YIZHAN^^
8 stories
THE OLD WHISKEY by jimsuminimin
jimsuminimin
  • WpView
    Reads 9,433
  • WpVote
    Votes 1,543
  • WpPart
    Parts 57
[ YIBO TOP ] ویسکی چه طعمی میده؟ ویسکی معمولا شیرینه...اما هرچقدر پررنگتر و قدیمی تر بشه تلخ تر میشه 🥃
THE OLD WHISKEY by jimsuminimin
jimsuminimin
  • WpView
    Reads 10,651
  • WpVote
    Votes 1,785
  • WpPart
    Parts 57
ویسکی چه طعمی میده؟ ویسکی معمولا شیرینه...اما هرچقدر پررنگتر و قدیمی تر بشه تلخ تر میشه 🥃
The Blackness That Gave You To Me(Zsww) by Horlan1013
Horlan1013
  • WpView
    Reads 10,810
  • WpVote
    Votes 2,204
  • WpPart
    Parts 30
رویایی که به نظر دست نیافتنی می‌آمد، با روح و قلب شاهزاده بهشتی پیوند خورده بود... شاهزاده ای که در ناز و نعمت فراوان زندگی کرده بود، اکنون در هفدهمین سالگرد تولدش، تنها یک آرزو را تمانا میکرد ، آغوش دلنشین عشقی که از او گرفته شده بود! قسمت هایی از داستان: " فردا قرار است شروعی برای یک طغیان باشد که هیچ کس از آن در امان نخواهد ماند..." " ییبو فردا قراره شاهزاده ها و شاهدخت های زیادی رو ملاقات کنی... " " قانون چرخه سولمیت ها رو که میدونی. با مرگ سولمیت، شخص دیگری جایگزینش میشه..." "ییبو تو مال منی. من هرکی که هستم اینجام تا تورو مال خودم کنم..." "سولمیت عزیزم، مثل اینکه فراموش کردی الان کجا هستی؛ اینجا جهنمه. بخششی وجود نداره توی جهنم همه به جزای کارشون میرسن " Yizhan
𝑌𝑜𝑢 𝐴𝑟𝑒 𝑀𝑦 𝐷𝑟𝑒𝑎𝑚𝑖𝑒𝑠𝑡 𝐷𝑟𝑒𝑎𝑚 (𝐶𝑜𝑚𝑝𝑙𝑒𝑡𝑒𝑑) by wangyibooxiao
wangyibooxiao
  • WpView
    Reads 13,729
  • WpVote
    Votes 3,524
  • WpPart
    Parts 29
وانگ ییبو پسر ۲۴ ساله‌ای که عاشق شخصیت توی خوابش شده و حالا چند ساله به دنبال اون مرده.... اما وانگ ییبو میتونه اون شخص رو پیدا کنه؟؟؟ میتونه اون شخص رو عاشق خودش کنه؟؟؟ ########## اگه یه روزی من نباشم چه اتفاقی برات میفته جان‌گا؟ : اگه یه روزی نباشی، منم نیستم ییبو! Sun Flower 🌻💫 Wangyibooxiao
𝑌𝑜𝑢 𝐴𝑟𝑒 𝑀𝑖𝑛𝑒 by wangyibooxiao
wangyibooxiao
  • WpView
    Reads 6,074
  • WpVote
    Votes 1,258
  • WpPart
    Parts 32
𝐹𝑖𝑐𝑡𝑖𝑜𝑛 𝑁𝑎𝑚𝑒: 𝑌𝑜𝑢 𝐴𝑟𝑒 𝑀𝑖𝑛𝑒 𝑇𝑦𝑝𝑒: 𝑍ℎ𝑎𝑛 𝑇𝑜𝑝 𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒: 𝐴𝑛𝑔𝑠𝑡, 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑡𝑖𝑐, 𝑊𝑎𝑟 از امروز تا ابد مال منی❤️ حتی اگه ازم متنفر باشی، حتی اگه ازت متنفر باشم به جز آغوش من جایی نداری... 🫂 من فرمانده‌تم و تو سربازمی؛ پس سرپیچی نکن!!!🪖
بهت قول میدم by wangyibooxiao
wangyibooxiao
  • WpView
    Reads 15,773
