Vhope 🎀
10 stories
ʙᴇƦɢᴀᴍᴏᴛ {V⃞h⃞o⃞p⃞e⃞} by Elin_0005
Elin_0005
  • WpView
    Reads 6,852
  • WpVote
    Votes 1,325
  • WpPart
    Parts 26
ᴍᴀɪɴ ᴄᴀᴜᴘʟᴇ : ᴠʜᴏᴘᴇ Sᴜʙ_ᴄᴀᴘʟᴇᴛs: Kᴏᴏᴋᴊɪɴ ɢᴇɴʀᴇ : ᴏᴍᴇɢᴀᴠᴇʀsᴇ , Sᴍᴜᴛ, ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ , ғʟᴜғғ , ᴄᴏᴍᴇᴅʏ بازی زمان؛ آدمو میشکنه، نابود میکنه، خم میکنه... زمان طوری به بازی میگیرتت که یادت میره چی بودی؟! آرزوهات... دلیل لبخندت... همرو نابود میکنه و تو؟! یا قوی‌تر از همیشه بدن خم شدتو راست میکنی و دست روی زانوهای سستت میزاری و بلند میشی یا- خم و خم تر به استقبال مرگ میری!!! ******* _هوسوک تو نمیدونی من چقدر بیشتر از همیشه عاشق، خسته و نیازمندم! نیازمند عطر نارنجی که من در آغوش می‌گرفت و دلتنگ دنیای بچگی‌ای که به تلخ ترین شکل ممکن از جفتمون گرفته شد. میخوام انتقام تک تک لحظاتی که باید تو آغوش من میخوابیدی رو بگیرم! ولی آینه نمیتونه پاسخگوی تمام مشت های من به خودم باشه... آره من نمیتونم از خودم انتقام بگیرم و تو تصمیم گرفتی انجامش بدی! این دوری که داره جفتمون نابود میکنه انتقام تو بود! ****** _ هیونگ!! اختلاف طبقاتی و اینکه دوچرخه من به گرد پای ماشین آخرین مدلت نمیرسه، اختلاف سنی و تمام این چرت و پرت هایی که دنیا میگه تا تورو از من بگیره، برای من لعنتی کوچیکترین اهمیتی نداره!! نه تا وقتی آغوش تو گرم‌ترین و جای دنیاست... نه تا وقتی برای من رایحه تو میشه مکان امن و چشمات میشه دلیل تپش های نامنظم قلبم
"AROMA" season one by VHOPEFIC
VHOPEFIC
  • WpView
    Reads 728
  • WpVote
    Votes 114
  • WpPart
    Parts 5
هوسوک میخواست با تمام وجود با این ازدواج، با این اجبار مخالفت کنه اما چیکار میکرد وقتی صدایی ازش در نمی اومد و وقتی پدرش اینو تنها راه فرار از این خونه میدونست؟ چی میشد اگه مادرش نمیرفت؟...
Luminary Vhope by sana_fiction
sana_fiction
  • WpView
    Reads 1,066
  • WpVote
    Votes 208
  • WpPart
    Parts 6
🌾N͏a͏m͏e͏: Luminary 🥢C͏o͏u͏p͏l͏e͏: V͏h͏o͏p͏e͏, Kookmin 🌾G͏e͏n͏r͏e͏: Historical, Romance, Smut 🥢W͏r͏i͏t͏e͏r͏: Sana Gray 🌾A Part Of Story: 《 "میبینم یه چیزایی توی چنته داری!" زمزمه کرد و نفس های داغش روی صورتش شد‌. مردمک های لرزونش رو روی اجزای صورتش چرخوند و خواست ازش فاصله بگیره اما انگشت های پسر دور دستش سفت تر شدن. "شاید توی اینم استعداد دارم..." نیشخندش رو عمیقتر کرد و برای تلافی، خودش بود که سینش رو بهش چسبوند و حالا فاصلشون چیزی جز یه نفس نبود. نگاه براقش توان هر چیزی رو میگرفت و نمیتونست روی چیزی تمرکز کنه، اون هم زمانی که فقط میتونست اون فاصله لعنتی رو با بوسه زدن به لب های سرخ و خوش حالتش پر کنه! "دیگه توی چی استعداد داری؟" کمی روش خم شد و پسر برای حفظ تعادلش، شمشیر رو روی زمین انداخت و کف دست هاش رو به سینه سفتش کشید. "نمیدونم، خودت چه فکری میکنی؟..." پوزخندی زد و با رها کردن بازوش، کمرش رو چنگ زد. "شاید از خود بی خود کردن دیگران با هر حرفی که از اون لبای خوشگلت بیرون میاد!" 》 🥢The End: ? 🌾Bts Fiction
stay for me.. by MAHA33523
MAHA33523
  • WpView
    Reads 418
  • WpVote
    Votes 60
  • WpPart
    Parts 2
اون حاضر بود برای نجات فرزند کوچیکش هرکاری بکنه.. بعد از آلفا دیگه هیچ پشتیبانی نداشت و حالا دنبال پسرکش بودن.. پس بهترین کار سپردن فرزندش به خانواده‌ی کیم بود.. خلاصه: خانواده‌ی سلطنتی کیم با سپرده شدن اون امگا کوچولو بهشون زندگی جدیدی پیدا کردن.. هوسوک امگایی که از خرد سالی پیش خانواده‌ی کیم بوده.. چی میشه اگه آلفای جوان خانواده و هیونگش..بهش علاقه پیدا کنه.. و هوسوکی که بخاطر فهمیدن حقیقت بزرگ زندگیش سردرگمه..
