SKZ
59 stories
DewDrop by Castle_Demon
Castle_Demon
  • WpView
    Reads 10,477
  • WpVote
    Votes 985
  • WpPart
    Parts 11
🪽 بنگ هیونجینِ ۲۰ ساله‌‌، دانشجوی زبان؛ پسری که به دوستِ پدرش علاقه‌مند شده و سعی می‌کنه تا زندگیش رو به حالت نرمال نگه داره. اون خوش گذرونه و دوستای زیادی داره که باهاشون وقت بگذرونه؛ زندگیش از نظر خودش عجیب اما دوست داشتنیه. اما واقعا می‌تونه مقابل دوست پدرش، سو چانگبین، مقاومت کنه؟ • DewDrop • Couple(s): ChangJin (Main) • ChanLix • Romance Drama Smut
𝑪𝒂𝒍𝒍 𝑶𝒖𝒕 𝑴𝒚 𝑵𝒂𝒎𝒆 by angellordfav
angellordfav
  • WpView
    Reads 45,186
  • WpVote
    Votes 5,543
  • WpPart
    Parts 52
کیم سونگمین پلیس محتاطی که به خاطر انتقامی که داره، دست به هرکاری می‌زنه حتی اگه به قیمت از دست دادن دوباره‌ی زندگیش باشه. ژانر: عاشقانه/پلیسی،مافیایی/انگست/روانشناختی کاپل اصلی: چانمین کاپل فرعی: مینسونگ/جونگین(استریت)
My Idol Boyfriend || Jeonglix, Minsung, Seungjin, Chanbin by foroughpmavril
foroughpmavril
  • WpView
    Reads 26,667
  • WpVote
    Votes 2,993
  • WpPart
    Parts 32
(Completed) یانگ جونگین، عضو گروه استارکیدز روی لی فلیکس که یک آیدل سولوئه یک کراش ریز داره و اون رو به عنوان آیدلش تحسین می‌کنه. چی می‌شه اگر مجبور باشه سونبه‌اش رو چندین‌بار دیگه تصادفی ببینه و کراشش به پسر بزرگ‌تر جدی‌تر بشه؟ Genre: Comedy, Fluff, Slice of Life, Smut, Romance Couple:Jeonglix, Minsung, Seungjin, Chanbin
𝘔𝘺 𝘣𝘶𝘴𝘺 𝘴𝘦𝘤𝘳𝘦𝘵𝘢𝘳𝘺 '!' by Liliyyyan
Liliyyyan
  • WpView
    Reads 1,761
  • WpVote
    Votes 225
  • WpPart
    Parts 13
میان انبوهی از گذشته و آینده دردناکم تورا فراموش کردم و دوباره یافتمت ، پس محکم دستت را خواهم گرفت زیباترین غریبِ آشنای من 𝘎𝘦𝘯𝘥𝘦𝘳: 𝘍𝘭𝘶𝘧𝘧 , 𝘣𝘢𝘣𝘺𝘴𝘪𝘵𝘵𝘪𝘯𝘨 , 𝘴𝘭𝘪𝘤𝘦 𝘰𝘧 𝘭𝘪𝘧𝘦 , 𝘥𝘳𝘢𝘮𝘢 , 𝘳𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦 𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦𝘴 : 𝘏𝘺𝘶𝘯𝘭𝘪𝘹 . 𝘚𝘦𝘶𝘯𝘨𝘐𝘯
Losers Club[hyunlix] by yeganhay
yeganhay
  • WpView
    Reads 33,394
  • WpVote
    Votes 4,485
  • WpPart
    Parts 26
فلیکس امیدوار بود تو مدرسه جدیدش با چندتا بیگ‌بوی هات و قدبلند آشنا بشه اما همون روز اول گیرِ هوانگ هیونجینِ به‌درد نخور افتاد. اون پسره رسما یه بازنده‌ست! - Couple: Hyunlix Genre: Fakechat, School life, Comedy, Secret
Secret home (One Shots) by _Viora_SKZ
_Viora_SKZ
  • WpView
    Reads 480
  • WpVote
    Votes 54
