All
58 stories
Before Our Spring - [Completed] di theteara
theteara
  • WpView
    LETTURE 79,573
  • WpVote
    Voti 15,154
  • WpPart
    Parti 48
تهیونگ به جیمین قول می‌ده. شب‌ها می‌گذرن، روز‌ها از راه می‌رسن. باد می‌وزه، قول‌ها شکسته‌ می‌شن و فصل‌ها عوض می‌شن؛ تابستون، پاییز، زمستون، زمستون، زمستون. و برف همیشه موندگاره. تهیونگِ من، تو می‌تونی قولی بدی که شکسته نشه، آفتابی که خاموش نشه، شبی که از راه نرسه؟ می‌تونی برف‌ها رو آب کنی؟ می‌تونی بهار رو صدا کنی؟ برای من، برای ما؟ |ویمین - یونمین - یونسئوک| |فلاف - انگست| BTS VMIN FANFICTION copyright © 2019 teara , Yeg 9.12.19 Trigger warning! Major character death.
SUGAR DADDY di ARNA1330
ARNA1330
  • WpView
    LETTURE 896
  • WpVote
    Voti 108
  • WpPart
    Parti 5
[کامل شده♡] نام فیک: Sugar Daddy خلاصه: جیمین، پسر دانشجویی که برای داشتن یه زندگی لاکچری با کیم تهیونگ ۴۳ ساله وارد رابطه میشه و هر روز مجبوره نقش عاشق پیشه هارو برای اون مرد بازی کنه اما واقعا یه زمانی عاشقش میشه یا بیخیال زندگی مرفه ای که داره میشه؟!..شایدم تا آخرش به نقش بازی کردن ادامه بده؟!... کاپل: ویمین ژانر: عاشقانه، درام، اسمات نویسنده: آرنا
𝑫𝒆𝒋𝒂 𝒗𝒖 di im_roro_
im_roro_
  • WpView
    LETTURE 41,291
  • WpVote
    Voti 7,063
  • WpPart
    Parti 39
𝐃é𝐣à𝐯𝐮 ژانر : فانتزی(خون‌آشامی) / تخیلی/عاشقانه "من...یه هیولام؟" "تو یه فرشته ای" بدون تردید جواب داد و به ارومی سرش و به سمت پسرک برگردوند. جیمین همچنان به سقف بالا سرش خیره بود. "ولی میتونم تبدیل به یه هیولا بشم" "نه تا وقتی که منو کنارت داری" بالاخره نگاهش و از سقف فرسوده که از سوراخ های کوچیکش پرتو های ضعیف نور به داخل درز کرده بود گرفت و به چشم های خسته جونگکوک خیره شد. "از دستم عصبانی؟" "انقدر زیاد که میتونم همه جا رو به آتیش بکشم..." به ارومی دستش و بلند کرد و با انگشت اشاره اش تره ای از مشکی های براق جونگکوک و به عقب فرستاد. "پس چرا انقدر ارومی؟" "چون واسه عصبانی شدن باید اول بخشیده بشم..." "بخشیدم...حالا ازم عصبانی شو!"
در آغوش طلسم /In the Embrace of the Spell  (کوکمین/Kookmin) di Foo_000
Foo_000
  • WpView
    LETTURE 28,302
  • WpVote
    Voti 4,522
  • WpPart
    Parti 36
زوج اصلی : کوکمین زوج فرعی: هوپمین،نامجین،یونته ژانر :امگاورس، تاریخی ،عاشقانه ،انگست، درام، اسمات،امپرگ،فانتری نویسنده : ملینا اسمات برای زوج های فرعی نشون داده نشده و صرفا احساس اونها توی فیک به نمایش داده شده . خلاصه ی فیک : جیمین که مادرش بعد از زایمان ، از دنیا می‌ره توسط یه جادو از داشتن احساسات محروم میشه چی میشه اگه شاهزاده ی دوم جئون ها عاشق اون بشه در حالی که باید با شاهزاده ی اول ازدواج کنه و...
