SVTXALl's Reading List
9 stories
OVERDOSE by Dan_THfive
Dan_THfive
  • WpView
    Reads 3,634
  • WpVote
    Votes 396
  • WpPart
    Parts 14
┇ Overdose ┇ The second chapter of collapse ┇ Criminal, Mystery, Romance, Smut ┇ Writer: Dan ┇ I wanna be a good man, just for you. 세상을 줬네, just for you. 전부 바꿨어, just for you. Now I don't know me, who are you? ┇ می‌خوام مرد خوبی باشم؛ فقط بخاطر تو. می‌خوام همه‌ی دنیارو بهم بریزم؛ فقط بخاطر تو. می‌خوام همه‌چیو عوض کنم؛ فقط بخاطر تو. حالا دیگه خودم رو هم نمی‌شناسم، تو کی هستی؟
"LOTE🥀" by lonely6104
lonely6104
  • WpView
    Reads 14,564
  • WpVote
    Votes 2,464
  • WpPart
    Parts 25
"LOTE" Writer:"Lony" Couple:"Yeonbin_Chanbaek" Genre:"Romance"Smut"School Life" "سوبین از روز اول دانشگاه به هر سمتی که خواهر و برادر چوی میرن نگاه میکنه و این رفتارهاش باعث میشه که شایعه ای توی دانشگاه بپیچه و اونم اینه که:چوی سوبین روی چوی یون جین کراشه. ولی انگار هیچکس به چشمای سوبین اونقدری دقت نکرده که ببینه اون پسر به برادر اون دختر نگاه میکنه."
Seducer by silviammiii
silviammiii
  • WpView
    Reads 14,269
  • WpVote
    Votes 1,511
  • WpPart
    Parts 23
● Seducer _ اغواگر ○ این مسخره‌اس! برخلاف احساسی که من بهش دارم، اون از من متنفره...اون با من فرق داره؛ تهیون دوست‌دختر داشته و من...گذشته از تمام اینا رابطه‌ی ما چیزی بیشتر از برادر خواندگی نیست. °○ 𝘛𝘢𝘦𝘨𝘺𝘶 °○ 𝘋𝘳𝘢𝘮𝘢/ 𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦/ 𝘚𝘮𝘶𝘵/ 𝘏𝘢𝘱𝘱𝘺 𝘦𝘯𝘥𝘪𝘯𝘨 ○ تهگیو ○ درام/ عاشقانه/ اسمات/ پایان خوش _ داستان حول محور یه درگیری خانوادگی میچرخه اما همه چیز بعد از چهار سال تغییر میکنه؛ درست وقتی که نیروی عشـق وارد زندگیشون میشه و کم‌کم رقابت با دوستی و تنفر با عشق جاش رو عوض می‌کنه؛ داستان عشق بینهایت بومگیو، به برادر خوانده‌اش رو روایت می‌کنه که... _ - 𝘚𝘵𝘢𝘳𝘵 |Nov 2023|
Catch the Stars_ Persian translation (Minwon/Meanie) by violetnextyou
violetnextyou
  • WpView
    Reads 6,420
  • WpVote
    Votes 947
  • WpPart
    Parts 27
مینگیو این قصه پسریه که به خاطر مسائل مختلفی دچار بی‌خوابی شده و دکترش تجویز می‌کنه تا یه مدت از همه چیز دور بشه. برای همین اونم یه ترم از دانشگاه مرخصی می‌گیره و به روستای آبا و اجدادیش میره تا تابستونش رو پیش مادربزرگش بگذرونه و اونجاست که با ونوو آشنا میشه و بی‌خوابی تبدیل به یکی از کم اهمیت‌ترین دغدغه‌های ذهنی‌اش میشه نویسنده: Ryerim مترجم: Nimlily تعداد پارت: نمی‌دانم هنوز تاریخ شروع: 19 آبان 1402 تاریخ پایان: نمی‌دانم هنوز آپ: نامنظم
Married Life. [JC] by A1Jade_
A1Jade_
  • WpView
    Reads 12,799
  • WpVote
    Votes 420
  • WpPart
    Parts 5
The Nation's Angel Model CHOI JEONGHAN who everyone adores & His CEO husband CHOI SEUNGCHEOL who everyone is intimated of. This is their married life. I just Wrote this for fun, so...i hope you guys will like it and sorry for the bad storyline, heh.
Loser | Vkook ᵃᵘ by Quiwel_
Quiwel_
  • WpView
    Reads 3,104,152
  • WpVote
    Votes 354,526
  • WpPart
    Parts 142
| کامل شده | دوست‌دخترم نود اکسش رو برای من فرستاد، میخوای بدونی بعدش چیشد؟ • ویکوک آیو | چت استوری • کمدی، رقابتی، توییتر، زندگی روزمره، عاشقانه و اسمات! • به قلمِ حنان
Collapse by Dan_THfive
Dan_THfive
  • WpView
    Reads 8,492
  • WpVote
    Votes 848
  • WpPart
    Parts 23
" فرصت دوباره دادن به آدما، مثل این میمونه که گلوله دوباره بهشون بدی چون قبلی خطا رفت! Couple : TAEGYU Writer : Dan " Criminal, Romance, Mystery, Smut ___ قابل توجه! عکس کارکترهای داستان روی هدر پارت اول قرار گرفت.
Strawberries & Cigarettes- Meanie by KpopandAnimeBitch
KpopandAnimeBitch
  • WpView
    Reads 10,367
  • WpVote
    Votes 79
  • WpPart
    Parts 23
Meanie/ Minwon drug au ship ff In which Mingyu is moving into college for his first year, but has a rather unique roommate. TW- Alcohol and drug abuse, sexual abuse, sex, s/a, murder This FF is quite dark and holds themes that's May be triggering to some readers, please be careful as the only TWs I've put are here. NOT PROOF READ- Apologies for any spelling or grammatical errors! Started: 19/5/22 Status: Complete End: 8/10/22
𝙊𝙪𝙧 𝙃𝙚𝙖𝙧𝙩𝙨 𝙈𝙚𝙩 𝘿𝙚𝙨𝙩𝙞𝙣𝙮 𝙄𝙣 𝘼𝙪𝙩𝙪𝙢𝙣 🍁 by Polaris_18
Polaris_18
  • WpView
    Reads 5,707
  • WpVote
    Votes 1,448
  • WpPart
    Parts 32
Couple : Taegyu𖤐˚. Genre : romance , angst , slice of life Writer : Polaris ⸙ ″زندگی کتابی کهنه با ورق‌هایی کاهی بیش نیست، داستانی مشخص که ما هیچ اختیاری برای انتخاب کردن نقشمون، زندگیمون و یا حتی پایانش نداریم... به این طرح از پیش تعیین شده میگیم سرنوشت! چی میشه اگه دربرابر سرنوشت زانو نزنی و بجنگی؟ بومگیو تمام زندگیش رو صرف جنگیدن با سرنوشت کرده بود، با سرنوشتی که بی‌رحمانه براش نوشته شده بود اما اینبار دیگه قرار نبود بجنگه...! نه از روی اجبار و نه چیز دیگری، با خواست خودش!... و تهیون، پسری که رازی بزرگ در بین خاطرات کم رنگ بچگیش دفن شده فکرش رو هم نمی‌کرد که با راه دادن بومگیو به داخل دایره زندگیش باعث به وجود اومدن مشکلاتی بشه که جون عزیز ترین فرد زندگیش رو بگیره، فقط برای اینکه خودش بتونه زنده بمونه!...″