hyunlix
39 stories
𝘚𝘪𝘭𝘦𝘯𝘵 𝘓𝘰𝘵𝘶𝘴 by moniosky
moniosky
  • WpView
    Reads 6,576
  • WpVote
    Votes 829
  • WpPart
    Parts 40
FanFiction Title: Silent Lotus Couple: Hyunlix - Chanlix - 2min - Chanin Genre: Psychology, Romance, Mystery, Angust, Love Triangle, Days: fridays بخشی از داستان: دکتر وو به حیاط سرسبز کلینیک خیره شد:"هرکدوم از چشم‌هایی که توی آینه دیده می‌شه یه قصه پشتشون دارن، چی می‌تونه از درد قدرتمندتر باشه؟ چی می‌تونه قوی‌تر از خاطراتشون روی نورون‌های مغزی اون‌ها اثر بذاره؟"
Look Me In The Eye by riha77rsi
riha77rsi
  • WpView
    Reads 705
  • WpVote
    Votes 146
  • WpPart
    Parts 7
هنوز گاهی رویا میبینم که دوباره میتونم انگشت هامون رو بین هم قفل کنم ، انگار که دنیا دو روزه و فردایی در کار نیست و تو تمام زندگی منی ؛ همونطور که واقعاً هستی . پرسیدی هنوز یادمه ؟ شاید اگر روزی برسه که اسمم رو فراموش کنم ، دوست داشتنت رو از یاد ببرم . من دیوانه وار دوستت داشتم ، ...هنوز دیوانه وار دوستت دارم یه مولتی شات از مونت های هیونلیکس...امیدوارم دوستش داشته باشین.❤️
Sacred plumeria by riha77rsi
riha77rsi
  • WpView
    Reads 3,173
  • WpVote
    Votes 493
  • WpPart
    Parts 20
🌊🤍 - پلومریای مقدس! تمام امیدت رو پس بگیر و در نطفه خفش کن. بیشتر از این فریبم نده و برام دلسوزی نکن. تو نمیتونی برای ایکاروس عزاداری کنی، اون هم وقتی که باعث سقوطش شدی و استخون های شکسته اش رو به اعماق دریا سپردی...
Good boy by ichikahinami
ichikahinami
  • WpView
    Reads 587
  • WpVote
    Votes 96
  • WpPart
    Parts 6
name: Good boy Couple : hyunlix...minsung genre : Drama-comedy-mafia-[+18 [[... معذرت میخوام بابت اتفاقی که برات افتاد من هوانگ هیونجین هستم رئیس این مافیای بزرگی که میخواستی ببینی الان باید جنازتو مینداختم تو دریا ولی بدرد نخور تر از اونی که جاسوس باشی امیدوارم مشکل ایجاد نکنی که باز بهم برسیم... ]] • • • با دستمال مشکی که همیشه همراهش بود خون های ریخته شده روی دستش رو پاک و به افرادش گوش زد کرد [[ اینارو بریزید دریا و اینجارو تمیز کنید نمیخام با خون اینا محل کارم کثیف بشه ]] ...
Please you stay alive by Bakabarun
Bakabarun
  • WpView
    Reads 5,536
  • WpVote
    Votes 785
  • WpPart
    Parts 19
_فرشته‌ها ترسناک‌تر از شیاطین‌ان. صدای هیونجین گرمای خفیفی داشت. مثل یه آتیش کوچیک وسط زمستون‌های مسکو. خم شد و کلاه کت پسر رو روی سرش کشید و درحالی که نفسش رو کنار گوش‌‌های فلیکس رها می‌کرد با ناامیدی لب زد: _ و لعنت به من اگر بال‌هات رو لمس کنم، آنجل! *** برای فلیکس یه شیفت معمولی بود توی یه روز معمولی، تا وقتی که سرکله‌ی اون مرد پیدا شد با یه دختر غلتیده در خون توی آغوشش، با لب‌هایی که می‌لرزیدن و اشک‌هایی که به هیچ‌وجه شباهتی به هیبتش نداشتن. فلیکس مرگ و خون زیاد دیده بود اما وقتی مرد سیاهپوش با آخرین توانش زمزمه کرد: " اون همه‌چیزمه... نجاتش بده" لرزید. فلیکس نتونسته بود و حالا باید وقتش رو صرف نجات هیونجین می‌کرد. Fanfiction Couple: Hyunlix, Minsung Genre: Romance, Drama, Mafia Upload: Sundays Writer: Rain
