بی تی اس
197 stories
White Nights| Vkook | by teahkooku
teahkooku
  • WpView
    Reads 859
  • WpVote
    Votes 38
  • WpPart
    Parts 7
*White nighs* نویسنده: نازگل کاپل: تهکوک- کمی هوپمین ژانر: کلاسیک-روانشناسی-رمنس-اسمات- انگست ″خلاء، چیزی که همیشه تو وجود تهیونگ حس میشد و نمیذاشت زندگی کنه. اون جسم درخشانِ تاریک لابه‌لای خواب های رویا مانند که در عین ترسناک بودن به تهیونگ احساس آرامش میداد، اما وقتی اون عکس نیمه سوخته از پسری با لبخندی گریخته از زمان و لپ های گل انداخته پیدا شد خاطرات ممنوعه آرام آرام سر از خاکستر بیرون آوردند.″
The Beast. [vkook/kookv] by blueloubear
blueloubear
  • WpView
    Reads 12,618
  • WpVote
    Votes 1,981
  • WpPart
    Parts 22
«عروسک من، آغاز و پایان من، غم ناتمام من.. من باز هم به دنیا میام و باز هم عاشقت میشم. من این بار خوب خواهم بود؛ و جایی پیدات میکنم که عشق من برای هردوی ما کافی باشه. تو یه دنیای دیگه.» این داستان شامل خشونت، آدم‌خواری یا کانیبالیسم (Cannibalism) هست. اگر روحیه‌ی حساسی دارید از خوندن خودداری کنید. کاپل: تهکوک،کوکوی ژانر: درام، تریلر، رومنس، بخشی از زندگی، اسمات
RED HOUR | VKOOK ✔️ by DewXan
DewXan
  • WpView
    Reads 54,159
  • WpVote
    Votes 4,487
  • WpPart
    Parts 39
"تو مال منی، جونگ‌کوک. فقط مال من. هیچ‌کس نمی‌تونه بین ما فاصله بندازه. حتی خودت، عزیز دلم ." «با شیطان معامله می‌کنم تا روح جونگ‌کوک رو برای همیشه به روح خودم بند کنم، طوری که دیگه هیچ‌وقت نتونه ازم دور بشه.» -- جئون جونگ‌کوک تصمیم می‌گیره به گذشته سفر کنه تا جلوی شکل‌گیری سازمان مافیایی‌ای رو بگیره که خانواده‌ش رو ازش گرفته. تنها راه نجات خانوادش، پیدا کردن رهبر این سازمان و کشتنش قبل از شکل‌گیری مافیاست. اما چیزی که نمی‌دونه اینه که خودش قراره اسیر علاقه ی بیمار گونه و مرگباری بشه. علاقه ای که از همون مردی شروع میشه که برای کشتنش به گذشته رفته‼️ #Dark 🥇 #Dark romance 🥇
| 𝗕𝗹𝗮𝗻𝗸𝗲𝘁𝗮𝗰𝗶𝘁𝘆 | ᵛᵏᵒᵒᵏ by Chakavakvk
Chakavakvk
  • WpView
    Reads 4,156
  • WpVote
    Votes 477
  • WpPart
    Parts 3
{ وضعیت مولتی‌شات: ﮼اتمام‌ یافتــه } - این چیه؟ دادخواست طلاق؟ برگه‌های تو دستش رو که مثل وزنه‌های چند صد تُنی بین انگشت‌هاش سنگینی می‌کرد کمی پایین آورد و خیره به نگاه فراری و بی‌تفاوتِ پسر بزرگ‌تر، با ناباوری لب زد: - می‌خوای طلاقم بدی تهیونگ؟ ┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲 : 𝖵𝗄𝗈𝗈𝗄 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲 : 𝖺𝗇𝗀𝗌𝗍, 𝗋𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾 𝗪𝗿𝗶𝘁𝗲𝗿 : Chakavak﮼ ┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈
| 𝗛𝗲 𝗶𝘀 𝗺𝘆 𝗣𝗲𝘁𝗿𝗶𝗰𝗵𝗼𝗿 | ⱽᵉʳˢ by Chakavakvk
Chakavakvk
