Best straight books💖
19 stories
Ella by iicequeenn
iicequeenn
  • WpView
    Reads 207,350
  • WpVote
    Votes 18,012
  • WpPart
    Parts 97
من سقوط كرده بودم،ته چاهِ نااميدي نعره ي عريون مرگو تو تو اون دره شنيدي تنِ من به جاي دره توي اغوشِ تو افتاد اشكِ حسرتت چكيدو پلك بسته مو تكون داد من ميخوام مال تو باشم،توي خواب تو بمونم چي تو چشماي تو ديدم؟نميدونم..نميدونم
𝑀𝑦 𝐻𝑜𝑚𝑒 by Serendipity13_6
Serendipity13_6
  • WpView
    Reads 22,299
  • WpVote
    Votes 1,890
  • WpPart
    Parts 70
خلاصه کتاب : دختری که تمام عمرشو درد کشیده بود. امیدی برای زندگی نداشت و فقط برای خانوادش زندگی میکرد. برای اونها میخندید و شاد بود از خودش متنفر بود. از روزی که به دنیا اومده بود. از روزی که مادر و پدرش به خاطر اون مردن درد هاش براش درست مثل تنبیه بود. باید درد میکشید تا تاوان کشته شدن پدر و مادرشو بده. برشی از کتاب: اشکام صورتمو‌ خیس کرده بود و قلبم به شدت درد میکرد و‌ تیر میکشید اما بازم ادامه دادم -چرا...نمی ...خوای قبول کنی ا..از وقتی به دنیا اومدم فقط دارم عذابتونننن میدم از خودم متنفرم از اینکه ضعیفم از اینکه مریضیم از اینکه چیزی به جز دردسر براتون نیستم از اینکه یه قاتلم متنفرممممم. کا..شکی فقط بمی...رم..میخوام بمیرممم.. با کشیده ای که تو گوشم خورد ساکت شدم و با بهت به برادری نگاه کردم که برای اولین بار توی این ۱۹ سال دست روم بلند کرده بود. همیشه این بوسه هاش بود که گونمو نوازش میکرد، دستهاش بود که محکم به اغوشم‌ میکشید اشک تو چشمام جمع شد و سعی کرد جلوی بغض جدیدی که هر لحظه بزرگ و بزرگ تر میشد رو بگیرم . درد توی تمام وجودم میپیچید. پشیمونی، غم و هاله اشک توی چشماش و لرزش دستاشو به وضوح میدیم.. کاپل اصلی: جیمین / ات کاپل فرعی: نامجین- تهکوک- سپ ژانر: پزشکی-درام-عاشقانه-انگست-برشی از زندگی- bg- اسمات
Last decision by Sarinaf9
Sarinaf9
  • WpView
    Reads 143,582
  • WpVote
    Votes 10,713
  • WpPart
    Parts 41
Last decision : تصمیم آخر ژانر : عاشقانه - درام -انگست -جنایی -اسمات - معمایی ‌خلاصه‌ای از فیکشن: درد؟ کینه؟ انتقام ؟ تو نمیتونی همه رو با هم درک کنی و باهاشون بزرگ بشی چون یه بچه ی پنج ساله نیستی که پدر و مادرش رو جلوی چشماش به قتل رسوندن --- چی میشه اگه انتخاب های زیادی نداشته باشی؟ چی میشه اگه آدم های اطرافت متفاوت با چیزی باشن که انتظار داری؟! ازدواج یا مرگ؟ میتونی حسش کنی ؟ ✅بخش هایی از فیک ✅ بسته شدن چشمای اون زن فرتوت تنها ذره ی روشن وجودشو خاموش کرد و این آغاز تاریکی جونگ کوک و امپراتوری خونینش بود --- مرد مسن دستشو روی شونه ی جونگ کوک گذاشت :" دوباره که قرار نیست سرکشی کنی؟ به اندازه کافی برای تهیونگ اینکار رو کردی --- یکی از اونا از روی صندلیش بلند شد :" اینکه یه زن مسئولیت کامل باند رو به عهده بگیره اشتباهه..بیوه ی جئون باید زیر دست ما باشه نه توی مقام مشابهی با ما قرار بگیره --- +ن..نیازی نیست گدایی عشقی رو بکنی که داریش برخلاف انتظارش جونگ کوک فقط پوزخندی زد و پشت میز کارش نشست -مطمئنی که دارمش؟ یا فقط دارم خودمو احمق فرض میکنم که مثلا دارمش --- +حقیقت رو بهم بگو.. تو نمیتونی انسان باشی چون خود شیطانی -اشتباه نکن... من... جئون جونگ کوکم 1 #JungKook ❤
💜I PURPLE YOU💜 by iii_bts
iii_bts
  • WpView
    Reads 39,915
  • WpVote
    Votes 2,778
  • WpPart
    Parts 38
__completed__ قسمتی از فیک: هانا توی سکوت هق هق کردو گفت: _من... من خیلی خسته ام تهیونگ... از دست هوادارای تعصبیت خسته ام ، از دست ساسنگ فنا، از دست هیترا... از دیدن ادیتا و کامنتاشون خسته شدم‌... حتی تو هم منو به خاطر اون ادیتا پس میزدی... یادت میاد؟ تهیونگ نمیتونست حرف بزنه، هانا موهای تهیونگو نوازش کردو گفت: _تهیونگ... فقط یه خواهش ازت دارم... این تنها خواهشمه بعد از شش ماه همسرت بودن... میشه از بائک هیون مواظبت کنی؟ میشه مثه من پسش نزنی؟... میشه دوسش داشته باشی؟ _بائک هیون؟ هانا لبخند زدو گفت: _خودت این اسمو انتخاب کردی... توی مصاحبت گفتی میخوای اسم پسر اولتو بائک هیون بذاری!... حتی وقت اینکه با هم اسم انتخاب کنیمو نداشتیم... ________________________________________ مشخصات فیک: ژانر : عاشقانه، درام، دختر پسری، ریل لایف کارکتر ها: تهیونگ، هانا و ... وضعیت: کامل شده نویسنده: iii_bts توجه: ××شخصیت های فیک در نقش اعضای بی تی اس حضور دارن××
*بهار* by iicequeenn
iicequeenn
  • WpView
    Reads 349,396
  • WpVote
    Votes 20,134
  • WpPart
    Parts 127
"بهار"اسم رمان واسم دختریست که اینار من راوی اون وزندگیش هستم.دخترسنگین وسرسخت وجدی والبته دست وپا چلفتی وزبون دراز وکمی شیطون وصدالبته پرو. امیدوارم خوشتون بیاد. امیدوارم باز هم مثل "رهای من"همراهیم کنین. "بهار"دومین اثر منه بعد از"رهای من"که بسیار موردلطف شما قرار گرفت. نظروانتقاد وپیشنهاد یادتون نره. ice queen
Queen of my heart👑 by iicequeenn
iicequeenn
  • WpView
    Reads 507,793
  • WpVote
    Votes 36,392
  • WpPart
    Parts 103
گاهی برای ملکه بودن باید لشکر کشی کرد،باید جنگید،باید فتح کرد... و گاهی برای ملکه شدن کافیست؛قلب یک مرد را از آن خود کنی..آنوقت تو ملکه خواهی بود ملکه قلب او. گاهی تصاحب قلب یک مرد انقدر سخت است که حکم جنگ دارد وباید مرزها را برای فتحش در نوردید. دوشیزه مری اینبار باید بجنگه..بجنگه تا فتح کنه..شاید قلب یک مرد رو وشاید یک کشور رو و یا شاید هر دو.
