Chinese
48 stories
« صیغه سلطنتی » by huayixa
huayixa
  • WpView
    Reads 321
  • WpVote
    Votes 83
  • WpPart
    Parts 9
دو کشور وجود داشت به نامهای می شینگ و یولینگ. این دو کشور همیشه بر سر زمین های پربار درحال جنگ بودند هر دو کشور دو شاهزاده داشتند شاهزاده هان مو از کشور یولینگ که برای عروج تلاش میکرد و به بزرگ مردی شناخته میشد هان مو با طالع خوش که در سال اژدها بدنیا آمده بود . شاهزاده ای که در شمشیر بازی و خطاطی حرف نداشت و در 10 سالگی هسته معنوی قدرتمندی تشکیل داده بود . دیگر شاهزاده ژوآنگشی از کشور می شینگ که مسخره عام و خاص بود. این شاهزاده بدلیل اندام ظریف و ناتوان بودن در شمشیر بازی و جنگ تحقیر میشد . شاهزاده ژوآنگشی از بدو تولد در قصر باقی مانده بود و زمانش را کنار چهار خواهرش سپری میکرد . ژوآنگشی با طالع بد بدنیا آمده بود و هیچکس مسئولیت آموزش به اورا برعهده نمی گرفت جز راهب بزرگ کشور می شینگ که خود طالع اورا تشخیص داده بود ژوآنگشی در سال خروس بدنیا آمد و ستاره او ستاره ای درخشان از دب اکبر بود اما در طالع او گفته شده بود اغواگر مردان است و همه مرد هارا به خود جذب میکند و در آینده باعث جنگ بزرگی خواهد شد چند سال بعد دو کشور می شینگ و یولینگ باهم توافق کردند که به جنگ پایان دهند البته به شرطی که ازدواجی میان دو کشور صورت گیرد ازدواج صورت گرفت اما کسی نمی دانست آن بانوی زیبا در واقع ژوآنگشی است
𝑹𝒆𝒒𝒖𝒊𝒆𝒎 𝒇𝒐𝒓 𝒕𝒉𝒆 𝑫𝒂𝒘𝒏 by jellyfishho-o
jellyfishho-o
  • WpView
    Reads 28
  • WpVote
    Votes 7
  • WpPart
    Parts 5
"مرثیه ی سپیده دم " ⋅•⋅⋅•⋅⋅•⋅⋅•⋅∙∘☽༓☾∘∙•⋅⋅⋅•⋅⋅⋅•⋅⋅ 𝑶𝒏𝒄𝒆 𝒖𝒑𝒐𝒏 𝒂 𝒕𝒊𝒎𝒆...
Innocent killer (قاتل بی گناه) by PedeNanaz
PedeNanaz
  • WpView
    Reads 2,404
  • WpVote
    Votes 626
  • WpPart
    Parts 32
(Release soon) نام داستان:(قاتل بی گناه) 🔪 تعداد پارت: نامشخص وضعیت: در حال آپ ✍🏻 ژانر: (عاشقانه ،معمایی، گی ) کاپل: ( ییژان) نویسنده:(pershia) روز های آپ: چهار شنبه ها °•°•°•°•°•°•°•° ⭐ برشی از داستان: - « منظورت چیه که یه قاتل به اینجا اومده» خانم وانگ سرش را تکان داد و ماجرا را برای پسرش اینطور تعریف کرد +« حدود دو سال پیش اینجا یه خونه ساخته شد ، برای معلمی که از شهر اومده بود. اون رو فرستاده بودن تا به بچه های دهکده درس بده و اینجا ساکن شد... همه چیز خوب بود و تقریباً همه از معلم جدید راضی بودن، اون خیلی محترم و خوش اخلاق بود ،و بی نهایت زیبا. درست مثل فرشته ها بود، انگاری که خدا اون رو از بهشت فرستاده بود زمین. باورت میشه حتی لبخند از روی لبش یه لحظه هم کنار نمی رفت!!!» اما بعدش...... با سکوت خانم وانگ ،ییبو که غرق در افکار و صحبت های مادرش شده بود سرش رو بلند کرد و با کنجکاوی گفت:«اما بعدش چی؟!» خانم وانگ کمی جا به جا شد و اینطور ادامه داد :« اما بعدش اون قتل های عجیب رخ داد. .... •°•°•°•°• همه جا صحبت از اون قاتلِ شیطانی و بی رحم بود.... اما آیا اون واقعاً قاتل بود؟! «خودتون به زودی متوجه خواهید شد» ⭐ دوستان این اولین بوک من داخل واتپد هست، میشه لطفاً ازش حمایت کنید و اگه مشکل با کم و کاستی داره من رو در بهبود داس
