Tukivde9632's Reading List
67 stories
my sleipnir by The_quill_pen
The_quill_pen
  • WpView
    Reads 4,319
  • WpVote
    Votes 581
  • WpPart
    Parts 6
✅✅✅ داستان تمام شده✅✅✅ وقتی آزگارد داره نابود میشه، لوکی کدوم گنجینه رو از خزانه نجات میده؟ بعد از حملۀ تانوس، ثور به چقدر زمان نیاز داره که بتونه برادرش رو فراموش کنه؟
Løst smile by Kay-RH
Kay-RH
  • WpView
    Reads 35,084
  • WpVote
    Votes 4,659
  • WpPart
    Parts 34
شاید همه ی ادما عصبانی، درواقع، جایی در درون خودشون شکستن و با تظاهر به خشم سعی بر پوشوندن دردشون دارن. هری میدونست که مت درواقع عصبی نیست؛ اون بیشتر ناراحته اما سعی داره با نقاب خشم زخماشو قایم کنه. و شاید فقط هری بود که اون زخما رو میدید. ____________ یک گی استوری متفاوت با کاپلی کمتر شناخته شده. شامداریو ! ✔#shumdario 🔥🔞 ✔#malec ✔#shadowhunters 🚫 °[ mature/sexual content ]° 🚫 written and covered by: @kay-rh
To The world I lost by Ssonow
Ssonow
  • WpView
    Reads 1,020
  • WpVote
    Votes 90
  • WpPart
    Parts 8
تو دنياى منى اما به دنيا اعتمادى نيست 🙃 . . سى سال بدون تو ... ---------------- اين زندگى سم بدون دينه حتما خودتون ميدونيد چجوريه پس مراقب قلبتون باشيد.
بدون‌حسرت|No Regrets by Supernatural313
Supernatural313
  • WpView
    Reads 98
  • WpVote
    Votes 11
  • WpPart
    Parts 1
📌وضعیت: پایان یافته.⌛🖤 «آن شب، که لب‌هایمان نجاتم داد» معرفی: در دنیایی که واژه‌ها گاهی خنجر می‌شوند و فاصله‌ها زخم، دین و سم در دل تاریکی راهی به‌سوی روشنایی دلشان پیدا کردند. داستانی سرشار از درد، سوءتفاهم، گناه و رهایی. دین، مردی که مرز میان مرگ و زندگی را با چشمان خود دیده، و سَم، قلبی لبریز از پشیمانی و عشق... هر دو، زخمیِ گذشته‌اند، اما در یک شب، یک بوسه، یک نگاه، همه‌چیز تغییر می‌کند. در این روایت عاشقانه و پر از کشمکش، نه بدن‌ها، بلکه روح‌ها به هم می‌رسند؛ تا شاید نجات، نه از طریق نجات‌یافتن، بلکه با پذیرفتن عشق واقعی اتفاق بیفتد. داستانی درباره شوق لمس، ترس از نداشتن، و جرات گفتن «من تو را می‌خواهم»... حتی اگر همه دنیا بگوید نه. ووت و کامنت فراموش نشه 💔
Hold My Hand[Wincest] by theregalo
theregalo
  • WpView
    Reads 4,364
  • WpVote
    Votes 793
  • WpPart
    Parts 14
"دستمو نگه دار" روبروی سنگ قبر زانو زد،تفنگ سرد رو گذاشت روی شقیقه‌اش،توی اون گرگ و میش همه چیز سرد تر و مرده تر بنظر میرسید.یه قطره اشک از چشمش سرازیر شد و زیر لب زمزمه کرد:بلخره دارم میام. و ماشه رو کشید. ______________ 🚫⚠️این داستان دارای صحنه های نامناسب مثل خودکشی،افسردگی و...است.
