My books
6 stories
Capo | Vkook | AU by evena202
evena202
  • WpView
    Reads 1,103,236
  • WpVote
    Votes 111,494
  • WpPart
    Parts 71
كيم تهيونگ، كاپوى قدرتمندِ مافياى نيوجرسى، باید با دخترِ مشاورِ مافیایِ بوستون به قصد صلح ازدواج كنه، اما درست قبل از مراسم نامزدى با خبر فرار اون دختر، همه چيز بهم ميريزه و تهيونگ براى حفظ غرور و تحقيرى كه در خفا صورت گرفته، خبرِ ازدواجش با پسرِ اون خانواده رو اعلام ميكنه... قوىِ وحشى! ↳Name: Capo ↳Couple: Vkook ↳Genre: Romance / Smut / Crime ↳Writer: #Sahel 🥇1Taehyung 🥇1Fiction 🥇1Romance 🥇1BTS 🥈 2عاشقانه 🥇1Crime 🥇1teakook 🥇boyxboy
𝘐𝘮𝘱𝘰𝘴𝘴𝘪𝘣𝘭𝘦 || KookV by yamiic3
yamiic3
  • WpView
    Reads 510,618
  • WpVote
    Votes 61,409
  • WpPart
    Parts 57
「پایان یافته」 چشم های لرزون و خیس از اشکش رو باز کرد و با صدایی آرومی که می‌شد فریاد ترس رو شنید، سکوت جنگل رو شکست: _خواهش.. م-میکنم... ن-نزدیکم نشو! اما تنها چیزی که اتفاق افتاد نزدیک شدن اون گرگ عظیم‌الجثه بود. می‌تونست قسم بخوره بازدم داغش تمام صورتش رو سوزنده بود. قطره‌ای اشک از گوشه چشم‌هاش پر کشید و به سمت چونه لرزونش کوچ کرد "زندگیش همیشه به تکراری ترین حالت ممکن می‌گذشت و همیشه فکر میکرد یک روز شخصی جنازش رو زیر پتو روی تخت پیدا میکنه، درحالی که بوی گندش تمام خونه رو به کثافت کشونده!" با غرش بلند اون موجود ترسناک، فهمید اونقدرها هم زندگیش کسل کننده نیست... "حداقل قرار بود توسط یک گرگ، گوشت از بدنش جدا شه!" •┈┈┈•┈┈┈•┈┈┈ 𝐰𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: 𝐘𝐚𝐦𝐢🌱 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐤𝐨𝐨𝐤𝐯, 𝐡𝐨𝐩𝐞𝐦𝐢𝐧 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐎𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬, 𝑨𝒏𝒈𝒔𝒕, 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐦𝐩𝐫𝐞𝐠, 𝐬𝐮𝐦𝐭
Negative69 KOOKV by llTARAll
llTARAll
  • WpView
    Reads 301,958
  • WpVote
    Votes 40,882
  • WpPart
    Parts 24
‌ᯊ منفیِ شصت‌ونه جئون جونگ‌کوک آلفای میانسالیه که از زندگی یکنواخت و یک‌رنگش خسته شده؛ اما هیچ قصدی برای رابطه و ازدواج نداره. تنها چیزی که جونگ‌کوک می‌خواد یه بچه‌‌ست، بدون مادر یا پدر دومش! تهیونگ امگایی که برای رسیدن به رؤیاش و وضع مالی بدش، قبول می‌کنه تا توله‌ی جئون جونگ‌کوک رو براش به دنیا بیاره. ‌ ژانر: امگاورس، رومنس، کمدی، فلاف، امپرگ، اسمات. کاپل: کوکوی
Adonia | Vkook by V_kookiFic
V_kookiFic
  • WpView
    Reads 94,966
  • WpVote
    Votes 6,735
  • WpPart
    Parts 61
Adonia ⛪ - نگاهم کن! - دارم نگاهت می‌کنم... - نه خوب نگاهم کن. - چطوری تهیونگ؟! - همینطوری، همینطوری که زور صدات به اسمم می‌رسه و می‌فهمم نگاهت کاملا برای من بوده. Couple: Vkook, Secret Genre: Romance, Angst, Mysterious, Smut Writter: Ivanna
𝐁𝐥𝐮𝐞𝐌𝐚𝐫𝐠𝐚𝐫𝐢𝐭𝐚ᴷᴼᴼᴷⱽ ᴬᵁ by Annil_o
Annil_o
  • WpView
    Reads 371,881
  • WpVote
    Votes 30,075
  • WpPart
    Parts 27
جونـگ‌کوک، بوکسور معروفی که به بی‌رحمی و زورگویی مشهور شده بود، بازی بدی رو با پسرک مو آبی شروع کرد؛ به طوری که نمی‌دونست قراره هم‌خوابگی بعد از هر فایتش با اون پسر باکره و خجالتی‌ رو به اعتیادش به مارگـاریتا ترجیح بده. _ من تموم زندگیم رو درحال مسابقه دادن بودم و به هیچ‌کدومشون باخت ندادم؛ چون‌ تونستم و بلد نیستم باختن رو. میون همه‌ی این مسابقه‌ها، تو با بی‌انصافی کاری کردی که ببازم -چی رو؟ _ قلبم رو به لبخندت آسمون کوچولو 𝅏 𝗡𝗮𝗺𝗲: Bluemargarita 𝅏 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲:‌ Fluf, Smut, Romance, Sports 𝅏 𝗨𝗽: جمعه‌ها و دوشنبه‌ها 𝅏 𝗰𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: KOOKV فصل اول: پایان یافته. فصل دوم: پایان یافته. «فصل‌ها به هم مربوط نیستند و داستان‌های جدای از همدیگه رو دارن»
Rebel (AU) by Vkookchild9597
Vkookchild9597
  • WpView
    Reads 145,697
  • WpVote
    Votes 22,108
  • WpPart
    Parts 44
هفت سال پیش وقتی جونگ‌کوک رو از دست داد بابونه‌اش هفت ماهه باردار بود و منتظر تولد دختر کوچولوشون بودن؛ اما حالا اون رو درحالی پیدا کرده بود که شکمش کاملاً صاف بود و توی شرایط جسمانی اسف‌باری قرار داشت! +می‌شه بپرسم چرا من رو جونگ‌کوک صدا می‌زنید؟ _ت... تو... من رو نمی‌شناسی؟ Writer: Ashil Couple: Vkook Genre: Omegaverse, Romance, Fantasy, Mystery, Smut, Mpreg