ویکوک کوکوی 2
92 stories
Azazel | VKOOK - YOONMIN  by V_kookiFic
V_kookiFic
  • WpView
    Reads 14,937
  • WpVote
    Votes 1,313
  • WpPart
    Parts 30
𓂃𝐓𝐡𝐞 𝐀𝐳𝐚𝐳𝐞𝐥𓍯 تو! فرزند آدم! این شروع زندگی منه...زندگی اَزازِل! هیچوقت به آدمی، مشتی خاک سجده نکردم و نمی‌کنم. بلکه تک تک فرزندان آدم را، در آتش جهنم می‌سوزانم. به روستای هگنر خوش‌آمدید! ⊹ کاپل⤟ ویکوک، یونمین، سکرت. ⊹ ژانر⤟ گوتیک، جنایی، اسمات، درام، معمایی، انگست، مافیایی. ⊹ نویسنده⤟ #Monalisa
𝑩𝒍𝒊𝒏𝒅 𝒎𝒂𝒏𝜗𝜚 by Llaamouri
Llaamouri
  • WpView
    Reads 11,797
  • WpVote
    Votes 2,202
  • WpPart
    Parts 27
خلاصه: تهیونگ ده ساله تو تاریکی گم شده؛ دنیایی که نه نوری داره، نه دلخوشی‌ای. تا وقتی جونگ‌کوک با صدای آروم و دل ساکتش پا تو زندگی‌ش می‌ذاره. اما تهیونگ از روشنایی می‌ترسه. هه‌سو، دختری که قراره فقط پرستار باشه و نامجون، مردی که همیشه از دور به جونگ‌کوک نگاه می‌کنه. هیچ‌کس نمی‌دونه عشق چطور بین زخم و ترس رشد می‌کنه، ولی وقتی دل بلرزه حتی سکوت هم فریاد می‌شه. کاپل: vkook
The Nightmareᵏᵒᵒᵏᵛ (Full) by Iamfaranak
Iamfaranak
  • WpView
    Reads 138,399
  • WpVote
    Votes 22,453
  • WpPart
    Parts 39
بگذار زمان و جهان متوقف شوند، عشق جوانه زده بود. عشق میان خاک، گل و خون ریشه دوانده بود. حال هر چه میخواهی برسرش اسلحه نگه دار. همراه بلوندی و فرمانده باشید. ♡ ___________❄__________ иαмє: ᵀᴴᴱ➣иιgнτмαяє ϲουρℓє: κοοκν gєияє: нιѕτοяιϲαℓ, ϲℓαѕѕιϲ, яοмαиϲє, ωαя, ѕмυτ, 🔞
Back to Blue Side | BTBS | Kookv by ItsHumoon
ItsHumoon
  • WpView
    Reads 254,147
  • WpVote
    Votes 45,160
  • WpPart
    Parts 48
هفت سال از ازدواج تهیونگ و جونگکوک میگذره.شب تولد 29 سالگی تهیونگ، شبی‌ـه که تصمیم میگیره به زندگیش پایان بده و جونگکوک رو برای همیشه تنها بزاره. ______________________________________ "انگار لحظات ارزشمندش مثل سنجاقک‌های بهاری به سرعت از توی هوا می‌گذشتن و اگه میخواست اون‌ها رو بگیره و مزه مزه‌شون کنه، باید بلندتر پرواز میکرد." - اما آخه عزیزم! عزیزم! عزیزم! - بو کن منو، بوی تورو میدم... - بوی - تورو - می - دم. ژانر : انگست،رمنس،روان‌شناختی ،اسمات،معمایی کاپل : کوکوی نویسنده : Humoon (سارای) رده‌ی سنی : 14+ _ با الهام گرفتن از افسردگی شروع : 1400/09/10 پایان : 1401/05/19
Insanity[جنون]   by deniz13851385
deniz13851385
  • WpView
    Reads 76,307
  • WpVote
    Votes 13,356
  • WpPart
    Parts 91