Legends From Everywhere  by ashleywangBG
ashleywangBG
  • WpView
    Reads 47
  • WpVote
    Votes 6
  • WpPart
    Parts 6
افسانه هایی از همه جا
our common shadows {سایه های مشترک} by PedeNanaz
PedeNanaz
  • WpView
    Reads 462
  • WpVote
    Votes 124
  • WpPart
    Parts 9
نام داستان:{our common shadows} (سایه های مشترک) تعداد پارت: 8 پارت وضعیت : تمام شده ژانر:( عاشقانه ،ادبی فانتزی، گی) کاپل: ییژان نویسنده:(pershia) ***************** خلاصه لحظاتی طولانی در سکوت گذشت، صدای خش خش برگ های پاییزی ، تنها صدایی بود که در اتاق، طنین انداز بود. آهسته ، ییبو قدمی به سمت ژان برداشت. چشم هایش که در آن دریای عمیق و آرامش بخشی وجود داشت ، به چشم های ژان دوخته شده بود. در چشم های ژان، تمام دنیا خلاصه شده بود. تمام دنیایی که ییبو می خواست در آن،گم شود. -«ژان... من می تونم.... یعنی تو اجازه میدی.. اجازه هست که من.....» صدای ییبو، آرام و لرزان، در سکوت اتاق طنین انداز شد. ژان، سرش را به نشانه ی موافقت تکان داد، بدون اینکه چشم از ییبو بردارد. لبخندی، که در آن ،تمام عشق و لطافت دنیا خلاصه شده بود، بر لبانش نقش بست. -«می دونی ..... وقتی نگاهت می کنم. ، انگار تمام دنیام رنگ می گیره..»، ییبو ،با لحنی که از عشق لبریز بود، این را گفت. صدای نفس‌هایش ، به وضوح در اتاق شنیده می شد. ژان ، با صدای که از نفس های آهسته اش ساخته شده بود، گفت: +« میدونی من وقتی نگاهت می کنم، انگار تمام دنیای تاریک و خسته ام، روشن میشه، تو چراغ روشن زندگی من هستی عزیزترینم» #yizhan
Silent Reading/Mò Dú - Book 2/ Persian Translate by phoenix_nn
phoenix_nn
  • WpView
    Reads 1,099
  • WpVote
    Votes 143
  • WpPart
    Parts 26
𝐍𝐚𝐦𝐞 𝐍𝐨𝐯𝐞𝐥 : Silent Reading 𝐀𝐮𝐭𝐡𝐨𝐫 : Priest 𝐄𝐧𝐠𝐥𝐢𝐬𝐡 𝐓𝐫𝐚𝐧𝐬𝐥𝐚𝐭𝐨𝐫 : E. Danglars 𝐏𝐞𝐫𝐬𝐢𝐚𝐧 𝐓𝐫𝐚𝐧𝐬𝐥𝐚𝐭𝐨𝐫 : Phoenix 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: Action, Mature, Mystery, Psychological, Romance, Shounen Ai ━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━ ﺧﻼﺻﻪ: دوران کودکی، نحوه بزرگ شدن، خانواده، روابط اجتماعی، اتفاقات تلخ گذشته ما همیشه دنبال این هستیم که انگیزههای مجرمها رو بررسی کنیم و بفهمیم چه احساسات پیچیدهای باعث کارهاشون شده اما هدفمون این نیست که خودمونو جای اونها بذاریم و باهاشون همدردی کنیم یا حتی ببخشیمشون؛ هدفمون پیدا کردن دلیلی برای توجیه کردن جرمهاشون نیست؛ هدفمون زانو زدن جلوی چیزی به اسم «پیچیدگی ذات آدم» نیست؛ هدفمون صرفاً فکر کردن به مشکلات جامعه نیست، و خیلی کمتر هدفمون اینه که خودمون هم شبیه هیولاها بشیم ما فقط میخوایم یک محاکمه عادلانه وجود داشته باشه - هم برای خودمون، و هم برای اونهایی که هنوز به این دنیا امید دارن ━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━ 🎬 𝐉𝐮𝐬𝐭𝐢𝐜𝐞 𝐢𝐧 𝐭𝐡𝐞 𝐃𝐚𝐫𝐤 ناول ترجمه شده فارسی- سریال عدالت در تاریکی
