I read
51 stories
One year_Chanbaek Ver. by Sayo_NV
Sayo_NV
  • WpView
    Reads 479
  • WpVote
    Votes 24
  • WpPart
    Parts 1
Couple:Chanbaek Author: NV Ganres: dark, harsh, smut, romance با گذشت یه سال تاخوردگی گوشه‌ی عکس و جای اشکام روش میتونستن داستان بدترین سال زندگیم رو تعریف کنن با ریختن قطره اشکی مستقیم روی صورتی داخل عکس که یه روز تنها چیزی بود که میپرستیدم عکس رو تو دستم مچاله میکنم و با پرداخت پول بار بیرون میرم باید به قولی که به خودم داده بودم عمل میکردم قولی که هیچوقت فکر نمیکردم واقعا زمان عمل کردنش برسه... ورژن یونمین همین وانشات رو میتونید داخل اکانتم و چنل تلگرام بخونید آیدی چنل: @FictionLand_farsi
𝐒𝐌𝐈𝐋𝐄 | لبخند by Deep0Blue
Deep0Blue
  • WpView
    Reads 1,683
  • WpVote
    Votes 346
  • WpPart
    Parts 21
‣𝘯𝘢𝘮𝘦: 𝐒𝐌𝐈𝐋𝐄 ‣𝘨𝘦𝘯𝘳𝘦: psychology - angst - drama ‣𝘤𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦: chanbaek ‣𝘵𝘳𝘢𝘯𝘴𝘭𝘢𝘵𝘰𝘳: DeepOBlue ▬═▬═▬═▬═▬═▬ ‣خلاصه: لبخند اون تنها چیزی بود که میتونست اشک هاشو بپوشونه لبخند اون تنها چیزی بود که باعث خوشبختی بقیه می شد لبخند اون .کشتش
[ 𝘛𝘩𝘦 𝘧𝘪𝘳𝘴𝘵 𝘳𝘢𝘪𝘯 𝘰𝘧 𝘵𝘩𝘦 𝘺𝘦𝘢𝘳 ] by bloodyblossom_
bloodyblossom_
  • WpView
    Reads 152
  • WpVote
    Votes 28
  • WpPart
    Parts 1
• 𝙵𝚒𝚌𝚝𝚒𝚘𝚗: 𝚃𝚑𝚎 𝚏𝚒𝚛𝚜𝚝 𝚛𝚊𝚒𝚗 𝚘𝚏 𝚝𝚑𝚎 𝚢𝚎𝚊𝚛 • 𝙶𝚎𝚗𝚛𝚎: 𝙵𝚕𝚞𝚏𝚏, 𝚛𝚘𝚖𝚊𝚗𝚌𝚎 • 𝙲𝚘𝚞𝚙𝚕𝚎: 𝙲𝚑𝚊𝚗𝚋𝚊𝚎𝚔 • 𝙾𝚗𝚎_𝚜𝚑𝚘𝚝 -هی صبر کن من هنوز رنگین کمون رو ندیدم. +رنگین کمون می‌خوای چیکار تا وقتی من رو‌به‌روت وایستادم؟! • 𝙵𝚒𝚗𝚍 𝚖𝚎 𝚑𝚎𝚛𝚎: @a_drop_of_blossom
Everybody knows that I'm a good boy officer!  by ajivid
ajivid
  • WpView
    Reads 721
  • WpVote
    Votes 168
  • WpPart
    Parts 2
Oneshot Chanbaek Au ژانر: پلیسی، اسمات +همه چیز خیلی ساده‌ست افسر. تو جذابی، ما تنهاییم... -تو یه مجرمی. +مجرم؟ من جرمی نکردم، اما امشب می‌تونم نقشش رو برات بازی کنم. By Ajivid & Vitia
🕑Twenty Four🕓 by _YourMy24_
_YourMy24_
  • WpView
    Reads 47,373
  • WpVote
    Votes 6,837
  • WpPart
    Parts 12
