Saaba9407
- Reads 58,645
- Votes 7,635
- Parts 71
خدا دنبال الهه ای می گشت که نقص هاش رو به شکوفه شکفته تبدیل کنه
هیچ خالقی بجز خودش نبود
اون یکتا بود
پس خودش باید برای خلق الهه اش دست به کار می شد
برای پسرک جنون توقف ناپذير بود
زیبایی اون رنگ خاص با بوی کمی تیز آهن و مزه شورش
اما آدمی محکوم به خودداریه
پسرک از قاعده مستثنی نبود اما پسرک ایمان نداشت
جونگکوک ایمانی نداشت
ولی اون ازش یه معتقد ساخت
الهه ای که خدا رو می پرستید
کسی چه می دونست خدای واقعا می تونه چی باشه ؟
یک توهم یا یک واقعیت ؟
یک ترس یا یک قدرت؟
خدا می تونست همه این مفهومات باشه؟
شاید هم ترجیح می داد توی آسمونا پنهان بشه
اگر انسان فقط عروسک خیمه شب بازی این خالق باشه پس به قطع هرآنچه ایمان و باور می خوانیم چیزی جز مشتی اراجیف نیست
___________________________