Mine to Break, Mine to Love(کوکمین) di jshsjssee
jshsjssee
  • WpView
    LETTURE 51,313
  • WpVote
    Voti 3,957
  • WpPart
    Parti 45
هوای صبح خنک‌تر از همیشه بود. برگای خشک زیر پای جیمین خش‌خش می‌کردن و صدای باد، لای موهای صورتیش می‌پیچید. چند روز بود که احساس عجیبی داشت؛ ضربان قلبش تندتر از همیشه، پوستش حساس‌تر و نگاه بقیه آلفاها سنگین‌تر. او می‌دونست داره نزدیک میشه... اولین هیـتش.
"Whiskey & Roses"«کوکمین» di jshsjssee
jshsjssee
  • WpView
    LETTURE 15,514
  • WpVote
    Voti 1,840
  • WpPart
    Parti 24
مقدمه بارون نم‌نم می‌بارید. اون‌قدری نبود که بخوای چتر باز کنی، ولی کافیه موهات خیس شه و از اون حس مرطوب لعنتی متنفر بشی. ماشین مشکی براق با یه توقف آروم جلوی درِ بزرگ عمارت ایستاد. ساختمون... درست همون‌طور بود که توی توصیف‌ها گفته بودن؛ بلند، باشکوه، با در و دیوارهای سنگی و رنگ‌هایی که انگار از دل شب دراومده بودن. طوسی، مشکی، آبی تیره. هیچ‌چیز گرم یا خوشایندی توش نبود. جیمین، با یه نفس عمیق، از ماشین پیاده شد. بارون آروم روی موهای بلوندش نشست. قطره‌ها روی پوست سفید و نرمی صورتش می‌لغزیدن، اما اون بی‌تفاوت ایستاده بود. نه از محیط ترسید، نه از نگاه‌های سنگین گاردها. جیمین امگا بود، اما از اون امگاهایی نبود که ساکت کنار می‌موندن. با اون‌که بدنش ظریف بود، توی نگاهش یه جور لجبازی خاص بود، یه زبون‌درازی خفه. اون از امگا بودنش استفاده نمی‌کرد، ازش می‌جنگید. قرار بود دستیار جدید رئیس بشه. رئیس... یعنی همون مردی که همه ازش با ترس اسم می‌بردن. جئون جونگ کوک.
Fate  di pari1998sa
pari1998sa
  • WpView
    LETTURE 17,853
  • WpVote
    Voti 2,297
  • WpPart
    Parti 24
امپراتور جونگکوک، قدرتمندترین و تنها آلفا خون اصیل در سرزمین بزرگ و پهناور جیریسان، درحالی که همسران آلفا و امگا زیادی داشت، اما جز همسر اول او که زمان زایمان همراه با فرزندشان فوت کرده بودند؛ هیچ یک از همسران او قادر به باروری و به دنیا آوردن جانشینی برای امپراتوری نبودند. تا اینکه پیشگوی اعظم قصر که قدرت پیش بینی آینده را دارا بود، تمام همسران پادشاه را به مراسمی که در آن برای پیشگویی و به دنیا آمدن جانشین ترتیب داده بود دعوت می‌کند. پادشاه جونگکوک که از این مراسم مطلع می‌شود به آنجا رفته تا در مراسمی که برای او و سرزمینش ترتیب داده شده بود شرکت کند. در آن زمان با ورود پادشاه پیشگویی‌ای توسط پیشگوی اعظم رخ می‌دهد:( امگایی از قبیله جین که درحال حاضر در معبد الهه ماه زندگی