rebellious(سرکش)
Querencia_Metanoia
- Reads 47,469
- Votes 4,414
- Parts 53
🂡🂡🂡مردی، زاده از قدرت، که نگاهش زمین رو از حرکت میاندازه.
سرد، خاموش، مثل سایهای که همیشه یه قدم از مرگ جلوتره.
میگن بیرحمه، سنگه، اما هیچکس نمیدونه تنها کسی که دل این جهنمزاده رو لرزوند، یه انتخاب بود.
انتخاب سرپرستی یه پسر پاک، که چشمهاش لبریز سکوت بود و دستهاش هنوز با جهان سیاه اون آشنا نشده بودن.
اما عشق همیشه آغوش نیست.
اون پسر، زیر پر و بال این مرد، سوخت، شکل گرفت و درآخر زهر شد.
حالا آس پیک پنهان در تاریکی اون مرده؛ یه سلاح مرگبار که پنهون پشت لبخندی دلرباست.
برای اون مرد میکشه، بدون پرسش، بدون مکث و از جسد دشمنهاش، پلههایی میسازه، پلههایی رو به مردی که نجاتش داد، نابودش کرد و حالا تنها آغوشیه که حاضرِ توی آتیشش بمیره.
این داستان سقوطیست در لباس نجات، عشقی زهرآلود، میان قاتل و نجاتیافتهای که خود تبدیل به مرگ شده.
🂡🂡🂡🂡
برشی از فیک
🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡
«-اونقدر بهت نزدیک شدم که میتونم لمسش کنم، دردهات، آرزوهات و لذت هات میخوام همشون رو احساس کنم»
🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡
«پشیمون نیستم، حالا هدفم معلومه، میخوام روی زمینی که قدم میزنی فرشی از جنس دشمن هات پهن کنم.»
Genre: mafia, action, drama , romance, smut, verse
نویسنده: hediyeh