[پایان یافته] کاپل: VKOOK ژانر: امگاوورس_دارک رومنس_اسمات_انگست[کم] +18 زمان اپ: در هفته [خلاصه] جونگکوک تنها پسر پادشاه که زیبایی وقدرتش زبانزد همه بود. یک دو رگه خوناشام و گرگینس که کسی جز خودش و مادرش از این راز خبر نداره اون تمام عمرش رو برای به دست اوردن تخت پادشاهی تلاش کرد و گرگ امگای درونش رو همیشه سرکوب کرده تا هیچکس متوجه نشه اون یه دورگهس.. تهیونگ تنها گرگ آلفای مشکی با چشمای طلایی و قوی ترین الفا در قبیله ی گرگینه هاس کسی جرعت مخالفت یا توانایی مقابله با اون رو نداشت تا اینکه خوناشام ها بهش خیانت میکنن.و با تنها جادوی سیاهی که مال هزاران سال پیش بود قدرتش رو مهر و موم میکنن و سلطنت رو ازش میگیرن. تهیونگ بعد از ازدست دادن خانواده و قدرتش به همراه گرگینه ها به دل جنگلهای تاریکی فرو میره و کم کم فراموش میشه ولی در تاریکی .. ____________________________ +چی ازم میخای؟ _من سر همچیز رقابت میکنم جونگکوک بجز عشق اگه میخای طرف من باشی همیجا منو ببوس منم دنیارو برات به اتیش میکشم! ______________________________ + نمیتونم تاریکی زندگیت رو کم کنم ولی میتونم منم باهات وارد تاریکی بشم تا تنها نباشی... ____________________________________ +تو واقعا یه گنده بکی... تا حالا گرگی رو به بزرگی تو ندیدم تهیونگ لبهاش رو به گوش جونگکوک چسبوند و با زمزمه بغل گوش
『 𝑹𝑬𝑨𝑺𝑶𝑵 𝑶𝑭 𝑴𝒀 𝑪𝑹𝒀 ᴷⱽ 』 by Atlasless
Atlasless
  • WpView
    Reads 147,568
  • WpVote
    Votes 11,817
  • WpPart
    Parts 22
"اتمام یافته" -چرا نمیذاری بمیرم؟ مگه این همه بدبختی رو از سمت من نمیبینی؟ -عزیزبودن میدونی چیه؟برام عزیزی، واضح تر بگم؟ دوستت دارم، عاشقت شدم، بلندتر بگم؟! COUPLE: KOOKV GNR: ROMANCE, FLUFF, ANGST, SMUT
Kookv | رد نیش  by cafune_ii
cafune_ii
  • WpView
    Reads 178,643
  • WpVote
    Votes 25,023
  • WpPart
    Parts 71
وقتی لونای پک خبر گم‌شدن همسرش را شنید، دنیا روی سرش اوار شد. او فقط یک امگای ساده بود، تازه سه سال از آمدنش به آلمان و داماد بودنش در خانواده جئون می‌گذشت. اما حالا، وسط طوفانی از خطر و بی‌ثباتی، باید دست به انتخابی دردناک می‌زد: جای خالی همسرش را پر کند یا قل یاغی و سرکش او را که دل از خاندان بریده بود را روی تخت پادشاهی بنشاند تا زمان بازگشت همسرش فرا برسد. بازی قدرت شروع شده بود، و هر تصمیمی می‌توانست سرنوشت پک تیغ را تغییر دهد. ( از خلاصه قضاوت نکنید این کار تریسام ندارد و اگر خوندید خوشتون نیومد هیت ندید داستان های نویسنده براشون مثل بچه هاشون هستن )
Dark sky/Vkook by sad-moon102938
sad-moon102938
  • WpView
    Reads 701,398
  • WpVote
    Votes 69,413
  • WpPart
    Parts 54