  • WpView
    Reads 577,299
  • WpVote
    Votes 55,906
  • WpPart
    Parts 53
{ وضعیت فیکشن: ﮼اتمام‌ یافتــه } ''' - احمق تو پسرعمه‌ی منی! - ولی هیچ پسردایی‌ای زبونشو تو حلق پسرعمه‌ش فرو نمی‌کنه، هیچ پسردایی لعنتی‌ای نمی‌تونه تو همون حرکت اول نقطه‌ی فاکینگ لذت پسرعمه‌شو پیدا کنه!" ''' - جونگ‌کوک، ما مریضیم؟ - نه تهیونگ، من مریضتم. «عشق نامتعارف بین دو اُمگا در خانواده‌های هم‌خون و جامعه‌ای کاملا پایبند به سنت» - پی‌دی‌اف فول پارت رو می‌تونید از چنل بردارید. 🗨 تلگرام : @cityofcrazypeople . . . ┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄ 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾 : 𝗏𝗄𝗈𝗈𝗄 / 𝗄𝗈𝗈𝗄𝗏 [𝗏𝖾𝗋𝗌] 𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾 : 𝖮𝗆𝖾𝗀𝖺𝗏𝖾𝗋𝗌، 𝖱𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾، 𝖲𝗆𝗎𝗍، 𝖠𝗇𝗀𝗌𝗍، 𝖲𝗈𝖼𝗂𝖺𝗅 𝖼𝗋𝗂𝗍𝗂𝖼𝗂𝗌𝗆. 𝖶𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋 : 𝖢𝗁𝖺𝗄𝖺𝗏𝖺𝗄﮼ ┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄
THE SECRET HUSBAND  by Helen___Aw
Helen___Aw
  • WpView
    Reads 1,082,407
  • WpVote
    Votes 100,402
  • WpPart
    Parts 76
[Completed] کیم تهیونگ و جئون جونگکوک ازدواج کردن... اما اونا دو ساله که همدیگرو ندیدن...اونا فقط یکبار تو کل زندگیشون همو دیدن و اونم روز عروسیشون بوده ولی به همدیگه با دقت نگاه نکردن جونگکوک اسم شوهرش رو می‌دونه...چون این اسمیه که همه جا به عنوان سرپرست قانونیش ثبت شده ولی تهیونگ، اون حتی اسم همسرشم نمیدونه... تهیونگ کانادا زندگی میکنه و هر ماه مبلغ زیادی رو به یه حساب خاص منتقل می کنه ... جونگکوک دانش آموزی توی سئوله...همه توی کالج، حتی معلم ها هم ازش می ترسن...اون چیزی نمیگه و فقط با مشت حرف می زنه و برای همه قلدری میکنه... هیچکسی توی کالجش راجب خانوادش چیزی نمیدونه، اونا فقط دیدن که پسر سوار ماشین های اسپرت گرون قیمت میشه و لباس های گرون میپوشه. اون یه اکیپ دوست داره که به همون اندازه لوس و بدجنسن اما از خانوادش چیزی نمیدونن‌. جونگکوک میخواد طلاق بگیره. هرکاری می‌کنه تا طلاق بگیره...اون از ازدواج متنفره...اون مثل یه پرنده آزاده... ولی... چی میشه اگه کالج یه مهمونی برگزار کنه... یه جونگ کوکِ مست بدون اینکه بدونه با شوهرش میخوابه...؟؟؟؟؟؟ چرا تهیونگ به سئول برگشت...؟؟؟؟؟ واکنش اونا در مورد شناخت همدیگه چیه...؟؟؟؟؟ Genre: romance, angst, fluff,smut, melodrama, mafia Couple: Vkook Translator:Helen___Aw Writer: bora95purple 🥇 Romance 🥇 Taehyung 🥇 Vkook 🥇Fanfiction 🥇boyxb
𝘓𝘪𝘨𝘩𝘵 𝘰𝘧 𝘥𝘢𝘳𝘬𝘯𝘦𝘴𝘴 «vkook» by zoom_in_story
zoom_in_story
  • WpView
    Reads 537,829
  • WpVote
    Votes 55,389
  • WpPart
    Parts 67
