Lover 💕
10 stories
Beautiful Strangers  by _MoonyMoa
_MoonyMoa
  • WpView
    Reads 1,173
  • WpVote
    Votes 112
  • WpPart
    Parts 8
" اسمت رو صدا میزنم همونطور که تو با صدات بیدارم کردی حالا من صدات میزنم : بهشتِ خودمون رو لحظه ای که همدیگه رو نجات دادیم این لحظه رو فراموش نکن " ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ این داستان ، عشقِ رهایی‌بخش بین دو غریبهٔ زخم‌خورده "غریبه‌های زیبا" رو روایت می‌کنه که با نام‌خوانیِ همدیگر، جهانی نو می‌سازند. آن‌ها با وجود زخم‌ها "بال‌های شکسته"، "شاخ زخمی" و تمسخر دنیا، با عشق به یکدیگر جاودانگی می‌بخشند. عبارت "ما این کار رو برای عشق انجام می‌دیم" شجاعتِ ماندن در این رابطهٔ تقدیس‌شده را نشان می‌دهد که مانند طلسمی، جهانِ "وعدهٔ ابدی" را گشوده است. ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ بال‌های شکستهٔ تو و شاخِ زخمیِ من مثل تتو هستن گواهِ عشقِ ما توی دنیایی که با طلسم وعدهٔ ابدی باز شده ما غریبه هایی زیبا هستیم _________________________________________ Name : Beautiful Strangers ~ غریبه های زیبا Couple : Yeonbin , Taehgyu Writer : _MoonyMoa
「  Last Wish  」 by GyujunCore
GyujunCore
  • WpView
    Reads 8,289
  • WpVote
    Votes 1,728
  • WpPart
    Parts 32
🤍︙بومگيو زندگیِ آرومي نداشت؛ اما حداقلش اين بود كه اتفاقِ غير طبيعی‌ای براش رخ نميداد. البته... تا قبل از اينكه صداش موقعی كه برای نابودی جهان آرزو می‌كرد، به گوشِ موجود انسان نما برسه و در كمالِ ناباوری، اون برای برآورده كردنِ اين آرزوش، پيش قدم شه... by︙marnnie & goldie genre︙angst - romance - fantasy - smut [ tel︙@GyujunCore ]
𝙂𝙖𝙢𝙚 by Theaurrora
Theaurrora
  • WpView
    Reads 93,655
  • WpVote
    Votes 14,172
  • WpPart
    Parts 50
<<کامل شده>> قطعا کار کردن توی یک آسایشگاه روانی اون هم به عنوان بهترین روانشناس، سختی های خودشو داره! اما چی میشه اگه لی مینهو، مرد متاهل سی ساله ایی که بالاخره تونسته توی این آسایشگاه به عنوان روانشناس کار کنه، پرونده بیمار مرموزی به اسم هان جیسونگ رو به دست بگیره و با کشف حقایق پشت پرده تمام زندگیش تغییر کنه؟! _"عشق تو برای من یه باخت حتمی بود جیسونگ، یه بازی بود. یه بازی با اینکه میدونستم آخرش میبازم. آره میدونستم ولی من با تمام وجودم پرستیدمت، نفست کشیدم و با تمام وجودم ذره ذره ی خودم رو آب کردم توی این عشق. ازت هیچ انتظاری ندارم که متاسف باشی. چون این منم که باید متاسف باشم. نه برای تو جیسونگ، بلکه برای خودم متاسفم که عاشقت شدم" Fic Name : Game Couples : MinSung , HyunSung Genre : Romance , Smut , Psychology , crime , dark, Happy end Writer : Aurora
The tattoo on his neck  by _MoonyMoa
_MoonyMoa
  • WpView
    Reads 2,834
  • WpVote
    Votes 214
  • WpPart
    Parts 14
_ چجوری بیشتر درد میکشی...؟! همون طور که روی بلندی ایستاده بود با چاقوی توی دستش یه قدم عقب تر رفت و جیغ کشید _ بگوووو ... با خودم چی کار کنمممم ... چی کار کنم درد میکشییییی؟ اون داشت فریاد میزد ، دیوونه شده بود و دلیل دیوونگیش روی زانو هاش افتاده بود و با التماس گریه میکرد . اون همینطوری داشت جیغ میکشید و پسر رو به روش با دیدن پر پر شدن رز سفیدش جلو چشماش داشت نابود میشد . _ چی کار کنم نابود میشی؟ چی کار کنم دیگه تا بقیه زندگیت نمیتونی چیزی رو حس کنی؟ چی کار کنم تا از همه و مخصوصا خودت متنفر میشی؟ چی کار کنم مثل من فقط به خودت آسیب میزنی تا همه چیو نابود کنی، حتی خودتو؟ چی کار کنم مثل مرده ها زندگی میکنی؟ بگووووو ... چی کار کنم من میشی؟ ~~~~~~~~~~~~ یه بازی ... یه دروغ ... یه رمز و ... یه تتو ... همه چی از یه تتو شروع شد. تتوی پشت گردنش ... اون یه رمز بود . پسری که همه دنبالش بودن و نباید دست کسی بهش می‌رسید ... اون تتو متعلق به کی بود؟! اون نقش اصلی بود؟! اون باید کشته میشد... " زمزمه های پنهان زیر موهایش " Writer : _MoonyMoa