𝖌𝖗𝖊𝖘𝖊𝖆𝖑𝖆 by FK_Spoiler
FK_Spoiler
  • WpView
    Reads 53,745
  • WpVote
    Votes 7,196
  • WpPart
    Parts 40
و آخرین صدایی که به گوش رسید متعلق به پیرزنی بود که گفت: سرنوشت همیشه کار خودش رو می‌کنه و شما دوتا وقتی کنار هم قرار بگیرید مرگ خیلی ها رو رقم می‌زنید پس هرگز حتی یک قدم هم به سمت این مرد بر ندار... ↝ʙᴏʏ×ɢɪʀʟ ↝ɢᴇɴʀᴇ: ᴅʀᴀᴍᴀ, ᴍʏꜱᴛᴇʀʏ, ꜱᴍᴜᴛ, ᴏᴍᴇɢᴀᴠᴇʀꜱᴇ #full ↜وضعیت: پایان یافته ⭒2021/06/05 ⟬ #ᴋ ⟭
🦋the silent cry of love🦋 by iii_bts
iii_bts
  • WpView
    Reads 30,135
  • WpVote
    Votes 3,197
  • WpPart
    Parts 31
__completed__ من فریاد کشیدم... فریاد کشیدم اما... یه فریاد خاموش... فریاد من به گوش هیچ کس نرسید... نه تو و نه هیچ کس دیگه... فریاد من خاموش بود... تو نمی شنوی... هیچ وقت نمی شنیدی... البته حق داری، بین من و تو به اندازه ی یه دنیا فاصله ست، تو... پارک جیمین! تو اینو هم نمی خونی، چون مهم نیست برات اما... من فریاد کشیدم... فریاد کشیدمو نشنیدی... میدونم که چه باشمو چه نباشم حال تو خوبه، خندیدنتو کنارش دیدم... همیشه بخند باشه؟ این دخترِ لال دیگه نمیمونه تا خجالت بکشی... کنار اون خوشبخت باش... تو صدای اونو می‌شنوی، زمزمه هاشو هم می شنوی... برعکس فریادای من... اما پارک جیمین! این فریادِ خاموش... فریادِ خاموشِ عشق بود... The silent cry of love یا همون فریاد خاموش عشق(: ____________________ مشخصات فیک: ژانر:عاشقانه ، درام ، مافیایی کارکتر ها: پارک جیمین، هان جه هی و ... وضعیت:کامل شده نویسنده: iii_bts
𝔇𝑒𝑡𝑖𝑛𝑦  by Serendipity13_6
Serendipity13_6
  • WpView
    Reads 9,169
  • WpVote
    Votes 1,409
  • WpPart
    Parts 95
افسانه ها افسانه ای درباره گرگ خورشید و گرگ ماه افسانه ای درباره خدایان افسانه ای درباره ماه و خورشید روشنایی و تاریکی عشق و نفرت شادی و غم زندگی و مرگ سرنوشتی که از شروع آفرینش نوشته شده تقدیری که اجتناب ناپذیره از شروع خلقت ماه به دنبال خورشید و خورشید به دنبال ماه و لحظه تلاقیشان زیباترین رخداد آسمانی لحظه یکی شدنشان نورانی ترین ‌و جادویی ترین واقعه عشقی افسانه ای اما دردناک .    ☾         .   ✦⠀ ,  ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀.        ⠀   ⠀.    ˚   ⠀ ⠀    ,      .              .       *⠀  ⠀  ✮     ⠀✦⠀                    *  ⠀.★ کاپل اصلی: جیمین/ ات کاپل فرعی : کوکوی ژانر: افسانه ای- امگاورس -اساطیری-فانتزی-آمپرگ-انگست-درام-عاشقانه-bg-جادویی-اسمات. **جادویی که ازش حرف میزنم براتون شیرین خواهد بود قول میدم یه جادوی غیرواقعی و باورناپذیر نیست**     .    .   ⠀•    *  ⠀.★.      *      ☽. .    ☾         .   ✦⠀ ,  ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀.        ⠀ 
کریستینا by iicequeenn
iicequeenn
  • WpView
    Reads 203,485
  • WpVote
    Votes 17,303
  • WpPart
    Parts 105
کریستینا(جلد دوم رمان: queen of my heart) چشم وا کردم و دیدم که خدایم "تو شدی" دفتر پر غزل خاطره هایم "تو شدی" درسرم نیست بجز حال و هوای تو و عشق شادم از اینکه همه حال و هوایم"تو شدی" گاهی عشق خیلی ساده در میزنه..خیلی ساده... فقط کافیه درو باز کنی.