_من سایه ام. _و من نوری که سایه رو دنبال می کنه. **************************************************** _توی دنیایی که تو زخمی و من درمانگر...یک عشق چطوری قراره به وجود بیاد؟. _برای به وجود اومدنش...باید منو درمان کنی. دکتر جئون جونگکوک، پنج ساله که با کیم تهیونگ رئیس یک گنگ مافیایی ازدواج کرده...اما اون از مافیاها متنفره...و داره تمام تلاشش رو می کنه خودش رو از بند این زندگی نجات بده. اما در این راه متوجه راز هایی میشه که همه چیز رو تغییر میده. آیا اون موفق میشه خودش و پسرکوچولوی چهارساله ش رو نجات بده و زندگی دلخواهش رو به دور از همسرش، کیم تهیونگ بسازه؟ کاپل:ویکوک، هوپمین، نامجین ژانر:امگاورس، رمنس، انگست، اسمات، اکشن، مافیایی
𝑭𝒊𝒓𝒔𝒕 𝒎𝒆𝒆𝒕𝒊𝒏𝒈《𝒗𝒌𝒐𝒐𝒌》 by sajadian
sajadian
  • WpView
    Reads 119,424
  • WpVote
    Votes 9,333
  • WpPart
    Parts 38
< درحال آپ > 𝐜𝐚𝐩𝐞𝐥𝐥 : 𝐭𝐚𝐡𝐤𝐨𝐤 𝐘𝐮𝐧𝐦𝐢𝐧 𝐍𝐚𝐦𝐣𝐢𝐧 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝑴𝒂𝒇𝒊𝒂, 𝑨𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏, 𝑺𝒎𝒂𝒕🔞, 𝑶𝒎𝒆𝒈𝒂𝒗𝒓𝒐𝒔, 𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆 , 𝒂𝒎𝒑𝒆𝒓𝒈 کیم تهیونگ یک آلفای یک کلامیه و هر حرفی که میزنه باید بدون چون و چرا انجام بشه . اما سرنوشت چی برای اون در نظر گرفته ؟! شاید یه جفت تخس و لجباز ؟ 💢کپی و انتشار این فیک حتی بازگردانی آن به هر طریق ممنوع است .
Unknown Heir (VKook) by armyyon
armyyon
  • WpView
    Reads 373,635
  • WpVote
    Votes 39,803
  • WpPart
    Parts 35
کاپل اصلی: ویکوک کاپل فرعی: یونمین«جیمین تاپ»، سکرت. خلاصه: جونگ کوک سال ها پیش حافظه‌ش رو به همراه پدر و مادرش از دست میده و کنار داییش و پسر داییش یونگی زندگی نرمال و به دور از هیجان و خونریزی ای داره. اما چی میشه که همون خاطرات فراموش شده باعث بشه فردی به اسم کیم تهیونگ وارد زندگیش بشه و زندگی نرمالش رو نابود کنه؟ ژانرها: عاشقانه، مافیایی، کمدی، ازدواج اجباری، اسمات، معمایی، جنایی و اکشن. Start : 03/03/26 End: 03/07/18 *** بخش هایی از فیک: VKook جونگ کوک با حرص داد زد. _ چی میخوای؟! چی از جونم میخوای؟! سمتش قدم برداشت. _ همونی رو که بابا جونت برات به ارث گذاشته. * _ نمیدونم چرا من رو آوردی اینجا و دنبال چی هستی... اما من یه پرنده نیستم که توی قفس زندانیم کنی، من عین ماهیم... دائم از لای دستات سر میخورم. تهیونگ بدون اینکه بچرخه، با صدا پوزخند زد. کمی سر چرخوند. _ پس چطوره نفست رو بگیرم ماهی کوچولو؟ YoonMin _ آره دارم تمومش میکنم، اما نه فقط بخاطر خودم، بخاطر خودمون، بخاطر جون پسری که هیچی نمیدونه و هنوز غرق تاریکی این دنیا نشده. با خشم و بغض فریاد زد. _ دلیل زنده بودنت... همینه که همه میدونن معشوقه منی! Rankings: 🥇Mafia 🥇Bts 🥇Action 🥇Fic 🥇Mystery 🥈Jungkook 🥈Persian 🥈Fiction وضعیت: اتمام یافته✨ نویسنده: Desa🖤