I Wanna Be Yours[Wincest] by theregalo
theregalo
  • WpView
    Reads 2,996
  • WpVote
    Votes 366
  • WpPart
    Parts 4
"میخوام مال تو باشم" سم همیشه عادت داشت که توی دفتر خاطراتش راجب احساساتش به دین بنویسه. یه روز رفت خونه و چیزی رو دید که هیچوقت نمیخاست. #Wincest #sam/dean پ.ن:این یه بوک کوتاه ترجمه شدس. نویسنده اصلی: @DarkAngelHeart556
one shot wincest season14 supernatural😍 by jensenwincestforever
jensenwincestforever
  • WpView
    Reads 352
  • WpVote
    Votes 20
  • WpPart
    Parts 2
های نمیدونم یهو دلم خواست وانشاتهای کیوت از فصل۱۴ سوپرنچرال که جز مورد علاقه ترین فصلهای سریال برای من هست بنویسم امیدوارم لذت ببرید از نوشته هام😘
( Wincest )( j2 ) Supernatural / season 15 Continuation of the last part by Supernatural313
Supernatural313
  • WpView
    Reads 3,209
  • WpVote
    Votes 421
  • WpPart
    Parts 21
📌وضعیت: متوقف شده.🪧🤎 سوپرنچرال / فصل 15 ادامه قسمت آخر : احساسی غیر از برادری ، احساسی به نام عشق Supernatural / season 15 Continuation of the last part: A feeling other than brotherhood, a feeling called love ... من عاشقت بودم و حتی مرگ من هم نتونست احساس من رو نسبت به تو تغییر بده من همیشه عاشقت بودم سمی ... راستش تا قبل از این داخل تلگرام فف می‌نوشتم لقبمS.M.Hهست میدونید من با دیدن پایان این سریال حس کردم چیزی از وجودم گم شده من ده سال با این سریال زندگی کردم و سم و دین جزوی از وجودم شدن ، پس الان برام سخته که با پایانش کنار بیام من خیلی کتاب های روانشناسی میخونم و متوجه شدم که احساسی که بین سم و دین هست ، تنها یه حس برادری نیست و این سریال راز های بزرگی رو درون خودش جا داده تو این فف میخوام با حمایت شما به اون راز ها بپردازم مرور گذشتشون و حسی که از ابراز اون میترسن حسی غیر از برادری ، حسی به اسم عشق حسی که شاید به خاطر عشقی که جنسن و جرد بهم دیگه دارند ، روی شخصیت تأثیر گذاشته :) لطفا حمایت کنید و با نظراتتون بهم انگیزه بدید ♥️ #S_M_H
Psychosis by mansurepotter
mansurepotter
  • WpView
    Reads 23,387
  • WpVote
    Votes 3,878
  • WpPart
    Parts 24
چراغ ها روشن شد. چراغ ها خاموش شد. تمام. *completed* Cover by @kimiyamd ❤
یک‌|حـادثهAn|Accident🥀 by Supernatural313
Supernatural313
  • WpView
    Reads 591
  • WpVote
    Votes 37
  • WpPart
    Parts 8
📌وضعیت: پایان یافته.⌛🖤 #S_M_H پیش‌نمایش داستان: «سکوتی میان بوسه‌ها» نوشته‌ی S_M_H در جهانی پر از نورهای مصنوعی، دوربین‌ها و نقش‌هایی که هیچ‌وقت واقعاً زندگی نمی‌کنند، دو بازیگر، دو روح، دو قلب گمشده، آرام‌آرام حقیقت خود را پیدا می‌کنند. جرد و جنسن، فراتر از ستاره‌های هالیوود، فراتر از فصل‌های سریال و دیالوگ‌های از پیش نوشته شده، قصه‌ای دارند که در قاب هیچ صفحه‌نمایشی نمی‌گنجد. قصه‌ای درباره‌ی گریه‌هایی پشت درهای بسته، بوسه‌هایی که هیچ‌گاه نباید دیده می‌شدند، دست‌هایی که وقتی به هم رسیدند، جان دوباره‌ای به زندگی بخشیدند. قصه‌ای که با یک اتاق خالی در بیمارستان آغاز می‌شود و با لبخندی خیس از اشک، جان می‌گیرد. آن‌ها از مرزهای مرگ، باور، هویت و شهرت گذشتند، فقط برای یک چیز: عشق. این داستان روایتی‌ست از پنهان‌ترین زخم‌ها، از بوسه‌ای که سکوت را شکست، و عشقی که هرگز قرار نبود فاش شود... اما شد. آیا آماده‌اید قدم به دنیای آن‌ها بگذارید؟ جایی که حقیقت، با صدای آرام قلبی عاشق می‌تپد...؟ راستش این اولین فیکیه که توی زندگیم از جی۲ نوشتم و خب به خواست فالور های عزیزم به یاد گذشته اینجا آپلودش میکنم 🥀🥀🥀🥀 داستان درمورد عشقه💔... داستانی از ازدواج نمادین جی۲