He killed the old me. He lied to the new me. And despite everything... he still owns my heart. Time keeps moving forward, but some wounds keep bleeding. Some truths die before being spoken, and some people never truly leave - even when we bury them. I promised myself I would forget him. I promised myself I would rebuild. But promises are fragile things... And the past always finds a way back. When a secret he thought buried resurfaces, every wall I rebuilt begins to crack. Loyalty turns into betrayal, affection into obsession - and a second chance may not be redemption... It may be a reckoning. If you like dark romance, angst, secrets, and slow-burn tension, welcome to The Camellia Paradox. Enter carefully. Hearts don't leave this story unharmed. منِ قبلی را کُشت. به منِ جدید دروغ گفت. و با این‌حال... هنوز صاحب قلب منه. زمان می‌گذره، اما بعضی زخم‌ها بند نمی‌آن. بعضی حقیقت‌ها پیش از گفته شدن می‌میرند. و بعضی آدم‌ها... هر چقدر تلاش کنیم، هیچ‌وقت به‌طور کامل نمی‌روند. قول داده بودم فراموشش کنم. قول داده بودم دوباره خودم را بسازم. اما قول‌ها شکننده‌اند... و گذشته همیشه راهی برای بازگشت پیدا می‌کند. 📌 Title: The Camellia Paradox ✍️ Author: Nova 📚 Genre: Dark Romance • Mystery • Slow Burn • Emotional • Mature ❤️ Main Couple: Jin × Jimin (JinMin) 💔 Side Couple / Subplot: Jin × Jungkook (JinKook)

"غرق در خون" عاشقانه‌ای بین دو شیطان!!! ژانر: انتقامی،رازآلود،جنایی توام فکر میکنی ظاهر شیطان با ادما فرق داره؟! خب منم همینطور فکر میکردم ولی اشتباه بود!! شیطان موهاشو شونه میکنه و کت و کروات داره دوست داشتنیه مودبه اما بهت دروغ میگه و یهو غافلگیرت میکنه اونوقته که شیطان یه لبخند درخشان‌میزنه انگار که هیچ اتفاقی نیافتاده

ژانر: رومنس / فلاف / انگست / درام / پلیسے/ اسمات کاپل: تھجین/ کوکمین/ سپ / در فصل دوم کمے سپجین کناره پنجره میشینم۔۔۔ با سر انگشتام روی تن سرد شیشہ قلبے را نقاشے مے کنم۔۔۔قلب؟؟؟ حتی اسمشم واسم ناآشناس چرا از گذشته هیچی به یاد ندارم چرا اون چشمان همیشه مشکی در خواب هایم اونقدر با عشق به من ذول میزنن که انگار فقط منم و من تو کی هستی....؟؟؟ ای غریبه همیشه آشنا

به نام خدا «‌من حرف‌هات رو نه، بلکه چشم‌هات رو باور کرده بودم. من عشق رو توی چشم‌هات دیده بودم و به دوست داشتنت ایمان آورده بودم. یعنی دروغ بود؟.. یعنی چشم‌هات دروغ می‌گفتن؟ پس چرا من حتی از رایحه‌ات هم بوی عشق رو احساس کردم.... همون شبی که تا صبح توی بغلت بودم.» کاپل: تهجین ژانر: امگاورس - امپرگ - عاشقانه - درام - اسمات🔞 توجه: فیکشن کاملا تخیلی بوده و هیچ ارتباطی با زندگی واقعی آرتیست‌ها نداشته

مرگ برای نگریستن هرکس چشمی دارد مرگ خواهد آمد و چشمان تو را خواهد داشت "چزاره پاوزه" ⚠️وضعیت :تمام شده کاپل:جین ته 🛑دو ورژن "کایهون" و "جین ته".🛑 چند جمله حرف حساب ۱_در فیک "قرمز" ما شخصیت شناسی انجام نمیدیم و صرفا شخصیت پردازی میکنیم . ۲_این فیک دارای صحنه های حساس از خشونت و همچنین روابط جنسی هست .🔞 ۳_اوایل فیک برش های پراکنده از زندگی چند شخصیت اصلی شرح داده میشه که بعد در یک نقطه به انسجام میرسه. بخونید ، لذت ببرید و با ووت و کامنت به ما دلگرمی بدید:)) اثری از :HICH & ARII .................................. ♦️Highest rank #1 namjon

✨️وضعیت آپ: کامل شده✨️ +سوکجینا..... زودتر آرزو کن الان کیکت آب میشه... -خیلی خب..... هولم نکنید.... سوکجین بایه لبخند دندونی تودل برو آرزویی کردو به قصد فوت کردن شمعا سرشو جلو برد درست همون لحظه ای که شمعا خاموش شدنو دود حاصل از اونا داخل فضای کافه پخش شد تازه فهمید که یه پسربچه چند قدم اونطرف تر ایستاده و عین یه مجسمه داره تماشاش میکنه پسری که همزمان با وقتی که خودش داشت آرزو می‌کرد توی این کار شریکش شده بودو باتموم وجودش میخواست که سوکجین دیگه هیچوقت لبخند نزنه!!! روزی که سوکجین ده ساله باخوشحالی توی اون کافه ی کوچولو همراه باخانواده اش شمعای کیک تولدشو فوت می‌کرد مطمئنن حتی یه لحظه ام احتمالشو نمی‌داد همون پسری که بی دلیل بهش زل زده بود 15سال بعد اونو به عنوان یه برده صاحب میشه و اسیر عمارت خودش میکنه.... حالا بعد از اون همه سال.... بالاخره نوبت به برآورده شدن آرزوی تهیونگ رسیده بود!! ژانر: انتقامی معمایی راز آلود کاپل اصلی : تهجین کاپل های فرعی : 1) کوکمین 2) سپ 3)؟؟؟؟

داستانی که جین قراره اول زمین بخوره برای عشق ... ولی تهیونگ سخت تر زمین میخوره. (ترجمه شده) کاپل اصلی تهجین. Written by : ( @cottoncandyJin ) Original book: ( https://www.wattpad.com/story/390977775?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=thelham )

جین و تهیونگ، دو برادر ناتنی از یک خانواده‌ی سرشناس، تهیونگ، پسری جسور و سرکش، پس از سال‌ها دوری به سئول بازمی‌گردد. گذشته‌ای تاریک و رازهایی که هرگز حل نشده‌اند، او را به مسیر سوکجین که اکنون درگیر یک ازدواج از پیش تعیین‌شده است، می‌کشاند. با دیدن دوباره یکدیگر، خاطرات و احساساتی که هرگز محو نشده بودند، دوباره زنده می‌شوند. اما این عشق، اشتباهی است که هر دو می‌دانند نباید تکرار شود... یا شاید هم باید؟ ژانر:عاشقانه،درام،اسمات

Perforce ‴ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉ‴ +آره اجباری بود!!ولی شد قشنگ ترین اتفاق زندگیم... Couple: Taejin,kookmin Ganer: romnece,omegaverse,angst,smut,omperg Writer: 𝐒𝐤𝐲

Lemon +تنها کسی که من بهش نیاز دارم تویی؛ که توام الان داری پسم میزنی..! Couple: Jintae. Kookmin Ganer: Romnece. Omegavers. Fantasy Writer: 𝐒𝐤𝐲