My favorite♡
11 stories
𝐓𝐡𝐞 𝐋𝐚𝐬𝐭 𝐎𝐫𝐢𝐠𝐢𝐧𝐚𝐥 | �𝐒𝐨𝐩𝐞 by IHOM_Z
IHOM_Z
  • WpView
    Reads 14,821
  • WpVote
    Votes 3,354
  • WpPart
    Parts 33
[ 𝐨𝐧 𝐠𝐨𝐢𝐧𝐠 ] انگار شعله‌های جهنم خاموش شده بود؛ سوز سرما به صورتش سیلی می‌زد و تنش رو میلرزوند. هر چه جلوتر میرفت به درستی مسیرش بیشتر شک می‌کرد. هیچ اثری از تابلوی راهنما نبود. تنها چیزی که قدم‌هاش رو متوقف نمی‌کرد، رد لاستیک‌هایی بود که هنوز ادامه داشت. بعد از مدتی راه رفتن مقابل دری فلزی با خزه‌‌ها و پیچک‌های سرخی که به ذهنش هم نمیرسید با خون رشد کردند، رسید. چشم‌های یونگی با دیدن عمارت روبه‌روش گرد شد. نمای عمارت شبیه تکه ابر سیاهی بود که خودش رو توی آسمون لاجوردی جا کرده. همه چیز عجیب بنظر میومد و این تردیدش رو بیشتر می‌کرد. گزینه‌های زیادی برای انتخاب نداشت. در رو کمی هل داد. دری که بنظر میومد از قبل باز بوده به راحتی‌ باز شد. یونگی فکر می‌کرد انتظار هر چیزی رو داره، حتی خفاش‌ها اما منظورش از هر چیزی یه عمارت مجلل با ارباب خوناشامی که زندگیش رو تغییر میده نبود. «فکر میکنم باید بادم زمینی صدات بزنم.» «چرا؟!» «چون بهش حساسیت دارم.» ᭧ 𝐒𝐨𝐩𝐞 | 𝐘𝐨𝐨𝐧𝐬𝐞𝐨𝐤 | 𝐇𝐨𝐩𝐞𝐠𝐢 | 𝐇𝐨𝐩𝐞𝐦𝐢𝐧 ᭧ 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐕𝐚𝐦𝐩𝐢𝐫𝐞 | 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞 | 𝐀𝐧𝐠𝐬𝐭 | 𝐒𝐦𝐮𝐭 ᭧ 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: 𝐈𝐇𝐎𝐌_𝐙 ᭧ 𝐁𝐨𝐫𝐧:【2021/9/18】
𝑺𝑼𝑺𝑼𝑶 𝑶𝑵𝒀𝑨 by Evil_Queens3
Evil_Queens3
  • WpView
    Reads 47,518
  • WpVote
    Votes 5,836
  • WpPart
    Parts 68
سوسووانیا یعنی؛ می‌شم بوسه روی زخم‌هات تا تو بتونی دوباره جوونه بزنی و شکوفا بشی♡ مافیا می‌تونه یک تجارت خانوادگی باشه. اما کی گفته خانواده نمیتونه بشه دشمنت و خنجرش رو بزاره بیخ گلوت؟ اینجا طمع ثروت و قدرت آدم‌ها رو مجبور میکنه به هم‌خون خودشون هم رحم نکنن. جایی که خانواده زخم میشه روی تنت؛ آیا غریبه ها میشن مرهمی روی زخم هات؟ بازی قدرت بزرگترها خیلی زود جای خودش رو بین کوچک ترها هم باز میکنه. آلفا های جوان ما راه پدرانشون رو ادامه میدن و با هم می جنگند یا...؟ زمین بازی بزرگترها عمارت های باشکوه و مهمانی های آن چنانیه؛ اما جوان تر ها بازیشون رو تو مدرسه پیش می‌برن. یونگسان جایی که باید توش درس آموخت و رفت دنبال رویاها و آینده؛ جهنم ضعیف تر هاست. اینجا هر لحظه امکان داره یکی یقه‌ات رو بچسبه و خفتت کنه. شاید یک روزی، یک جایی، یکی از این تحقیر ها خسته بشه و بخواد تلافی کنه. از کی؟‌ نمیدونم. چه جوری؟ نمیدونم! اما این رو خوب میدونم که وقتی پای عشق وسط بیاد همه چیز پیچیده تر خواهد شد. چون مافیا میتونه خط قرمز داشته باشه، و اون خط قرمز میتونه عشق باشه. میتونه تو باشی... عشق من! couples: Vkook/Kookv, Yoonmin, Sope, Namjin. Genres: School life, Omegavers, Mafia, Angst, romanc, Smut. پ.ن: در این فیک به تمام کاپل ها به یک اندازه پرداخته میشود.
