Select All
  • Wanna be yours [l.s]
    564K 89K 109

    لویی یه پسر به شدت خجالتی و تنهاست،پسری که همه به خاطر ظاهرش و درسخون بودنش مسخره ش میکنن. تنها چیزی که اونو به مدرسه میکشونه نشستن سر کلاس ادبیاته چون این چیزیه که لویی عاشقشه... لویی دوستی نداره اما هر روز بعد از مدرسه به خونه ی "برثا" همسایه ی رو به رویی شون میره که یه پیرزن مهربون و دوست داشتنیه.لویی معتقده دوست ه...

    Completed   Mature
  • Hanahaki[L.S]
    10.2K 3.1K 18

    مثل زخم، مثل درد، مثل ماه نصفه و نیمه. [Completed]

    Completed   Mature
  • Liberte noire - 20th
    111K 21.1K 75

    آزادی سیاه " بالاتر از سیاهی کجاست لویی؟" " نمی دونم، شاید همین نقطه که ما ایستادیم " خلاصه : داستان تو قرن ۲۰ اتفاق می افته، هری مجبور میشه برای کاری بره به یکی از شهر های آلمان و موقتا تو یکی از هتل ها می مونه که از قضا مدیر اون هتل ... ~ sharing - no smut ~slow update ~slow burn & angst

    Mature
  • NIAZ.
    9.3K 2.4K 16

    من آدم نگاه کردنم؛ آدم‌ داشتن نبودم هیچوقت.

    Completed   Mature
  • HERMAN | هِــرمـان
    38.1K 8.8K 19

    [کامل شده] [لری] اگر اونی که گم شده تو باشی، من برمی‌گردم و پیدات می‌کنم. اما اگر اونی که گم شده من باشم، به خاطرِ من پشتِ سرت رو نگاه می‌کنی؟

    Completed   Mature
  • POETLESS CITY | شهـرِ بـی‌شاعـر
    87.2K 23.8K 47

    [کامل شده] [زیام] به اندازه‌ی شعرهایی که برای تو نگفته‌ام و بلد نبوده‌ام که بگویم و به اندازه‌ی شعرهایی که شاعرانِ دیگرت برای تو سروده‌اند، هنوز هم برای ستایشَت حرف‌های نگفته دارم.

    Completed   Mature
  • illegal|l.S
    120K 24.6K 63

    عشق؛یک اتحاد دونفره‌ای است،علیه جهان. در سال [۱۹۴۰] و در پی شروع جنگ جهانی دوم، خانواده لوییِ نوزدَه ساله جلوی چشمانش به دست سربازان نازی به قتل می‌رسند. تلاش‌های لویی برای انتقام بی‌فایده‌ست! سرانجام، دستگیر شدنش سرنوشت او را با سرنوشت ژنرال هری استایلز گره می‌زند. Genre// War, Romance

    Completed  
  • I Will Be [Niall Horan]
    17.5K 2.6K 42

    _خستم! +خب استراحت کن! _نه،تو نمیفهمی...

    Completed  
  • Don't let it break your heart [L.S] *Completed*
    86.2K 15.7K 56

    مهم نیست چه اتفاقی برات میوفته حتی اگه سخت بود حتی اگه هرچی تلاش کردی کافی نبود حتی اگه به عمق تاریکی رسیدی نذار بکشتت نذار قلبتو بشکنه 💙💚 ___________________________ Hey guys خب من دارم این فن فیک رو در حالی شروع میکنم که اکانت شخصی خودمو توی واتپد ساختم و نه تنها بلد نیستم درست باهاش کار کنم بلکه هیچیم فالوور ن...

    Completed  
  • Golden |°•Ziam Mayne•°|
    47.3K 9K 24

    اشتراک بین آدم‌ها میتونه ناچیز باشه...یا عجیب یا بی‌ربط یا مرموز اشتراک اون‌ها ایستگاه اتوبوس و آفتاب سر صبح بود...

    Completed  
  • FOG1 {ziam} -COMPLETED-
    156K 22.4K 64

    -بپرسم؟ اولین جمله و اولین سوالی که اون ازم پرسید... اون یعنی زین مالیک... کسی که منو سرحد مرگ میترسوند... وکسی که تاسرحد مرگ منو روز به روز دیوونه ی خودش میکرد... و کسی که به عجیب ترین شکل ممکن مهربون بود... کسی که من درواقع همین 24 سال سنی هم که دارم با نگاه کردن به صورت طلاییش جوان میشم... اون درست مثل یک آب بهشتیه...

    Completed  
  • Free Fall /Ziam~ By Atusa20
    246K 33.8K 77

    +چند وقته تو آموزشی ای؟؟ -سه ماه! یه پک به رول ویدش زد +از اینکه منتقل شدی ناراحتی؟ -نه ولی دوست دخترم میگه خیلی از ما دوری! +ما؟ -آره دیگه دوست دخترم حامله است!! #1 in fanfiction --------- Start : 28 jan 2018 Compelet: 19 july 2018

    Completed  
  • Plein de vie [ziam]
    65.1K 12.7K 47

    [Completed] plein de vie ~ full of life وقتی که دروغ جای باور رو گرفته و ترس مثل پیچک دور پاهات جوونه زده و قدرت برداشتن قدم بعدی رو ازت گرفته، قلبی که به درد خو گرفته تورو به کدوم سمت میکشونه؟

    Completed  
  • Magic [L.S] [Completed]
    48.9K 10.5K 36

    [Completed] هری با دوس پسرش زندگی میکرد، هیچ کدوم از رویاهاشو زندگی نکرده بود تا وقتی لویی همسایشون شد. . . [LarryStylinson] . ترجمه شده

    Completed  
  • •Fading• [L.S]
    214K 31.6K 48

    [Complete] لویی زیبایی رو، ترکیب رنگ‌ها و جنس‌های مختلفی که حس ظرافت رو درون آدم‌ها به‌وجود میارن، میشناسه. اون درحالی که داره توی دانشگاه فشن میخونه، هر روز این ترکیب‌ رو میبینه. برش لباس‌ها، رنگ پارچه‌ها، پیچیدگی‌ طرح‌ها، همهٔ این‌ها کنار هم قرار میگیرن تا یه‌چیز زیبا رو بسازن. ولی وقتی که یه دانشجوی علوم با پاهای...

    Completed  
  • Reborn // Ziam
    4.3K 776 18

    لیام بعد از دود شدنِ رویاهاش توی یک شب، از روی اجبار به شهر کوچیک و بی‌نام و نشونی نقل مکان میکنه تا تجربه‌ی یک زندگی ساده رو داشته باشه. اما اون شهر، راز تاریک و بزرگی رو توی دل خودش جا داده که این پسر رو ناخواسته درگیرِ خودش میکنه. Ziam Mayne Fanfiction. (Zayn Top) *June 17, 2024

    Completed