marzie89's Reading List
8 stories
Under the skin  by jojeh_narangy
jojeh_narangy
  • WpView
    Reads 4,655
  • WpVote
    Votes 390
  • WpPart
    Parts 7
couple:Vkook Genre:BDSM.smut هیچ کس نمی‌دونست... آیدلی که در یک سال اخیر کل صنعت کی‌پاپ را در مشت داشت و نفوذی بی‌رقیب، چرا اینقدر به نیویورک سفر می‌کرد؟ سفرهایی در سکوت کامل... اما حقیقت؟ این سفرها نه برای تجارت، نه برای ملاقات دوستان، بلکه برای رها کردن جونگ کوک در قفسی بود که کیم تهیونگ ساخته بود،قفسی که هم محافظش بود، هم مسیرش را محدود می‌کرد. تهیونگ، با چشمانی که همه چیز را می‌دید، جونگ کوک را هدایت می‌کرد؛ گاهی در قفس میکشید ، گاهی او را به پرواز در می آورد و آزادی و شکوفایی‌اش را رقم می‌زد.
𝗟𝗜𝗔𝗥 | دروغگو by vkookland_82
vkookland_82
  • WpView
    Reads 263,551
  • WpVote
    Votes 23,596
  • WpPart
    Parts 33
𝑳𝒊𝒂𝒓🫀 جونگ‌کوک پسری ساده با قلبی مریض، بی‌خبر از اینکه اطلاعاتی در دست داره که می‌تونه مافیای ژاپن رو به هم بریزه. تهیونگ، رئیس بی‌رحم مافیای ژاپن، برای رسیدن به اون اطلاعات مجبور می‌شه به جونگ‌کوک نزدیک بشه و با قلب مریضش بازی کنه...اما در نهایت عاشق اون پسر میشه. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ -«چطور میتونی بگی همش...دروغ بود؟» تهیونگ بدون نگاه کردن به جونگکوکی که تا چند دقیقه ی پیش، مانند بت میپرستیدش، پک عمیقی به سیگارش زد. جونگکوک دستش رو روی قلبی که حالا تند تر از همیشه میکوبید گذاشت و بعد از مدت ها بلاخره قطره اشکی از چشمش پایین ریخت«چطور تونستی با..قلب مریضم بازی کنی؟» مرد با چشمهایی که حالا تاریک تر از هر وقت بودن به چراغ های توکیو خیره شده بود«- بازی تموم شد حالا..حذف شدی.» ˢᵗᵃʳᵗ : ¹⁴⁰⁴/²/¹¹ - 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: 𝑹𝒂𝒉𝒂 - 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆, 𝑺𝒎𝒖𝒕, 𝑴𝒂𝒇𝒊𝒂 - 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌 - 𝑰𝒏𝒔𝒕𝒂𝒈𝒓𝒂𝒎 𝑰𝑫: 𝒕𝒂𝒆𝒌𝒐𝒐𝒌_𝒍𝒂𝒏𝒅82 - 𝑻𝒆𝒍𝒆𝒈𝒓𝒂𝒎: 𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌_𝒍𝒂𝒏𝒅82
Eros by Yukino_fic
Yukino_fic
  • WpView
    Reads 246,394
  • WpVote
    Votes 20,523
  • WpPart
    Parts 49
(vkook) genre: dark romance, angest, action, thriller, smut خلاصه: نوازنده باری که بزرگ ترین قاچاقچی عتیقه استاکرش میشه! میتونه با این موضوع کنار بیاد؟ یا رز های مشکی که هرشب کنار تختش پیدا میشه چی؟ سرنوشت چی براشون رقم میزنه؟... ~~~~~~~~~ _این حرفارو به هرکسی که تعقیبش میکنی میگی؟ _ نه چون تاحالا کسیو اندازه تو نخواستم. ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ _ ازم چی‌ میخوای لعنتی!؟ _ خودتو...من تمام وجودتتو میخوام. ~~~~~~~~~~~ _ تو خود شیطانی! _ و تو تنها کسی هستی که این شیطان جلوش زانو میزنه
strange by Augusti84
Augusti84
  • WpView
    Reads 35,175
  • WpVote
    Votes 3,642
  • WpPart
    Parts 16
دکتر جئون در حالی که در یکی از مهمونی های رییسش از نوشیدنیش لذت میبره با صدای شلیک با پیکر خونی مواجه میشه و در کلنجار بین قلب و عقلش قلب لعنتیش پیروز میشه و اشتباهی رو مرتکب میشه که هیچ راه برگشتی براش نیست... *صدای منو میشنوی؟ *اسمت چیه؟ - ت.. هی.. و. نگ.. وضعیت درحال اپ کاپل ها : اصلی : ویکوک فرعی : یونمین
 《 organisation 》 by LaRoza44
LaRoza44
  • WpView
    Reads 5,140
  • WpVote
    Votes 406
  • WpPart
    Parts 18