Interstellar  by _MoonyMoa
_MoonyMoa
  • WpView
    Reads 4,120
  • WpVote
    Votes 383
  • WpPart
    Parts 19
" شبای مهتابی رو به طرز عجیبی پوچ احساس میکنی چون وقتی اسممو صدا میزنی چیزی نمیشنوی ...." _ پرواز تو باعث سقوط من شد گیو، سقوط ما..... هیچوقت فکرشو میکردی به سرنوشت اون داستان ها و ماه و خورشیدی که عاشقش بودی دچار شیم. ~~~~~~~~~~~~ دژاوویی که هر لحظه محو میشه و سرنوشتی که از بین میره ... ستاره هایی که در تاریکی سپیده دمی سقوط کردن ... نامه هایی که هیچوقت مقصدی برای فرستاده شدن نداشتن ... و عشقی که غافلانه فضای بین ستارگان رو در بر گرفت... ~~~~~~~~~~~~ " نمی‌دونم کجام یا کجا قراره باشم نمی‌دونم چی شده و چی قراره بشه ولی بهم قول بده ، مثل اولین نگاهمون بهم قول بده ، مثل آخرین دیدارمون بهم قول بده ، نه مثل تمام قول هایی که نتونستی بهشون عمل کنی بهم قول بده بدون من خیلی خوشحال باشی و حتی بلند تر بخندی و منتظرم نمونی ... " _ هوانگ هیونجین ____________________________ Name : Interstellar ~ فضای بین ستارگان Couple: Hyunlix , Yeongyu Writer : _MoonyMoa _ خلاصه پارت اول
"loving you" by ji-snowflake
ji-snowflake
  • WpView
    Reads 13,112
  • WpVote
    Votes 2,949
  • WpPart
    Parts 20
Couple: yeongyu Genre: youth - school life- Fantasy • 널 위해서라면 난 아파도 강한 척 할 수가 있었어 بخاطر تو میتونم وانمود کنم قوی ام حتی وقتی صدمه دیدم. • _تو خوبی؟ +من خوبم هیونگ اون دروغ میگفت 'ترجمه شده' نویسنده: Orangebeoms
The File by LittlleMoa
LittlleMoa
  • WpView
    Reads 23,104
  • WpVote
    Votes 2,950
  • WpPart
    Parts 40
چوی یونجون مسئول پرونده ای شده که برای ثابت کردن خودش به پدرش باید اونو به بهترین نحو انجام بده، اما چی میشه اگه نخ اون پرونده یه سرش از دیوارای اداره پلیس بگذره و به شرکت یوری برسه که چوی بومگیو رئیسشه و یه سر نخ به قلب خود چوی یونجون وصل شه؟ _______________________________ -کامل شده- -رتبه اول بین فیکشن های یونگیو-
✓ remember i loved you ⌗ yeonjun × beomgyu by jadedstilll
jadedstilll
  • WpView
    Reads 17,897
  • WpVote
    Votes 2,150
  • WpPart
    Parts 21
"Seni sevdiğimi hatırla, olur mu?" [angst, story] ©jadedstilll ‐ 2020 !!, suicide, blood
Black Rose by LittlleMoa
LittlleMoa
  • WpView
    Reads 23,108
  • WpVote
    Votes 2,883
  • WpPart
    Parts 44
+چیزی رو نمیشه تغییر داد، آخر این قصه رو همه خوندن. میگی خار های گل رو جدا میکنی، میگی ماهیت گل زیبا بودنه؛ اما سرنوشتش چطور؟ مهم نیست کِی... یک روز، دو روز، یک ماه، دو ماه... این گل آخر قصه خشک میشه. گلی که مثل سرنوشتش سیاهه کاری جز سیاه کردن هر چیز و هر کس دیگه ای که اطرافشه انجام نمیده. برو... برو و زودتر از اینکه خاکسترش کورت کنه خودت رو نجات بده. ------------------ -کامل شده- -رتبه اول بین فیکشن های یونگیو-
Sparkle: Nothing+Everything(Hyunlix) by melprsa
melprsa
  • WpView
    Reads 6,476
  • WpVote
    Votes 1,093
  • WpPart
    Parts 14
○Couple: Hyunlix ○Genre: Slice of life, Romance, Dram, Smut من "هیچ" بودم و اون "همه‌چیز" بود؛ یک‌روز به هم برخورد کردیم و با هم دنیایی رو ساختیم که برای ما "همه‌چیزمون" بود، ولی در آخر "هیچ‌چیز" نبود! روایتی ساده برای اینکه شاید نیاز داشته باشید بشنوید: شما تنها انسانی نیستید که توی زندگیش سردرگمه! + عشق اشتباه نیست.