"هرکسی که جلوی راهم باشه رو از بین میبرم. وقتشه که انسان ها تعامل بین ما و خودشونو بپذیرن"....
❥︎𝒄𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝑯𝒚𝒖𝒏𝒍𝒊𝒙 , 𝑴𝒊𝒏𝒔𝒖𝒏𝒈 ,
𝑪𝒉𝒂𝒏𝒎𝒊𝒏 ,𝑪𝒉𝒂𝒏𝒈𝒊𝒏
❥︎𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆:𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆 , 𝑪𝒓𝒊𝒎𝒊𝒏𝒂𝒍 , 𝑴𝒚𝒔𝒕𝒆𝒓𝒚,
𝑭𝒂𝒏𝒕𝒂𝒔𝒚, 𝑭𝒖𝒍𝒍 𝒔𝒎𝒖𝒕
هوانگهیونجین فقط بهخاطر قولی که به مادرش داده بود پاشو توی اون مدرسه گذاشت اما بعد از آشناشدن با اون پسر سالبالاییِ مرموز همه چیز صد و هشتاد درجه چرخید.
Couple: Hyunlix
Genre: SchoolLife, Fantasy, Romance
جیمین هیچ وقت فکرشو نمیکرد کسی ک شب و صبح میبوسیدش و میپرستیدش نقشه قتلشو بکشه و بخواد از عشقشون سواستفاده بکنه....
-بگو چی کارکنم؟
شلاق رو دور گردن اون انداخت و جلو کشیدش
-چی میتونه تلافی ضربه ای که بهم زدی باشه ته؟
-هرچی ک دوس داری جیم...
فلیکس با گریه هیون رو پس زد
-بهم گفتی هیچ چیزش نمیشه...دروغ گو! برو پیش پدرت! تا تهیونگ رو هم نکشته!
Couple: Minv_Hyunlix
Genre: Romance_Action_Mafia_Smut_ +18
"پایان یافته"
مقدمه :
اودینری....
معروف ترین باند تبهکار اون کشور بود..
رئیسشون انقدر که بدون به بیرحم ترین شکل ممکن آدم میکشته...به "دویل" معروف بوده..
با موهای قرمزش که با دویل مو نمیزد ؛
هی دارن شکست میخورن...یکی از اعضا..تمام اطلاعات اونارو لو داده..و حالا اون افتاده دنبالشون...
...
Name : o𝖽𝖽𝗂𝗇𝖺𝗋𝗒
Couple : hyunlix, minsung
Genre : romantic, crime, mystery
End : happy end
Parts : 10
' 𝘸𝘩𝘢𝘵 𝘪𝘧 '
◜ 𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦 : 𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦٫ 𝘍𝘭𝘶𝘧𝘧٫ 𝘈𝘯𝘨𝘴𝘵٫ 𝘚 𝘮𝘶𝘵
◜ 𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦 : #Hyunlix
◜ 𝘈𝘶𝘵𝘩𝘰𝘳 : #Sooin
◜ 𝘚𝘢𝘵𝘶𝘳𝘥𝘢𝘺
من آدم سرسختی بودم از زمانی که یادم میاد داشتم برای رویاهام تلاش میکردم ، شکست های زیادی دیدم اما سر بزنگاه دیدمت از دو تا غریبه شدیم دوست، دست تو دست هم از خط رد شدیم و الان اینجاییم... وقتی برای اولین بار باهات حرف زدم حتی فکرشم نمیکردم اینقدر منحصر به فرد باشی ولی خب اون حس کنجکاوی کار دستم داد و اصلا پشیمون نیستم بابتش... بعضی وقتها آدم ها به غریبه ای برخورد میکنن که احساس میکنن سالهاست میشناسنش و آرامش رو کنارشون تجربه میکنن، کنار اون آدم ها نیازی به تظاهر نیست...
2. #Stay
5. #Stay
7. #Stay
ژانر: مافیایی ، هیجان انگیز ، عاشقانه
دو باند مافیایی قدرتمند بدون اینکه متوجه بشن درگیر یه دشمنی شدن .... غافل از اینکه هر عضو باند چجوری داره عاشق دشمنش میشه ...
__________________
هیونجین نگاه تهیونگو دنبال کرد و به پایین تنه کوک رسید ... معلوم بود قبل رسیدنش اتفاقی افتاده که کوک اینجوری بی قرار شده
کاپل : هیونلیکس،مینسونگ
ژانر : امگاورص،اسمات،رمنس،هپی اند،دارک،درام
روز اپ : نا معلوم
┅┅┅┅┅┅┅༻❁༺┅┅┅┅┅┅┅
هوانگ هیونجین،تتای 28 ساله و امپراطور سلطنت هوانگ توی قرن 23!
همسرش و امگاش لی فیلیکس که مجبور میشه برای نجات جون مادرش که یکی از خدمه های کاخ هوانگ بود تن به ازدواج با هوانگ هیونجین بده!
ولی فقط خانوادش و به خصوص فلیکس چهرهی اصلی هیونجین که اونو زیر یه نقاب پر محبت برای مردم مخفی کرده بود،میشناختن؛
کسی چه میدونست امگا با چه چیزهایی دست و پنجه نرم میکنه!؟ هوانگ هیونجین واقعا چه هیولایی بود؟
*****
مینهو برادر کوچکتر هیونجین و الفای پسر خالش بود،هردو برادر دقیقا این هم بودن،تخت،یه امگا،خلاف و چهرهی قلابیشون بین مردم!
جیسونگ امگای مینهو بود که میفهمه از مینهو حاملست،مینهو دوست دختر داره هنوزم بعد دوسال ازدواج با جیسونگ،فقط به چشم پسر خالش میدیدش و نمیتونست عاشقش بشه،اما این بچه چیزیو عوض میکنه؟
این دو برادر آخرش چه داستانی رو با امگاهاشون رقم میزنن؟!
نکته: من گفتم امپراطوری ولی کشور ها طبق قوانین همین زمان اداره میشن و رئیس جمهور هست و اونا جزو خانواده های قدرتمند کره هستن!
کاپل اصلی:مینسونگ
کاپل فرعی:چانمین، هیونلیکس،یونبین،تهگیو
ژانر: اسمات🔞،رمانتیک، کمدی
خلاصه:
قصه از اونجایی شروع میشه که شاهزاده شیطون و لجباز ما بخاطر بیماری که گیرش افتاده مجبور میشه باآشپز سلطنتی جذاب و باهوش به دور از تمام قوانین سلطنتی هم خونه بشه
حالا کی میدونه که این همخونه شدن و لجبازی ها و قوانین جدید قراره به کجا ختم بشه؟ به بی مو شدن سرآشپز مینهو یا بی سر شدن شاهزاده جیسونگ؟
(_من گشنمه
+میتونی خودت غذا درست کنی
_ولی تو اشپزی
+هان جیسونگ تو اینجا شاهزاده نیستی و من هم آشپزت نیستم، یادت نره قراره با قوانین من پیش بری)