[ سازمان ] سال 1572 پنج تا دوست صمیمی؛ پارک ، مین ، وانگ ، جئون و کیم به خاطر مرتکب شدن به یه اشتباه .... از اون موقع 450 سال گذشته و حالا قدرت از پدرها به پسرها رسیده و الان اونها مجبورن پایبند قوانین اجدادشان باشن . این وسط چه اتفاق هایی ممکنه پیش بیاد؟ بخشی از داستان : نامجون: میدونم با تاسف من هیچی درست نمیشه اما من واقعا متاسفم و قول میدم که جبران کنم و اولین قدم هم برای جبران کارم جدا شدن از عمومه . از تشکیلات عموم جدا میشم و با تو و پدرت همراه میشم. امیدوارم که تو منو ببخشی. جین برای بار دوم توی اون شب شُکه شد. الان واقعا نامجون میخواست عموش ، کسی که این همه سال بزرگش کرده بود رو ترک کنه، و به خودش و پدرش کمک کنه فقط بخاطر اینکه جین ببخشدش . ****** جونگ کوک : نشنیدم جوابتو .... فهمیدی چی بهت گفتم ؟ تهیونگ : ب..بله. فکش رو ول کرد و یه قدم بهش نزدیک شد و گفت : جونگ کوک : آفرین عزیزم ، امیدوارم دیگه تکرار نشه چون فقط با یه سیلی قضیه رو تموم نمیکنم . اینم بدون که رفتار من فقط به رفتار خودت بستگی داره... خودتی که تعیین میکنی باهات مثل یه زندانبان رفتار کنم یا یه شوهر پس از این به بعد حتما مراقب حرف هات و رفتارت باش‌‌‌‌‌‌ **** ژانر: اکشن، اسمات ، عاشقانه ، جنایی ، مافیا، .. زمان آپ: آخر پارت اول توضیح دادم (^-^)/💜
Desiree | Vkook | Completed by V_kookiFic
V_kookiFic
  • WpView
    Reads 1,693,915
  • WpVote
    Votes 127,485
  • WpPart
    Parts 44
خلاصه: دهه ی نود میلادی. بوی قهوه ی تلخ و کلاه های کج فرانسوی. پوستر تئاتر های شکسپیر در همه جای شهر. و پسری که توی اتاق واحدش در ساختمان هبیتیت مارسی نشسته و به عاشق بودن فکر میکنه... عشق به شوهر خواهرش که نوزده سال از خودش بزرگتره... آیا تهیونگ هم میتونست دل به عشق برادر زنش بده؟ کسی که از مارسی تا سئول رو طی کرده بود تا قلب شکست خورده اش رو ترمیم کنه... .................. _ تو گنج منی...نقطه ی ضعف منی...بهونه ی من...دلیل جنونم...دلیل خشمم...خوب خودت و ببین...تو اگه مال من باشی کارت زاره...دیوونت میکنم، چشم هرکسی که نگاهت کنه رو از کاسه در میارم، دست هرکسی که بخواد بهت بخوره رو قلم میکنم، نفس هرکسی که به پوستت بخوره رو میبرم... اینارو میگم چون خودم و میشناسم، چون تو نیمه ی پنهان منی...چون تو رو سخت به دست میارم ولی اگه به دست بیارم...دیگه راه برگشتی نداری...از یه جا به بعد مال منی...و هرکسی که بخواد تورو از من بگیره باید اول از کلتم اجازه بگیره... Desiree Wr: quake Main couple: Vkook Genre: Dram, Angst, Romance, Smut
 My Vampire / خوناشام من by Aynaz13880
Aynaz13880
  • WpView
    Reads 3,938
  • WpVote
    Votes 340
  • WpPart
    Parts 10
کاپل : KOOKV / VKOK زانر : اسمات . خوناشامی . BDSM . اربابی . خشن . خدمتکاری . تایم اپ : روزی 2 یا 1 پارت طولانی خلاصه : تهیونگ پسری با اعتقادات متفاوت ک به هر افسانه ای علاقه داره و بهشون باور داره معتقده افسانه ها حقیقی هستن ولی کسی باور نمیکنه تا روزی ک از نزدیک اونو میبینه .. ته ته کلی قرض و پول بالا آورده و جایی هم بهش کار نمیدن هر روز دنبال اگهی میگرده تا ی روز اگاهی رو میبینه که درخواست واسه خدمتکاری دادن ادرس و دنبال میکنه و به یه عمارت بزرگ میرسه ... ... _اسمت و بهم بگو ببر کوچولو +امم .. من تهیونگم ..ک..کیم تهیونگ ... _تو پسر منی +چ..ی؟..بب..بله..قربانن _ارباب ببر کوچولو . بگو ارباب
TENSION🍷(vkook) by seta8603
seta8603
  • WpView
    Reads 234,880
  • WpVote
    Votes 20,613
  • WpPart
    Parts 39
تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️) کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد . اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار .... ******* "میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن" دست زیر گلوم گذاشت "تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش" مسخ شدم " یعنی چی ؟!" گلومو کمی فشار داد " یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه" خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم اتاقو ترک کرد . *** روند اپ : نامنظم ⭕️ فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه. Happy end ❗️ Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst، drama Couple: vkook ،....... Setayesh* ❗️این اولین تجربه داستان نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره‌ ولی ممنون که انتخوابش کردی