⛓برده تهیونگ بودن گردن کج میخواد و زبون کوتاه! ⛓چیزی که جونگکوک نداره... ---------------------------- - پس شاه دزد تویی! به کاهدون زدی... من هیچی ندارم! + تمام چیزی که میخوام رو به رومه... شاه دزد؟ گوشای من فقط باید کلمه ددی رو از زبون تند و تیزت بشنوه جونگکوک... --------------------------- + وقتی میخوای به یکی بگی خیلی درگیرشی چی میگی؟ جونگکوک نگاهشو از لب های تهیونگ گرفت و با صدای خماری لب زد - میگم نَسَخِتم... ژانر : جنایی / مافیایی / اسمات / رومنس / ددی کینک / درام کاپل : ویکوک / نامجین / یونمین
whiplash by haniehislamy
haniehislamy
  • WpView
    Reads 44,169
  • WpVote
    Votes 2,811
  • WpPart
    Parts 16
[شَ‍ـــــلاق] - [vkook] ژانر : راز آلود ، رمنس ، مافیایی ، روانپریشی ، BDSM ، اسمات کاپل : ویکوک _ سپ _ جلوی پام زانو بزن... تا همه‌ی دنیا رو آتیش نزدم.... ـ***** ....منِ شش ساله اونجا بودم..... درست روبروی اون شعله های آتیشی که از دامن گلگلی مادرم بالا و بالاتر میرفتند.... شعله هایی که نوزده سال بعد ، رسیدند به دستهای بسته ی مادر تو.... و شاید سرنوشت ، فقط همین یک سناریویِ دردناک رو داشت برای رسوندن دستای کوچیکت به من.... _ زندگی با یه روانی چه طعمی داره ؟ زبونشو توی دهنش چرخوند و با حس طعم گسِ خون زمزمه کرد : شوره ! [دارای صحنه های خشونت آمیز] نویسنده : هانا
Two Years Too Late|•𝘬𝘰𝘰𝘬𝘷 by Rumyme
Rumyme
  • WpView
    Reads 23,201
  • WpVote
    Votes 2,888
  • WpPart
    Parts 21
⁂ بازگوی روند اتمام یه رابطه و پس گرفتن ارزش وجودت، از نو ساختن خودت و باورهات و البته، شروع دوباره‌ی همه چیز؛ این‌ بار قوی‌تر و مطمئن‌تر. ⁂ -دیدِ تو به تموم کردن یه رابطه، درست کردنشه؟ تهیونگ، آدم‌ها یه رابطه رو تموم می‌کنن چون دیگه کار نمی‌کنه؛ چون دیگه قرار نیست که کار کنه. پس تو تمومش می‌کردی و هر دفعه دوباره برمی‌گشتی تا 'شاید' درست بشه؟! ༄༆༄ "برگرد و حداقل نشونش بده که چقدر تغییر کردی؛ که دیگه اون احمقِ ساده‌لوح قبلی نیستی که محتاج به علاقه‌ی پوچ‌اش باشه. اگه فرار کنی تهیونگ، قسم می‌خورم برای تمام زندگیت بازنده‌ای." ༄༆༄ تهیونگ قبولش می‌کرد یا نه، بهش فرصتی می‌داد یا نه، جونگکوک دیگه نمی‌تونست صدای احساسش رو خفه کنه. به قدری رشد کرده بودن و ارتعاش داشتن، که ممکن بود این‌ بار خودش کسی باشه که راه تنفسش بسته می‌شه. ༄༆༄ و شاید هیچ کدوم اون‌ها مقصر نبودن. شاید مقصر فقط خودِ رابطه بود. جوری که شروع شد، ادامه پیدا کرد و در نهایت به پایان رسید. شاید هدایتِ اون رابطه بود که اشتباه پیش رفت... ⁂ Couple: Kookv ⁂ Genre: Drama, Romance, Angst, Slice of life (می‌تونین از چنل تلگرام با آیدی @jungitata به صورت پی‌دی‌اف هم بخونینش!)
+22 more