  • WpPart
    Parts 2
سلامم ویورا صحبت می‌کنه! این بوک حاصل بی‌خوابی‌های نصفه شبی منه! امیدوارم لذت ببرید🕷️
𓂃 𔘓Troublesome Kitten° by Vida_twinkleFanF
Vida_twinkleFanF
  • WpView
    Reads 29,919
  • WpVote
    Votes 4,343
  • WpPart
    Parts 13
🧡Couple: Hyunlix 🧡Genere: ◇Fantasy ( Catboy ) ◇Romance ◇Smut ◇Fluff 🧡Up: Sunday 🧡Writer: Vida 🧡Cover: BroccoliBangChanie در دنیای این داستان، موسسه هایی وجود داره که "کت بوی" پرورش میدن! کت بوی ها اونقدر گرون هستن که فقط افراد ثروتمند جامعه توانایی خریدشون رو دارن. با اینکه "کت بوی" ها فقط برای برطرف کردن نیاز جنسی صاحبشون آموزش می بینن، کس دیگه ای حق لمس اونها رو نداره وگرنه به شدت مجازات میشه! حالا یکی از همین موجودات دوست داشتنی، بی خبر وارد زندگی یکنواخت هیونجین میشه....
wrong choice by itmeGin
itmeGin
  • WpView
    Reads 11,180
  • WpVote
    Votes 258
  • WpPart
    Parts 2
هیونجین کاملا اتفاقی جذب جذابیت فلیکس شده بود، اون چهره‌ای که انگار غبار ستاره روش نشسته بود عجیب کنج قلبش رو قلقلک میداد. تصور میکرد، مثل چهره‌اش نرم و عسل مانند باشه، بی خبر از اینکه پسر مثل صدای بمش سرسخت بود و تندخو؛ از نوعی که میتونست زنده زنده بخورتش. درحالی که هر دو بی‌خبر بخشی از هم رو زنده میکردن که عادت به پنهان کردنش داشتن. نمیدونستن اولین دفاع انسان در مقابل زنده شدن چیزی که خون و اشک ریخته بود برای خاک کردنش، تنفر بود. -" تو ی احمق ترسویی هوانگ" -" و این تقصیر توعه." ژانر: آیو، کمدی، رمنس، انمیز تو لاورز، اسمات
Sweet Nightmare by Elinmeloni
Elinmeloni
  • WpView
    Reads 113
  • WpVote
    Votes 12
  • WpPart
    Parts 4
درخشش خیره‌کننده صحنه، نورهای رنگارنگ، و تشویق بی‌امان هواداران، همه و همه بخشی از زندگی هوانگ هیونجین بود. اما در پس این نقاب پر زرق و برق، قلبی پنهان می‌تپید؛ قلبی که درگیر عشقی ممنوعه شده بود. رابطه‌ای که حکم پناهگاهی امن رو داشت با تراژدی‌ای غیرمنتظره تمام معادلات پسر رو بهم ریخته بود. حالا ستاره‌ی صحنه، باید با سایه‌های گذشته‌اش روبرو می‌شد. سوالات بی‌پاسخ، احساس گناه، و عشقی که برای همیشه از دست رفته بود. زنجیر‌های طلایی رنگ شهرت تن خسته‌اش رو به بند کشیده بود و مسئولیت سخت محافظت از اعضای گروهش، زانوهای آسیب دیده‌اش رو مجبور به زمین خوردن می‌کرد. صدای فریاد عکاس‌ها توجه‌اش رو از نور کورکننده‌ی دوربین‌هاشون می‌گرفت و قلبش رو به لرزه درمی‌اورد. باید از میون تاریکی، راهی برای رهایی پیدا می‌کرد.