RED HOUR | VKOOK ✔️ by DewXan
DewXan
  • WpView
    Reads 56,160
  • WpVote
    Votes 4,591
  • WpPart
    Parts 39
"تو مال منی، جونگ‌کوک. فقط مال من. هیچ‌کس نمی‌تونه بین ما فاصله بندازه. حتی خودت، عزیز دلم ." «با شیطان معامله می‌کنم تا روح جونگ‌کوک رو برای همیشه به روح خودم بند کنم، طوری که دیگه هیچ‌وقت نتونه ازم دور بشه.» -- جئون جونگ‌کوک تصمیم می‌گیره به گذشته سفر کنه تا جلوی شکل‌گیری سازمان مافیایی‌ای رو بگیره که خانواده‌ش رو ازش گرفته. تنها راه نجات خانوادش، پیدا کردن رهبر این سازمان و کشتنش قبل از شکل‌گیری مافیاست. اما چیزی که نمی‌دونه اینه که خودش قراره اسیر علاقه ی بیمار گونه و مرگباری بشه. علاقه ای که از همون مردی شروع میشه که برای کشتنش به گذشته رفته‼️ #Dark 🥇 #Dark romance 🥇
ولیعهد سرکش by samirabagha
samirabagha
  • WpView
    Reads 26,469
  • WpVote
    Votes 2,781
  • WpPart
    Parts 42
بوی خون و مرگ در اطرافم پیچیده بود، دشمن از هر طرف محاصره شده بود، سربازان و ژنرال‌های قدرتمند همگی برای نجات جانشان زانو زده و تسلیم شده بودند و من به او خیره شده بودم؛ جسم زخمی و عصیان‌گری که همچنان در برابر فوج عظیم سربازانم می‌جنگید. شاید در نگاه سربازانم تنها رقص ماهرانه شمشیرش به چشم می‌آمد اما من میتوانستم ناامیدی، خستگی و حتی ترس را از چشمانش بخوانم. محبوب سرکش و عاصی من.... در بحبوحه جنگ شیلا و بکجه، یونگی ولیعهد بکجه مجبور به انتخابی سخت می‌شود؛ قربانی شدن مردم و سربازانش یا قربانی شدن سرنوشتش و البته که ولیعهد سرکش ما مقام خود را در راه نجات مردمش فدا می‌کند. امپراطور شیلا شرط سختی پیش پای یونگی میگذارد؛ قتل‌عام سربازان و مردم بکجه یا واگذاری ولیعهدی و ازدواج با برادر کوچکتر امپراطور شیلا.... داستان در دنیای امگاورس اتفاق می‌افته و البته که این اولین فیک و تجربه من هست.
