my favorite
5 stories
Your EYES🌧️🌑 by Seboom_l
Your EYES🌧️🌑
Seboom_l
  • Reads 13,650
  • Votes 3,348
  • Parts 59
″کامل شده″ سلام ؛ممنون که این داستان رو برای خوندن انتخاب کردین طی مدتی که گذشت حال خوبی نداشتم و درسته که هنوز هم دچار همون حالم، اما فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که نوشتن این داستان می‌تونه شاید کمی آرومم بکنه و امیدوارم دوستش داشته باشین. Your eyes(چشـمـان تو)🌿 Genre:Angest,Romance, school life,....end🌿 خلاصــه: بیون بکهیون،یه پسر بچه ی دبیرستانیه که از افسردگی شدید رنج میبره و طی این مدتی که میگذره دوست های جدید و شاید درستی رو انتخاب می‌کنه و در آخر با پارک چانیولی آشنا میشه که سرنوشتش رو به شکل دردناکی تغییر میده ! هرچند زندگی اونها فقط به شکل مدرسه ای نمی‌گذره.. انتهای داستان کسی که قلبش رو به آدم اشتباهی هدیه میده چجوری پیش می‌ره ؟ ممنون میشم تا انتهای داستان پیشم باشین و به بقیه معرفیش کنین.. #Chanbaek
Three Veins | سه‌رگه by hanasati1485
Three Veins | سه‌رگه
hanasati1485
  • Reads 18,947
  • Votes 3,604
  • Parts 31
بلند شد و عقب رفت، قرار نبود جواب مثبتی بگیره... _ بهم اجازه بده ثابت کنم پشیمونم... _ نمیتونی... نگاهشو به سوهو داد که بی رحمانه بهش زل زده بود، باید بیخیال می‌شد؟! محال بود... نفسی عمیقی‌ کشید و با اطمینان زمزمه کرد: _ میتونم... _ اگر حرفات تموم شد برو... ضربه های سوهو چه جسمی چه روحی درد داشت، درو باز کرد و بیرون رفت، قرار‌ نبود تسلیم شه... برمی‌گشت... دوباره برای از بین رفتن این نفرت تلاش می‌کرد. °●°●°●°●°●°●°●°●°●°●° در حالی که با جسم پر از خونش کف زمین سرد و تاریک افتاده بود، دست لرزونش رو بالا آورد و سمت پسرک دراز کرد: _ این ینی تونستم کاری کنم فراموش کنی؟ صدای تحلیل رفته‌اش چشماش رو خیس کرد: _ تونستی.... _ تونستیم دلتو بدست بیاریم؟ سرشو محکم بالا پایین کرد و دست خونی‌اش رو بین دستاش گرفت. _تونستید... 🌀فیک: سه‌رگه 🌀کاپل: چانهو، ‌کایهو، هونهو (فورسام) 🌀ژانر: خوناشام، جن، امگاورس، انگست، رمنس، فلاف، اسمات، امپرگ، فورسام 🌀تایم آپ: هفته‌ای یک پارت 🌀نویسنده: حناساطی 🌀وضعیت: در حال آپ 🌀هپی‌اند
Goddess of the Moon by fighter1997
Goddess of the Moon
fighter1997
  • Reads 56,612
  • Votes 9,509
  • Parts 65
(کامل شده) الهه ی ماه جونمیون کسیه که تمام عمرش رو تو تنهایی سپری کرده و به اجبار مجبور میشه زمانی که فقط 17 سالشه وارد قلمروی آتش بشه. و داستان زمانی شروع میشه که پسری از قبیله ی آب مجبور میشه برای خوشبختیش بجنگه.توی دنیایی که بیشترش رو پارک چانیول اداره میکنه و از قضا جنگ قدرت شدیدی هم بین اون و پدر جونمیون در جریانه! پشت چشمهای سرد چانیول رازی قدرتمند وجود داره آیا جونمیون میتونه به اون پی ببره و ازش به عنوان کلید خوشبختیش استفاده کنه؟ کاپل چانهو سوپرایز ژانر امگاورس اسمات عاشقانه ازدواج اجباری امپرگ
𝐋𝐢𝐦𝐢𝐭𝐚𝐭𝐢𝐨𝐧 by Haratahug
𝐋𝐢𝐦𝐢𝐭𝐚𝐭𝐢𝐨𝐧
Haratahug
  • Reads 194,182
  • Votes 39,954
  • Parts 100
•عنوان | محدودیت •کاپل اصلی | کریسهون، چانهون، کایهون (چانکایریسهون) •کاپل‌های فرعی | بکسوهان، سولی •ژانر | فانتزی [امگاورس]، امپرگ، تریسام(فورسام)، اسمات، انگست •محدوده‌ی سنی | +۱۸ •تایم آپ | •نویسنده | haratahug/هارا ⚠️لطفا در صورت داشتن مشکلات روحی از خوندن این فیک صرف نظر کنین⚠️ •خلاصه در دنیایی که با معضل کمبود امگا مقابله می‌کنه، کُره جنوبی با فاصله از سایر کشورها و با در نظر گرفتن شیوه‌ی متفاوتی قصد داره از این چالش نجات پیدا کنه. شیوه‌ای که کمی از همسایه‌ی هم‌مرزش، کره شمالی، الگوبرداری شده. سهون امگاییه که سال‌ها از اجتماع دور بوده و حتی تولدش به صورت رسمی ثبت نشده تا جزء آمار کشور به حساب نیاد؛ یک فرار ماهیتی! اما سرنوشت چیز دیگه‌ای براش رقم می‌زنه. تقدیری که اطرافش حصار نامرئی می‌کشه و از دنیای امن خودش خارج می‌شه. باید دید می‌تونه بین فشار دیواره‌های محدوده‌ی کوچکش دووم بیاره یا...؟!!
    ࡅ߳وܠܥ‌‌ یܭ ܦ̈ܦ̈ܝ̇ߺوܚܓ🐦‍🔥 by vellichor_exo
ࡅ߳وܠܥ‌‌ یܭ ܦ̈ܦ̈ܝ̇ߺوܚܓ🐦‍🔥
vellichor_exo
  • Reads 1,671
  • Votes 464
  • Parts 11
🐦‍🔥عنوان:تولد یک ققنوس 🐦‍🔥کاپل ها:چانهو _کریسهان_کایسو_سهبک 🐦‍🔥ژانر:پزشکی_انگست_دراما_اسمات_هپی اند 🐦‍🔥نویسنده:surna1485 🐦‍🔥ادیتور: 𝓑𝔂𝓾𝓷 🐦‍🔥درحال آپ... ✂️🎞 خلاصه در سرمای زمستانی برلین، عشق‌هایی در ارتفاعات بی‌پایان آسمان شکل می‌گیرند؛ عشق‌هایی که با هر تپش قلب و هر نگاه گرم، جان می‌گیرند. اما گاهی سرنوشت در میانه‌ی این سفر، نقشی تلخ و بی‌رحم می‌زند. سقوطی که همه چیز را به آتش می‌کشد و به پایان می‌رساند. اما از میان همین آتش، عشق همچون ققنوسی پرتوان، از خاکستر خویش برمی‌خیزد.🐦‍🔥 این داستان تولد دوباره‌ی عشقی است که در سقوط می‌میرد و با قدرتی بیشتر از پیش، دوباره به زندگی بازمی‌گردد. هر شکستی تنها آغازی است برای پروازی دیگر، برای عشقی که حتی مرگ هم نمی‌تواند آن را خاموش کند.