  • WpVote
    Votes 4,047
  • WpPart
    Parts 60
وانگ ییبو تو به عنوان پلیس مخفی ماموریت داری که وارد باند بزرگ "قوی سیاه" بشی! من روی کمک بزرگ تو حساب باز کردم. تنها کسی که بهش اعتماد دارم تویی! ییبو در حال که صاف ایستاده بود، گفت: بله قربان! ناامیدتون نمیکنم. قول میدم! وانگ ییبو یکی از بهترین نیروهای عملیاتی کشور چین بود؛ برای همین گروه بر روی اون حساب ویژه‌ای باز کرده بود. در طی یک ماه باید به عنوان یک بادیگارد حرفه‌ای آموزش می‌دید... ییبو قرار بود بادیگارد اصلی قوی سیاه بشه! ! ************ مرد سراسیمه بدون اینکه اطلاعی بده، وارد اتاق شد. روبه‌روی رئیسش زانو زد و گفت: قربان... تشکیلات "بلک پنتر" رو به عنوان نیروی نفوذی انتخاب کرده! رئیس بلند شد. روبه‌روی پنجره ایستاد و در حالی که سیگارش رو داخل ظرف مخصوص خاموش می‌کرد، پوزخندی زد و زیر لب گفت: منتظر دیدارتم بلک پنتر! دلم می‌خواد باهات یک بازی راه بندازم... ************* بهت قول میدم تا جون دارم ازت مراقبت میکنم... این حرف منو همیشه یادت بمونه قوی سیاه! ************* به نفعته که موهاتو کوتاه نکرده باشی، بلک پنتر! به خاطر اینکه باهاش بازی کنی، بلند بود قوی سیاه! وقتی نبودی موهای بلندم باعث میشد بخوام برای همیشه خودمو نابود کنم... Type: Verse Genre: Action, Thriller, Romance, Angst
وقتی رسیدی که شکسته بودم by wangyibooxiao
wangyibooxiao
  • WpView
    Reads 50,036
  • WpVote
    Votes 8,460
  • WpPart
    Parts 101
اون ها پدر و مادر نبودند ابزاری برای شکنجه دادن بودند اون فقط منتظر یک ناجی بود... اون مرد وقتی رسید که پسر شکسته بود
𝑊𝑖𝑙𝑙 𝑌𝑜𝑢 𝐴𝑙𝑤𝑎𝑦𝑠 𝑆𝑡𝑎𝑦 𝐵𝑦 𝑀𝑦 𝑆𝑖𝑑𝑒? (𝐶𝑜𝑚𝑝𝑙𝑒𝑡𝑒𝑑) by wangyibooxiao
wangyibooxiao
  • WpView
    Reads 30,592
  • WpVote
    Votes 5,416
  • WpPart
    Parts 42
اشکایی که از چشمان ییبو میریخت کاملا بی اختیار بود. بلند شد و رو به روی جان ایستاد. نمیتونست دیگه طاقت بیاره. جان تمام زندگی اون بود، به خاطر جان هم شده باید می جنگید، نباید به این زودیا از زندگی خسته میشد. ییبو گفت: جان از همون موقعی که حامی من بودی، از همون موقع که به خاطر من کتک میخوردی، از هم موقعی که تو تب میسوختم و کنارم بودی، از همون موقع که برنامه غذایی رو میزدی روی یخچال واسم، از همون موقع که به خاطر من دانشگاه نرفتی، از همون موقع که منو از زیر دست و پای اون عوضی نجات دادی، از همون موقع که تکیه گاهم بودی توی هر دردی، از همون موقع که تونستم دوباره نفس بکشم دوستت داشتم و این دوست داشتن تا همین امروز کم نشده... جان تنها دلیلی که باعث میشه من زنده باشم تویی فقط!