"Did I really used to be happy?" by VHOPEFIC
VHOPEFIC
  • WpView
    Reads 564
  • WpVote
    Votes 54
  • WpPart
    Parts 4
اون گلای قرمز کار خودشونو کرده بودن اما... تهیونگی که زیر بارون دید... پسری که دویید تا خودشو بهش برسونه, توی روز تولدش... شاید هوسوک هیچ وقت قرار نبود بفهمه همه ی اینا چه معنی میده...
Sex Hotel(Vhope)🔞 by jhopefanfiction
jhopefanfiction
  • WpView
    Reads 596
  • WpVote
    Votes 45
  • WpPart
    Parts 1
فن فیکشن فول اسمات ویهوپ(ته تاپ) Smut🔞, Lifestyle, Romance ●به هتل اسپای لاس خوش اومدید! اینجا قراره بهترین سکسی رو که توی کل عمرتون انجام دادید تجربه کنید! شروع: ۱۴۰۳/۰۷/۲۹ پایان:⁉️ این بوک حاوی محتوای بزرگ سالانه و خاک برسریه، پس با اختیار خودتون تشریف بیارید!🙏🏼💦
" I USED TO BE HAPPY" by VHOPEFIC
VHOPEFIC
  • WpView
    Reads 1,461
  • WpVote
    Votes 146
  • WpPart
    Parts 5
از وقتی جیمین تونست روی پاهاش راه بره و بابا صداش کنه، یادش نمیاد خوابیده باشه. بخاطر اون بچه نبود که زندگیش اونقدر به هم ریخت. هوسوک خودش میدونست کیو باید برای این اتفاقا سرزنش کنه و اتفاقا هرشب اینکارو‌ میکرد. پشت یکی از آیینه های نصب شده روی دیوارِ خونه پیداش میکرد و تا میتونست خردش میکرد.
𝐖𝐨𝐥𝐟 Vhope by sana_fiction
sana_fiction
  • WpView
    Reads 26,357
  • WpVote
    Votes 4,495
  • WpPart
    Parts 51
🐺N͏a͏m͏e͏: Wolf ⚔C͏o͏u͏p͏l͏e͏: V͏h͏o͏p͏e͏,Vkook,Hopekook 🐺G͏e͏n͏r͏e͏: R͏o͏m͏a͏n͏c͏e͏,S͏m͏u͏t͏,Angst,Historical ⚔W͏r͏i͏t͏e͏r͏: Sana Gray 🐺A Part Of Fiction: 《"به من نگاه کن..." با لحن ارومی دستور داد. هوسوک لحظه ای به خرافات افسانه دچار شد اما نباید به چیزی فکر میکرد. مردمک های مرددش رو حرکت داد و به چشمای محشر رو به روش خیره شد،جوری که نمیتونست از اونا چشم بر داره. پادشاه لرزید! نگاه خاکستری رنگ فرد مقابل محسور کننده ترین چیزی بود که تا به حال دیده. چشمای کشیده و خاکستری،پیشونیه بلند،گونه هایی برجسته،پوست سفید و شفاف،لبای سرخش! همه دست به دست همدیگه داده بودن تا قلبشو تکون بدن. جای انگشتاش روی لباش میسوخت‌‌ و هنوزم گونش رو نوازش میکرد. میتونست به وضوح نگاه خیره اون رو روی خودش ببینه،جوری که چشمای روشن و تیله ایش که الان یکم تیره شدن،مال خودش رو هدف گرفته بود. "تو... تو زیبایی...!" باورش نمیشد. باور نمیکرد،فرد مغروری مثل او با مردی که از جنس خودش،حرف از زیبایی بزنه! صداش توی گوشش پیچید و پوزخند محوی زد،اون تونسته بود توجه پادشاه،کیم‌تهیونگ رو جلب کنه!》 🐺مثلث عشقیه و تریسام نیست. ⚔این فیک چون بیست و دو پارتش به صورت یکجا اپ شده بنابراین تعداد پایین ووت،ویو و کامنت به همین دلیله. 🐺The End:1400/11/10 ⚔Bts Fiction
Vagary by lightsFY
lightsFY
  • WpView
    Reads 15,168
  • WpVote
    Votes 2,294
  • WpPart
    Parts 14
⁦کامل شده✿ Couple:Vhope (V top) Kookmin (Side Couple) . Genre: omegaverse-smut .romantic
 𝐆odfather 𝐕hope🔞 by jhopefanfiction
jhopefanfiction
  • WpView
    Reads 18,221
  • WpVote
    Votes 1,341
  • WpPart
    Parts 17
فن فیکشن ویهوپ (ته تاپ) تکمیل شده✔️ Smut🔞, Life Style, Romance -یه رابطه ممنوعه، چیزی که هوسوک نمیدونه سرانجامش چی میتونه باشه. اون بین دوراهی بدیه، اینکه بمونه، یا برای همیشه بره و همه چیز رو فراموش کنه؟ اون یه نصیحتی داشت، اینکه نباید هیچوقت عاشق پدرخوندت بشی! این بوک حاوی صحنه های خشونت امیز، الفاظ رکیک و تخیلات ذهن مریض بندست و فول اسماته بنابراین با مسئولیت خودتونه دیگه🤝🏻✔️ ⛔️توجه این فیکشن با همکاری violettaaa1994@ نوشته میشه🤝🏻💗 شروع: ۱۴۰۳/۰۴/۱۲ پایان: ⁉️ پی دی اف در دیلی ویهوپ تلگرام: dailywithvhope