Psychosis
چراغ ها روشن شد. چراغ ها خاموش شد. تمام. *completed* Cover by @kimiyamd ❤
Completed
-
-
SIR
❌COMPLETE❌ LOUIS TOP👑 ژانر : مافیایی_رومنس (جنسی) هری یه جوون عادی بود قبل اینکه سر از یه گروه مافیا دربیاره لرری استایلینسون
Completed -
ᏴᏞᎪᏟᏦ ՏᏢᎬᏞᏞ
《 این طلسم از خطرناک ترین و بدترین طلسم هایی است که انسان ها در طول تاریخ به خود دیده اند. شاید در چند قرن تنها یک نفر پیدا شود که بتواند جرعت کند و چنین طلسمی را به انجام برساند. تا به حال هیچ راه نجاتی برای این طلسم یافت نشده. هیچ‌راه فراری نیست...》 ☆Genre:Horror_romance_fantasy ☆fanfiction of yizhan ☆verse
Completed -
محفل قرمز مافیا
Complete S1🚫 season 2 upload... من بی اعتمادی رو تو چشماشون دیدم، ترس و تو صداشون شنیدم و عشق رو کنارشون حس کردم! ------------------------- خب،خب،خب سلام! این اولین داستانیه که دارم تو واتپد آپلود میکنم! امیدوارم خوشتون بیاد!🪐✨ نظراتتون برام خیلی مهم و ارزشِ 🫶🏻 پ.ن: پایان تقریباً تلخ! پ.ن²: اگه اشتباه تایپی یا به...
-
"بينَ غَياهِبِ النِسيانْ"
"مهما حصل يا بُني.. تأكد من أن تعيش.." كل ما أذكره هو صوتها الدافئ رغم ارتعاش نبرتها، ودموعها التي بللت محياي ليلتها..! _________________ .. " لا تمازحني، لطالما كنتُ شخصاً في الهامش، لا أحد يذكرني ، والآن تخبرني أن الكل يسعى لأخذ حياتي؟" "سواء راقك الأمر أم لا، أنا مكلّفٌ بحمايتك هنا لذا اخرس! " -نقيّ -
Completed -
زواج إجباري
[ S E X U A L C O N T E N T ] 18+ *عندما يصبح مهووس لدرجة قتل* إميليا وهي فتاة تعمل كطبيبة نفسية وسوف تطر على معالجة رجل مافيا وقاتل متسلسل تبحث عنه شرطة فستتورط في مشاكله بعد زواجها منه إجباري أكثر أدوار رواية: بطلةإميليا ،وتايهونغ ووالده هيون وصديقة بطلة نورين
Completed Mature -
Sorry love
_نمیخوام حرف بزنم باهات کاری که میخوای بکنیو زودتر بکن +عو چه شجاع جدی؟ باشه قدم به قدم نزدیکش میشدم و اون میرفت عقب اخرش خورد به میز یجوری مماس لبش با صدای خیلی اروم لب زدم +اگه الان ببندمت به تخت چی؟ _رو..انی بقیه رمانو میتونین بخونین🤍 🍓توی داستان از خون و خونریزی و اسلحه و ... استفاده میشه اگه سنتون کمه یا حس م...
-
Pure Love [Z.M fanfiction]
یه دختر هفده ساله که وارد یه دبیرستان جدید میشه،"افراد جدید و اتفاقای عجیب غریب" اون زندگی آرومی داره و عشق هم به همین آسونی و بی پروایی وارد دنیای جذاب اون میشه... Zayn Malik Fanfiction Written by Iamnotshadi
Completed -
Andamaina..زیبا
داستان یه شاهزاده که زیادی شبیهه مادرش کیم تهیونگه .. زیادی شبیه‌ش چیه.؟اون یه نسخه کوچولو از تهیونگه. ... ×میدونم نباید از اتاق بیرون بیام اما باید برای تاتا گل میچیدم..دوتا چیدم..پس یکیشو میدم شما... ..... ×اینو بگیرین..این هدیه من به شماست...من گم شدم میشه کمکم کنین برگردم قصر؟قول میدم دیگه از اتاق بیرون نیام... ...
-
cafune
"حرکت دادن نرم انگشتان میون موهای کسی که دوستش داری " -تو مثل انعکاس نور ماه روی سطح آبی.. و من با لمس کردنت.. نابودت میکنم.. -من عاشق شدم.. عاشق کسی که سالها بود نقشه نابودی خاندانمو میکشید.. Name: cafuné Season: 1 Genre: Fantasy ,Classic ,Mystery, Paranormal ,Romance , Adventure
-
Hogwarts Brooke [Callian]
"گفتی دقیقا برای چه کاری اومدی اینجا؟" "چند بار توضیح دادم؟ یکی از عمد داره سعی میکنه بُعد شما و بُعد ما رو به هم متصل کنه." "خب؟!" "کپتین هوک عزیز؛ خب نداره!!! اگه بُعد‌ها به هم متصل بشن فاجعه به وجود میاد. نه فقط برای دنیای ما و دنیای شما؛ بلکه برای تمامی دنیاها..." •اولین فن فیک از Once Upon a Time به زبان فارسی• S...
