Elenaaa_dd
- Reads 1,020
- Votes 24
- Parts 3
ژانر: عاشقانه،مافیایی،اسمات🔞
داستان از ی انتقام شرو میشه و تا پایان این انتقام اتفاقات زیادی میفته..
لورا ک حتی نمیدونه حافظشو از دس داده وارد این بازی میشه
__
مقدمه:
حس میکنم ت بیابونم
ت بیابون پر از سراب
گرمای این بیابون فرق میکنه تشنه خاطراتمم
خاطراتی که دور انداخته شدن
نگاهی به پشت سرم میکنم
دریایی میبینم
دریای غم ی مرد
غم های آن مرد آشناست آشنا تر از خودم
دریا محو میشود...
کوهی میبینم کوه غرور ی دختر !
کمی آن طرف تر آتشی میبینم
شعله ی عشقی بی پایان