Select All
  • yukai
    52.3K 6.3K 59

    قرار بود یه زندگی ساده داشته باشه؛ همونی که از اول دنبالش بود اما دیدن اینکه تمام حقش، توی دست آدمای دیگه داره دست به دست می‌چرخه، انتقام و سرکشی درونش رو بیدار کرد. به اطرافش نگاه کرد و دنبال قدرتمندترین آدمی گشت که می‌تونست ازش استفاده کنه. فارغ از اینکه رئیس کیم سال‌ها از دور تماشاش می‌کرد... - مطمئنی پشیمون نمی‌شی...

  • ✧HOME✧
    397K 47.3K 42

    وضعیت عمارت کیم افتضاح بود. همه جا سکوت کر کننده ای جیغ میکشید و تنها کسی که این وسط با آرامش دمنوشش رو مزه میکرد تهیونگ بود و این رفتار خونسردانه اش داشت تمام نورون های عصبی خانواده رو بیشتر و بیشتر تحریک میکرد.. انگار ک متوجههِ ماجرای پیش اومده نشده بود! این ماجرا نه تنها زندگی خودش بلکه تمام اطرافیانش،حتی باغبون ع...

  • My Boyfriend Is My Bodyguard 💵
    570K 59.1K 39

    💵دوست پسرم بادیگاردمه💵 جئون جونگکوک ... اون معنی اصلی کلمه بدبخت بود ! از زمانی که بدنیا اومد داشت با مشکلاتی که نمیدونست چرا هیچوقت تموم نمیشن سر و کله میزد و حالا اون اینجا بود ... کجا ؟ خودشم نمیدونست ! یه جایی که احتمالا پایان زندگی نکبت بارشو رقم میزد و باعث میشد اون به دردناک ترین شکل ممکن بمیره □■□■□■□■□■□ ...

    Completed  
  • 𝗥𝘂𝗻𝗮𝘄𝗮𝘆 𝗕𝗿𝗶𝗱𝗲 | KOOKV
    660K 95.1K 31

    [Completed] جونگ کوک تمام عمرش دنبال جفتش می گشت ولی هیچ وقت انتظارشو نداشت وقتی پشت چراغ قرمز داخل ولووی قرمزش نشسته اون امگای لعنتی با کت و شلوار سفید عروسیش توی ماشین بپره و داد بزنه "گاز بده!" ______________ -[با فکی قفل شده به چشم های معذب پسر کوچیک تر خیره شد. - گذاشتی... مارکت کنه...؟ شمرده شمرده و با صدای سردی...

    Completed  
  • OBSESSED "KOOKV" (completed)
    688K 87K 77

    تهیونگِ دانشجو نمیدونست زندگی ساده و بی دردسرش به وسیله‌ی رئیس مافیای نیویورک به تاریک‌ترین سمت و سوی ممکن کشیده میشه. از همون شبی که بهترین دوستش جلوی چشماش به قتل میرسه. ژانر: عاشقانه، درام، مافیایی، اسمات کاپل: کوکوی تلگرام نویسنده: taekooki_lvee

    Mature
  • 𝐓𝐡𝐞 𝐁𝐫𝐨𝐤𝐞𝐫 | KOOKV
    917K 116K 49

    [Completed] "خیره به چشمای تخس تهیونگ که با اون خط چشم گربه ای انگار داشتند براش چاقوکشی می کردند عصبی لب زد: - این ازدواج اندازه مدارک مالکیتی که ازت دارم واقعیه کوچولو... اینچ به اینچت مال منه! سرشو نزدیک تر برد و درحالی که لب هاش موقع حرف زدن تقریبا لب های تهیونگ رو لمس می کردند غرید: - و این یعنی دست از پا خطا کن...

    Completed