می‌کند، تنها امگایی است که توانایی به دنیا آوردن جانشین فرمانروایی را دارد. همان امگایی که از زمان تولد نشانه الهه ماه را در بین دو کتف خود دارد.) با بازگو شدن این پیشگویی همهمه‌ای بین همسران پادشاه به وجود می‌آید. ( اما این قبیله سال‌ها پیش توسط فرمانروای پیشین نابود و تمام افراد قبیله قتل عام شده بودند؛ چطور امکان داشت امگایی از آن قبیله زنده بوده باشد؟) اما آیا امگای جوان ما حاضر به ازدواج با فردی که سال‌ها آرزوی نا
به سردی برف (فصل دوم)  di eris_writer
eris_writer
  • WpView
    LETTURE 7,783
  • WpVote
    Voti 1,193
  • WpPart
    Parti 18
کاپل اصلی : کوکمین کاپل های فرعی :سپ و دیگران ژانر: کمدی_رمانتیک_اسمات_تراژدی ________ ***** ________ _ عزیزدلم! =بله ؟ _اشتباهت همین جاست ، اینکه انتظار داری بعد از "عزیزدلم" حرف دیگه ای بشنوی، همه ی قضیه همینه، تو عزیز دل منی. _تو،با همه ی بلاهایی که سرم آوردی و نیاوردی، با همه ی نقص های کوچیک و بزرگت ، عزیز دل من شدی.دیگه چه حرفی میمونه ؟
carousel di fanfiction_fantsy
fanfiction_fantsy
  • WpView
    LETTURE 32,364
  • WpVote
    Voti 4,283
  • WpPart
    Parti 52
چرخ و فلک🎡 °•○°•○°•○°•○°•○°•○ خلاصه: جیمین امگایی که توی خانواده‌ی امگا ستیز متولد شده و همه‌ی درهای آزادی و پیشرفت به روش بسته شده. اما اون کسی نیست که به این زندان تن بده و تمام تلاشش رو برای فرار از این زندان می‌کنه. اما هیچ چیز به اون راحتی که فکرش رو می‌کنه نیست و در این بین درگیر عشقی یک‌طرفه و دست نیافتنی می‌شه ؛) °•○°•○°•○°•○°•○°•○ ژانر: انگست، امگاورس، امپرگ، عاشقانه کاپل:کوکمین_نامجین روز‌های آپ: اطلاعی ندارم🦦
𝐇𝐚𝐳𝐞𝐥𝐧𝐮𝐭 𝐁𝐫𝐚𝐢𝐧𝐲(ʘᴗʘ✿) di Khazaninfall
Khazaninfall
  • WpView
    LETTURE 2,895
  • WpVote
    Voti 325
  • WpPart
    Parti 8
𝐈 𝐝𝐨𝐧'𝐭 𝐤𝐧𝐨𝐰 𝐰𝐡𝐚𝐭 𝐭𝐨 𝐬𝐚𝐲 𝐩𝐭.𝟒 نام و نام خانوادگی📝: مغز فندقی (Hazelnut Brainy)🌰 گل سر سبد🌼: کوکمین🐣🐰 با حضور ویژه📸: ویهوپ🐯🦄 + وِندی (ردولوت)🐿 توضیحات تکمیلی📌: داستان از اونجایی که شروع میشه که کوک با جیمین شی -مغز بزرگ دانشگاه- هم اتاقی میشه!!! چگونگی شکل گیری📽: همه چیز از وقتی شروع شد که نویسنده بعد از ۴ بار ریواچ کردن سریال شرلوک هلمز با بازی بندیکت کامبربچ تصمیم به شرلوک کردن جیمین شی کرد! (توجــــه⭕ : عملا هر چی تو این داستان میخونین چرت و پرته...حوصله نداشتم نرفتم سرچ کنم همچین رشته ای وجود داره یا نه؛ نویسنده گشادهههههه! ) زارتان زورتان😈💦؟ هنوز تصمیم نگرفتم🤠 ❤ (◍•ᴗ•◍)با تشکر از همراهی شما(ʘᴗʘ✿)🧡