new style (Completed) by GhzlKbi
GhzlKbi
  • WpView
    Reads 10,452
  • WpVote
    Votes 2,027
  • WpPart
    Parts 17
𝙣𝙖𝙢𝙚:𝙣𝙚𝙬 𝙨𝙩𝙮𝙡𝙚 𝙜𝙚𝙣𝙧𝙚:𝙛𝙪𝙣𝙣𝙮 𝙩𝙬𝙚𝙚𝙩𝙨 𝙨𝙤𝙘𝙞𝙖𝙡 𝙢𝙚𝙙𝙞𝙖 ⤥(ᴄᴏᴍᴇᴅʏ ʙ×ʙ) 𝙘𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚:𝙝𝙮𝙪𝙣𝙡𝙞𝙭 ⤥(ᴍɪɴѕụɴɢ) 𝙬𝙧𝙞𝙩𝙚𝙧:𝙚𝙡𝙡𝙖 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨𝙡𝙖𝙩𝙤𝙧:𝙜𝙝𝙯𝙡𝙠𝙗𝙞
4_Mafia's bitch by Asenpai2004
Asenpai2004
  • WpView
    Reads 9,204
  • WpVote
    Votes 728
  • WpPart
    Parts 4
خطاب به فیلیکس گفت " چون پسر خوبی بودی دو تا انتخاب بهت میدم ، یک همین الان ماشه رو بکشم و فردا جسدت کنار اون مردتیکه خوک صفت پیدا بشه ، دو با من بیای مثل الان برام پسر خوب و حرف گوش کنی باشی... ❌این فیک دارای صحنه های خوشونت امیز و اسمات هست اگه حتی یک درصد هم فکر میکنید که با روحیلتتون سازگار نیست نخونید ❌
Hidden Curtains by PonHoo
PonHoo
  • WpView
    Reads 4,712
  • WpVote
    Votes 609
  • WpPart
    Parts 14
_"لی‌فلیکس، از کی توجهت از روم کنار رفت؟ از کی دیگه نگاه‌هات بهم عاشقانه نبود؟ از کی انقدر فاصله بین قلب‌هامون افتاد‌؟ نمی‌دونم. حتی یادم نیست از کی شروع شد. اصلا سر چی شروع شد؟ من که همه‌ی حرف‌هام رو صد بار توی مغزم بالا و پایین می‌کردم تا به اشتباه ناراحتت نکنم. پس چیشد؟ یادمه قرار بود هیچ وقت دست‌های همدیگه رو رها نکنیم. مدتیه دست‌هام از نبودنت سرد شدن. کبود شدن. دیگه حس ندارن. لطفا برگرد. بزار برای آخرین بار بوی داشتنت رو استشمام کنم." _reallife _hyunlix _minsung
☆| 𝓶𝓪𝓼𝓸𝓬𝓱𝓲𝓼𝓶 by LeeHannahhh
LeeHannahhh
  • WpView
    Reads 18,764
  • WpVote
    Votes 1,194
  • WpPart
    Parts 18
چند روز میشد که پسرکش رو ندیده بود به سرعت بالا رفت و وقتی فیلکس رو داخل اتاقشون ندید صداش زد -جوجه کوچولو؟ با صدای ناله خفیفی که از حموم میومد در رو باز کرد و با صحنه روبروش خشکش زد.. -- genre: ( inspired from 'warm winter') couples: hyunlix, minsung,
Loneliest Alien by fao_oti
fao_oti
  • WpView
    Reads 8,298
  • WpVote
    Votes 843
  • WpPart
    Parts 21
تنها ترین بیگانه ژانر: ترسناک، فانتزی، رمنس، معمایی کاپل: هیونلیکس خلاصه : خدای حیات و خدای مرگ از تنهایی خسته شده بودن، واسه همین تصمیم گرفتن دنیاهایی بسازن؛ هم برای خودشون، هم برای آدمایی که بین مرگ و زندگی گیر کردن. یه دنیای دیگه ساختن، جایی برای اونایی که هنوز نمی‌خوان بمیرن و دنبال یه فرصت دیگه‌ هستن. توی این دنیا، «هیونجین» یه روح خاصه. برعکس بقیه، می‌تونه خودش رو به آدم‌ها نشون بده. یه ماموریت مهم هم داره که به «فلیکس» مربوطه، پسری با سرنوشت غیر عادی و حالا این دو نفر باید از چالش‌هایی عبور کنن.