Favourite
19 stories
𝙂𝙧𝙚𝙚𝙙𝙮 by ImLuna_moon
ImLuna_moon
  • WpView
    Reads 108,438
  • WpVote
    Votes 15,755
  • WpPart
    Parts 36
دستور ساده و واضح بود. جونگکوک قرار بود فقط پاش رو روی اون پدال لعنتی فشار بده و ماشینی که حامل جانشین کمپانی YK گروپ بود رو زیر بگیره. یه تصادف بزن در روی تمیز، کاری که قرار بود بابتش پول خوبی توی حسابش بشینه. اما پسر درست یک متریِ ماشین لوکس مشکی رنگ، به خودش اومد. "مواظب سایه‌های مرگی که اطرافت می‌چرخن باش، همشون قرار نیست مثل من پشیمون بشن." Name: Greedy Couple: Kookv Genre: Romance, Criminal, Action,Angst, Smut Written by Luna🌙
𝐃𝐄𝐋𝐈𝐁𝐀𝐋 by Dr_Runin
Dr_Runin
  • WpView
    Reads 175,786
  • WpVote
    Votes 26,128
  • WpPart
    Parts 64
لب‌های خیس مرد بوسه‌ی آرومی روی گردنش نشوند و باعث شد تمامِ سیستم‌ عصبی بدنش مختل بشه. چنگی به دست‌های چفت شده دور کمرش زد و سعی کرد خودش رو آزاد کنه که با‌ صدای آلفا از حرکت ایستاد. _تقلا نکن جونور، تا وقتی من نخوام نمی‌تونی از دستم خلاص بشی. . . . خلاصه: آدمی را دلیبال صدا میزنند که نه توان تحمل دوریش را دارند و نه توان نزدیکی بیش از حد به او را. ستاره‌ی مشهور و به نام قرن بیست و یکم، کیم ساموئل، امگایی با چشمهای آبی و موهای طلایی رنگ، اونقدر زیبا و پرستیدنی بود که می‌تونست هر انسانی رو فارغ از جنسیت ثانویه مجذوب خودش کنه! اما ماجرا زمانی شروع به ترسناک شدن کرد، که توسط معشوقِ سابقش تهدید به مرگ شد. سزار، آلفایی زخم خورده که برای گرفتن انتقام خانواده‌اش برگشته، چی میشه اگر تهیونگ برای نجات شهرت و اعتبارش دست به دامن این مرد بشه؟! تقابل بازیگر مشهور هالیوود و مافیای شهر هیوستون، هیچ‌وقت قرار نبود آخر و عاقبت خوبی داشته باشه.
Dr.j | KOOKV|VKOOK(Switch)  by Vkookchild9597
Vkookchild9597
  • WpView
    Reads 828,544
  • WpVote
    Votes 96,205
  • WpPart
    Parts 63
خلاصه: کیم تهیونگ انترنی که به تازگی وارد بیمارستان شینوا شده و جئون جونگ کوک رزیدنت مغز و اعصاب که از همون اول بنا به دلایلی بیمارستان رو برای کیم تهیونگ به جهنم تبدیل میکنه... یک گذشته فراموش شده؟ یازده سال از اون روز نحس میگذره...١۴فوریه ٢٠١٠ روزی که جئون جونگ کوک هیچوقت فراموشش نمیکنه... Wr:ashil🌸 Main couple:kookv,vkook(switch) Sub couple:sope Genre:romance,comedy,medical ,smut, happy end
Wild [KookV] by Dkooktae
Dkooktae
  • WpView
    Reads 400,746
  • WpVote
    Votes 54,250
  • WpPart
    Parts 38
چشم‌هاش پر از اشک بود و نگاهش پر از خشم. نمی‌خواست مقابل این مرد سر خم کنه. نمی‌خواست قبول کنه از عرش به فرش رسیده. نمی‌خواست قبول کنه که تا پنج ساعت پیش همه مقابلش خم می‌شدند و برای بردن اسبش به اسطبل پیش‌قدم می‌شدند و حالا اینطور تحقیر‌آمیز باهاش رفتار می‌کردند. مقابل رهبرِ پک دشمن زانو زده بود و دست‌هاش بسته بودند. جئون جونگ‌کوک، آلفای خون‌خالص و قدرتمندی که تنها با یک‌ماه سابقه رهبریت نیمی از کشور رو زیر سلطه داشت خیره نگاهش میکرد. بلند شد و جلو‌ اومد. مقابلش روی یک زانو نشست و محکم چونه‌اش رو توی دستش گرفت. "چه پایان غم‌انگیزی...مگه نه کیم تهیونگ؟" با نفرت به چشم‌های مرد خیره شد و جونگ‌کوک از نگاه امگا به خنده افتاد. سرش رو جلوتر برد و با لحن آرومی گفت:"از این به بعد تو قراره به من خدمت کنی امگا، هم توی قصر، هم روی تخت!" لبهاش رو به گوش امگا چسبوند و زمزمه کرد:"فقط و فقط به من نطفه نحس." Couple: KookV Genere: Omegavers, Smut, Romance, Mystry
«𝐊𝐨𝐦𝐨𝐫𝐞𝐛𝐢|باریکه‌‌ای‌از‌نور✔︎» by Mtt_12
Mtt_12
  • WpView
    Reads 127,637
  • WpVote
    Votes 14,011
  • WpPart
    Parts 32
[ اتمام یافته⛔] 𝐅𝐢𝐜 𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝐊𝐨𝐦𝐨𝐫𝐞𝐛𝐢 𝐆𝐞𝐧𝐞𝐫: 𝐑𝐨𝐦𝐞𝐧𝐜𝐞, 𝐩.𝐥 𝐥𝐢𝐟𝐞, 𝐬𝐦𝐮𝐭🔞 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯🧑‍🤝‍🧑 𝐔𝐩𝐓𝐢𝐦𝐞:_ 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: _𝐑𝐞𝐝𝐐𝐮𝐞𝐞𝐧⚜️