-
On The Road || Yoonmin
+گیریم تمام خیال های جهان رو هم بافتی، بعدش چی؟ -می‌پوشیمشون و گرم می‌شیم و آسوده. ___________________________ زمانی که یونگی داشت توکیو رو به مقصد شهر میتو ترک می‌کرد، هيچوقت فکرش رو هم نمی‌کرد که اون اتفاق عجیب توی ایستگاه اتوبوس زندگیش رو برای همیشه تغییر بده! an Adventurous, Touristic, Fluff, Romantic, Comedy and...
-
تمام قلب من
خاطره به کنار... حتی اسمم را هم فراموش کردی! همین روزهاست که یکی از عاشقانه هایم را برای کسی بفرستی و بگویی : ببین این متن چقدر شبیه ما دوتاست...
Completed -
Fear...
-ماله من میشی؟! سرشو به طرفین تکون داد.. -نه؟! همراه با عصبانیتی که با ترس همراه شده بود داد زد: چرا باید ماله یه روانی بشم؟؟! چرا باید پیشه یه دیوونه بمونم؟؟!منو ازاد کن برم... این کارای مزخرفتو تموم کن...
Completed -
For MOBINA (Completed)
شاید تو هیچ کسی نباشی. شاید فقط یک رویای شیرین و یا یک کابوس شبانه باشی. که لبخند دلفریبی داشت.
Completed -
<sleep> [L.S]
_وقتی یک نقاش کامل شدم اولین چیزی که میکشم چشماته! +چشم های من؟ _ اوهوم.... چشم های تو! هرکی بتونه این آبی رو به تصویر بکشه یک نقاش ماهره +تو الانشم ماهر ترین نقاشی هستی که دیدم! _چطور ؟ +نقاشی کردن زندگی خط خطی من کار سختیه نه؟
-
KING of the sin's LAND
Book's Complete! Summary: در دنیایی که موجودات افسانه‌ای انسان ها را محرم اسرار خود نمیدانند؛ انسان ها بدون هیچ هنجار و خدایی زندگی میکنند. حالا موجدات افسانه‌ای از کتاب قصه کودکان بیرون آمده و در هفت سرزمین بزرگ و پهناور، به دور از انسان‌ها، این اهریمن های قاتل زندگی میکنند. در هفت قلمرو با هفت نژاد متفاوت و صلحی...
Completed -
Green(harry Styles)
هیچکس ته داستان زندگیشو نمیدونه شاید سال ها زندگی کنیم و بعد بفهمیم همه چیز یه خواب بوده....
Completed -
Why She Wanted To Sleep?
ناگهان از خواب پریدم که رفته بودی و من هنوز هزار دل سیر حرف داشتم [آباعابدین] Cover by kimiamd
Completed -
زاده خون
هر چقدرم سعی کنی نمیتونی ازش فرار کنی اون همیشه با تو می مونه چون با تو زاده شده تو زاده خون هستی ، تو گناهکار زاده میشی و گناهکار از این دنیا خواهی رفت ، جهنم جایگاه ابدی تو خواهد بود. خلاصه: داستان درباره دختری به اسم نلا است که یاد گرفته چه طوری توی جامعه ای که پر از دزد و خلافکاره از پس خودش بر بیاد اما خیلی...
-
Yes My Lord [VKOOK]
[Complete] "همه ی کسایی که قرار بود تاوان پس بدن مردن، ا-این یعنی من به هدفم رسیدم؟" "تو میخواستی تاوان بدن ولی هیچ وقت نگفتی چه جور تاوانی، مرگ‌هم نوعی تاوان هست." "پس، من دیگه هدفی ندارم، این پایان قراردادمونه." "قراره درد داشته باشه، سعی میکنم ملایم باشم." "نه تا میتونی دردناکش کن، میخوام رد زندگی دردناکی که داشتم...
Completed -
Who is IT¿
بیست و هفت قتل... ... بیست و هفت مظنون Casting: [Bill Skarsgard, Lindsey Morgan, Harry Styles]
-
THE LAST BULLET - آخرین گلوله
🖤یک رمان مافیایی، پلیسی و عاشقانه. 🖤این رمان داستان تیم سه اف‌بی‌آی و یک باند مافیایی قاچاق اسلحه و مواد مخدر را روایت می‌کند. تیم سه اف‌بی‌آی که از چهار مامور که دو نفر از آن‌ها هکر هم هستند تشکیل شده است. این تیم و رئیس آن‌ها قسم خورده‌اند تا رئیس این باند را که همه به نام کینگ می‌شناسند را دستگیر کنند اما درست...
-
Breathing in your world [Z.M]
❣ ☄ خودمم نمیدونم چجوری... فقط میدونم وقتی که چشمام و باز کردم توی دنیایی که تو زندگی میکردی پیدا شدم و من تو دنیای خود تو غرق شدم!
-
Upstairs
«طبقه‌ی بالا» من تنهای تنها بودم! یادم نبود چند وقته... سالها... خاطرات کمکم پاک شدن. حتی اسمم رو به سختی به یاد می‌آرم. شب و روزها می‌گذرن. یادم نیست به چه گناهی این جا حبس شدم. هیچی یادم نیست... تنهایی، تنهایی، تنهایی... ...و بعد، یه روز در صدایی کرد و من به جای صورت روانپزشک، چهره‌ی یه دختر جوان رو توی چارچوب در...
Completed