𝑻𝒉𝒆 𝑪𝒉𝒂𝒓𝒎𝒆𝒓༄𓅓ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ by yadegar
yadegar
  • WpView
    Reads 9,873
  • WpVote
    Votes 1,577
  • WpPart
    Parts 50
🕸️𝑵𝒂𝒎𝒆 : 𝑻𝒉𝒆 𝑪𝒉𝒂𝒓𝒎𝒆𝒓 🕸️𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝒀𝒊𝒁𝒉𝒂𝒏(𝒁𝑺𝑾𝑾) 🕸️𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 : 𝑯𝒊𝒔𝒕𝒐𝒓𝒊𝒄𝒂𝒍/𝑷𝒐𝒍𝒊𝒕𝒊𝒄𝒂𝒍/𝑨𝒏𝒈𝒔𝒕/𝑺𝒖𝒑𝒆𝒓𝑵𝒂𝒕𝒖𝒓𝒂𝒍/𝑴𝒚𝒔𝒕𝒆𝒓𝒚 🕸️𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓 : °•𝔂𝓪𝓭𝓮𝓰𝓪𝓻•° 🕸️ افسونگر🕸️ 🕸️خلاصه: در سرزمین کهن و باستانیِ شمال چین، قبیله‌ی بسیار بزرگ و باعظمتی به نام «مردان گرگ» فرمانروایی می‌کرد. تمامِ آن رفاه و آسایش تا زمانی ادامه داشت که فرمانروا ون شانگ کبیر زنده بود. پس از مرگ او، سرزمین میان دو پسرش تقسیم شد و هر کدام بانگ فرمانروایی بنا کردند. در میان این اختلافات، دو جادوگر قدرتمند و خطرناک بودند که مداخله کردند و هر کدام به یکی از طرفین ملحق شدند. اکنون سلطنت و نبرد میان دو جادوگر، شیائو جان و وانگ ییبو آغاز شده بود! 🕸️وضعیت : پایان یافته
█│▌𝙍𝙚𝙙 𝙙𝙧𝙖𝙜𝙤𝙣▌│█ by enigma_hellhex
enigma_hellhex
  • WpView
    Reads 3,504
  • WpVote
    Votes 338
  • WpPart
    Parts 7
_دوست دارم چهره ی یونگی رو موقع دیدن بدن نیمه جون برادرش تماشا کنم ... شلاق با تمام قدرت روی تن شاهزاده جوان فرود امد و فرمانده وحشیانه خندید . _ نمیتونی تصور کنی که چقدر منتظر دیدن زجر کشیدنش بودم... سمت پسرک بی جان رفت و با دست چانه اش را گرفت تا صورت خونینش را ببیند . _ تو نقطه ضعف بردارتی جونگ کوک ...و در جنگ ، نقطه ضعف باعث شکسته!! •کاپل : ویکوک •ژانر :انگست ، اسمات ، تاریخی ، درام •تعداد پارت ها : ۳۲
دائو گنگ: داستان شیانگ by mika13241487
mika13241487
  • WpView
    Reads 49
  • WpVote
    Votes 7
  • WpPart
    Parts 7
در دنیای تهذیب وقتی که دوباره ویرانی های شیاطین آغاز می‌شود گنگ شیانگ، فاتح عظیم ترین جنگ تاریخ بعد از سال‌ها دوباره به عرصه نبرد باز می‌گردد
My Little Poplar by heLl_sH
heLl_sH
  • WpView
    Reads 179
  • WpVote
    Votes 37
  • WpPart
    Parts 8
یک ارباب‌زاده‌ی بی‌عرضه‌ و خنگ و پولدارکه توسط خانوادش به ارتش فرستاده میشه تا آدم بشه و دست از عیاشی برداره؛ ولی در اونجا با بدشگون بدجنسی ملاقات میکنه که زندگی رو بهش جهنم میکنه. این بدشگون از بیرون خوب بنظر میرسه ولی در حقیقت پر از شرارته. ارباب جوان بای هیچوقت قرار نیست تسلیمش بشه! این داستان روایت یه درخچه‌ی ضعیفه که توی ارتش، به درختی تنومند و یک صنوبر کوچیک قهرمان تبدیل میشه.