Lips on your skin|Kookv by nasi_lynx
nasi_lynx
  • WpView
    Reads 449,235
  • WpVote
    Votes 49,114
  • WpPart
    Parts 33
[] Completed [] •• - " من مجانی برات مسابقه نمیدم کیم تهیونگ! باید در ازای بدهکاریای تو به اون هیوک عوضی یه چیزی هم نصیب خودم بشه ، درست نمیگم؟!" - "من...من چیزی ندارم که بهت بدم جانگکوک..." - " اشتباه نکن! تو خودتو داری! " •• Kookv 🔞 •• - " میخوای بگی که همه عمرت رو توی یه گاراژ گذرونده بودی؟! " - " یونگی هیونگ...حالا ازم متنفر شدی؟! " - " متنفر؟! اونم بخاطر اینکه بابای روانیت کل زندگیت تو رو زندانی کرده بود؟! تو یه احمقی جیمینا! " •• Yoonmin 🔞 ~ تایپ فن‌فیک : INTP •° این فیک خودمه و به هیچ عنوان حق ندارید جای دیگه بذاریدش! °•
puppeteer by ariiellmina
ariiellmina
  • WpView
    Reads 531,284
  • WpVote
    Votes 43,590
  • WpPart
    Parts 41
♡ʙᴇ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴɢᴇ ᴛʜᴀᴛ ʏᴏᴜ ᴡɪsʜ ᴛᴏ sᴇᴇ ɪɴ ᴛʜᴇ ᴡᴏʀʟᴅ
🎭Puppeteer _ عروسک‌گردان 🎭 by ariiellmina2
ariiellmina2
  • WpView
    Reads 161,939
  • WpVote
    Votes 14,591
  • WpPart
    Parts 20
(Completed) _ نگو که فکر میکردی دیگه منو نمیبینی! قدمی سمت جونگکوک برداشت و با پوزخند غلیظی که روی لبهاش نقش بسته بود ادامه داد: _ فکر میکردی تموم میشه؟؟ باید احمق باشی من 12 سال عاشقت نبودم که به اون بچه ببازمت. _ حق نداری حتی بهش اشاره ای کنی... میفهمی؟! روبروش ایستاد و اجازه داد نفس هاشون فاصله کم بین صورت هاشون رو پر کنه : _ دو تا شیر هیچوقت نمیتونن تو یه جنگل حکمرانی کنن جونگکوک... همونطور که ما نتونستیم از قدرت نمایی مون بگذریم و هر بار عادلانه همدیگه رو تصاحب کنیم... Geɴre : Crιмe , roмαɴce , ѕмυт +18 Coυple : ĸooĸv_yooɴмιɴ_нopeV Season1_2 full 📚(Read in the old account)
OBSESSED "KOOKV" (completed)  by sahar_78
sahar_78
  • WpView
    Reads 953,374
  • WpVote
    Votes 100,793
  • WpPart
    Parts 77
تهیونگِ دانشجو نمیدونست زندگی ساده و بی دردسرش به وسیله‌ی رئیس مافیای نیویورک به تاریک‌ترین سمت و سوی ممکن کشیده میشه. از همون شبی که بهترین دوستش جلوی چشماش به قتل میرسه. ژانر: عاشقانه، درام، مافیایی، اسمات کاپل: کوکوی تلگرام نویسنده: taekooki_lvee
𝗧𝗵𝗲 𝘁𝗿𝘂𝗲 𝗹𝘂𝗻𝗮 || 𝗞𝗼𝗼𝗸𝘃 by Christopher_iw
Christopher_iw
  • WpView
    Reads 387,808
  • WpVote
    Votes 39,502
  • WpPart
    Parts 42
[Completed] بهش میگفتن جِی کِی چون بیرحم ترین و سرد ترین رئیسه پک،،یا بهتر بگیم..رئیسه بانده مافیاییه بلک بلاد بود و همگی از او وحشت داشتند. البته همه غیر از چند نفر...که کیم تهیونگ یکی از لجباز ترین و پرو ترینِ آنها بود که از شغله آلفاش هیچ خبری نداشت و همیشه دسته رد به سینه ی اون میزد. رابطه ی این دو به آرامی و کاملا عادی شروع شده بود تا وقتی که دشمن های بانده کوک از موضوعی که جونگکوک امگای حقیقیش رو پیدا کرده خبر دار شدن و برای صدمه زدن به او..فکوس کردن روی امگای اون که بدترین نقطه ضعفش بود،،کیم تهیونگ! "--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"- [the true luna] ژانر: امگاورس / مافیا / انگست / هیجانی / اسمات کاپل: کوکوی / یونمین / نامجین / چانبک آپ: نامنظم "--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"- +من بخاطره شغله لعنتیه تو..هزاران بار مورده حمله قرار گرفتم... -تهیونگ صبر کن... +بخاطره شغله تو نزدیک بوده که بمیرم!! -تهیونگ... +بخاطرههه شغله توو زندگیم نابودد شدد!!اونوقت چی؟؟توی چشمام زل میزنی و تایید میکنی که تو رئیسه مافیایی؟؟!تموم شد کوک!...هرچی که بینه ما بوده همین الان تموم شده میفهمی؟؟نه دیگه تو آلفای منی..و نه من امگای تو..تمام! -یک قدم دیگه پات رو از لبه ی اون در بیرون بزار تا یه گلوله توی مغزه نحیفت خالی کنممم!!