blood in snow by roso17
roso17
  • WpView
    Reads 6,232
  • WpVote
    Votes 1,428
  • WpPart
    Parts 26
خون روی برف تضاد جالبی بود از رنگ سفید قرمز گرمای خون و سرمای برف هزاران سال پیش امگاها راهشون رو از بقیه نژاد ها جدا کردن و قدرت رو به دست گرفتن دیگه امگاهی نبود که عذاب بکشه بلکه ایک الفا اها بودن که بازیچه دست امگاها میشدن (این داستان زاده افکار نویسنده بوده هیچ کدام از اتفاق های کتاب واقعی نیستند )
Savage by fosiiii
fosiiii
  • WpView
    Reads 44,590
  • WpVote
    Votes 9,122
  • WpPart
    Parts 75
:" هی بیایید میخوام روی یه حیوون نشان مالکیتمو بزنم بیایید ببینید چجوری میخوام اینو برده خودم کنم" مردها و زنها با فریادهای رییسشون از چادر بیرون اومده بودند همه جمع شده بودند.رییس، مینو روی زمین کشید جلوی سربازاش ونزدیک آتیش کنارشون پرت کرد.سربازها از اون وضع مین ترسیده بودند جیمین نفسش بند اومده بود نمیتونست باور کنه اون شخص داره با امپراطور اینکارو میکنه..... نویسنده: کریزی کاپل اصلی: سپ کاپل فرعی: مخفی روزهای آپ: سه شنبه+ بعضی از جمعه ها⁦(╥﹏╥)⁩
Roe scape (𝘚𝘰𝘱𝘦 𝘝𝘦𝘳) by Senior_yuheng
Senior_yuheng
  • WpView
    Reads 1,648
  • WpVote
    Votes 342
  • WpPart
    Parts 4
طبق افسانه های دور، دریاچه ای وجود داشت که درون آن آبی مقدس جریان داشت. محافظ آن دریاچه، ببری سفید و افسانه ای بود. ببری که تمام سرزمین ها خواهان شکار اون بودند و شاهزاده مین یونگی جزوی از آنها بود. به آن ببر محافظ مقدس می گویند و اون مخوف ترین رازی هست که جنگل در خودش پنهان کرده! ** کاپل:سپ(هوسوک تاپ) ژانر:فانتزی، رمنس، اسمات نویسنده:یوهنگ✍️🏼
She is the man | ᴊᴍ+ʏɢ by kmoonlight77
kmoonlight77
  • WpView
    Reads 123,353
  • WpVote
    Votes 24,345
  • WpPart
    Parts 46
[-کامل شده-] 𝐌𝐢𝐧𝐘𝐨𝐨𝐧 چرا فقط نمیای امتحانش کنیم؟ یه پسر بد مثل منو یه دختر بد مثل تو، ما بهترین کاپل رو برای جشن امسال دانشگاه میسازیم. یونگی پوزخندی زد، به صندلیش تکیه داد و زمزمه کرد: - اما یه پسر بد مثل تو، با یه پسر خوب مثل من تکمیل میشه. [ همه چیز اونجایی شروع میشه که یونگی به اسم خواهرش یونجی با کراشش پارک جیمین قرار میزاره! ] *** ▪️Name: She is the man ▪️Couple: YoonMin (Jimin🔝) ▪️Gener: Romance, Smut, Slice of life *** ▪𝘍𝘪𝘳𝘴𝘵 𝘗𝘢𝘳𝘵: 𝘚𝘦𝘱𝘵𝘦𝘮𝘣𝘦𝘳 1st, 2020▪ ▪𝘓𝘢𝘴𝘵 𝘗𝘢𝘳𝘵: 𝘋𝘦𝘤𝘦𝘮𝘣𝘦𝘳 1st, 2020▪ توجه داشته باشید که این داستان فقط افکارِ منِ نویسندهاس و اتفاقاتی که توی کتاب میفته هیچ ربطی به این اشخاص در زندگی واقعی نداره. این افراد مثل بازیگرهای یه سریال میمونن، استفاده از اسم و چهرهاشون تنها برای برقراری ارتباط و تصور راحتتر شماست :) __________________________________
GOD IN DISGUISE | Vkook by V_kookiFic
V_kookiFic
  • WpView
    Reads 276,480
  • WpVote
    Votes 25,964
  • WpPart
    Parts 100
Disguise ⛓🥀 جونگکوک، وارث گروهِ جئون. کسی که به اجبار پدربزرگش باید سر قرار‌های از پیش تعیین شده می‌رفت تا با ازدواجش بتونه به دنبال خودش وارث جدیدی بیاره! اما همه چیز وقتی بهم خورد که برای فرار از این ازدواج به دروغ گفت: "من گِــــی ام!" و حالا تهیونگ، پسر سرد و بی‌احساسی که اتفاقی توی رستوران باهاش دعوا کرد، کسی بود که در ازای پول باید نقش دوست‌پسرش رو بازی می‌کرد! Couple: Taekook - Secret Genre: Smut - Comedy - Criminal Writter: YASNA Channel: V_kooki