کنه !
...
حالا پانزده سال از زمان که از دنیای جادو اخراج شده گذشته .
چی میشه که پسرش به او اسرار میکند که به دنیای جادو بره !
دیدار دوباره با گذشته ...
کاپل : دراری
سال هشتم.
هاگوارتز.
اتاق ضروریات.
مکان سری دو پسر که میخوان تنها باشن ولی پیش هم.
Drarry, drama, romance, smut. درری، دراری.
یه درام انگست-فلافی.. بیشتر فلافی. اگه معنی میده؟
Word count: 27000 + 8000 (after)
"چرا نمیذاری بخندم؟ نکنه عاشقت میکنه لبخندم؟"
"برای عاشق تو شدن باید دیوونه بود مالفوی"
"و تو دیوونه ای پاتح!"
couple: drarry
top: draco malfoy
bottom: harry potter
#drarry #draco #harry #drarryship
"کاش تنها نقطه ضعف نقشه ام رو پیش بینی می کردم.
نقشه ای که باعث شد کاملا شیفتت بشم."
تا اطلاع ثانوی اپ نمیشه~
Credit to the author: @Write_me227
This is the Persian edition of "It was all just a game" and I'm only translating this masterpiece!
"فقط ترجمه میکنم و صاحب این بوک نیستم."
"کسی بهم تنه میزنه و از کنارم میگذره،میچرخم به عقب.باز هم مالفوی.نگاهی بهش می کنم و بی حوصله میگم:خدا رو شکر کورم شدی مالفوی.
و دوباره میچرخم سمت پنجره ی قطار.مالفوی میاد جلو کنارم می ایسته و با لحنی که تمسخر از توش حس میشه میگه:حواست به حرفات باشه پاتح.من امسال دانش اموز ارشدم.فکر نکنم تا به حال کسی قبل از رسیدن به مدرسه باعث شده باشه گروهش امتیاز از دست بده،یه کاری نکن تو اولین نفری باشی که این رکور د رو میشکنه.
سرم رو میچرخونم سمتش و میام حرفی بزنم که میچرخه و بی توجه بهم میره.با نگاه رفتنش رو دنبال می کنم و ابرویی از تعجب بالا میندازم.عجیبه که حرفش رو زد و رفت و صبر نکرد تا عصبانیتم رو ببینه."
با منو دراری همراه باشید لاوز:*
-چه اتفاقی میوفتاد اگر کلاه گروه بندی، هری رو در گروه اسلایترین قرار می داد؟
*
هری: تو و همه کسایی که دوستشون داری رو نابود میکنم!
دراکو: شامل خودت هم میشه.
هری: میدونم.