چی میشه اگه کسی رو که همیشه توی رویاهاتون میبینین رو در واقعیت ملاقات کنین ؟ 💮_______________________💮 چانیول، بکهیون رو در حالی که بیهوشه با صورتی خون آلود و زخمی ، کنار جاده ای پیدا میکنه و تنها کاری که از دستش برمیاد زنگ زدن به پلیس و اورژانسه ‌. بدون اینکه بتونه چهره ی بکهیون رو توی تاریکی شب به خوبی ببینه .... و بعد از اون اتفاق توهم هاش شروع میشه و باعث میشه اون به فردی منزوی تبدیل بشه .... چند سال بعد بکهیون که از تصادف جون سالم بدر برده و با کمک کیونگسو تونسته سر پا بایسته و مدل بشه، متوجه میشه که چندین ساله که قهرمان خوابهاش همیشه یک نفره و هر شب فقط اون یک نفر رو توی خوابهاش میبینه و برای فرار از علاقه ی احمقانه ای که به پسر رویاییش پیدا کرده با سهون آشنا میشه که ماجرا پیچیده ای رو با لوهان پشت سر گذاشته . 💮_______________________💮 چانیول با وحشت به پسری که گوشه ی اتاق ایستاده بود نگاه کرد "لعنتی" سعی کرد بهش توجه نکنه و مشغول زدن طرح بشه . اما نمیتونست همه ی فکرش اونور اتاق بود چرا دوباره اومده بود و بهش خیره شده بود . "باید برم دکتر. چرا دوباره توهم هام داره شروع میشه" 💮_______________________💮 یکی از معانی عدد ۲۴ در علم عدد شناسی ، عشق است . ۲۴ به معنای عشقی تمام وقت است . وقتی که ۲۴ ساعت شبانه روز رو به فکر معشوق هستی و ب
SHAMELESS by Saik_v
Saik_v
  • WpView
    Reads 12,001
  • WpVote
    Votes 3,104
  • WpPart
    Parts 7
این یجورایی تقدیر بود. حتی اگه انکارش می‌کرد. #چانبک
𝒂𝒎𝒏𝒆𝒔𝒊𝒂 | فراموشی by Deep0Blue
Deep0Blue
  • WpView
    Reads 470
  • WpVote
    Votes 120
  • WpPart
    Parts 7
‣𝘯𝘢𝘮𝘦: 𝒂𝒎𝒏𝒆𝒔𝒊𝒂 ‣𝘨𝘦𝘯𝘳𝘦: romance - angst - psychology ‣𝘤𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦: kaibaek(main) - chanbaek ‣𝘵𝘳𝘢𝘯𝘴𝘭𝘢𝘵𝘰𝘳: DeepOBlue ‣مینی فیک ☆★▬═══▬★☆ ‣خلاصه: "کاش می تونستم با فراموشی بیدار بشم و چیزهای کوچیک احمقانه رو،فراموش کنم." _ جایی که بکهیون مراحل غم و اندوه رو پشت سر می زاره.
🍷•• Zero Shots••🍷 by SilverBunny6104
SilverBunny6104
  • WpView
    Reads 10,978
  • WpVote
    Votes 2,810
  • WpPart
    Parts 4
یه بوک از ایده‌های پراکنده و نصفه نیمه‌ام به شکل سناریو ☕
🌵Wanderlust🌵 by SilverBunny6104
SilverBunny6104
  • WpView
    Reads 18,147
  • WpVote
    Votes 5,473
  • WpPart
    Parts 5
🥀 [ • خلاصه داستان • ] 🥀 شناختن یکی چقدر زمان میبره؟ یه ماه؟ چندسال؟ وقتی با تمام وجود تشنه شناخت یکی هستی و فرصتی نداری باید چیکار کرد؟ بکهیون یه مستندساز جوونه که همراه تیمش برای ساخت یه مستند درباره تاثیر طوفان‌های بومی امریکا روی زندگی مردم اومده به ایالت متحده. ولی تو یه بدشانسی پاسپورت و ویزاش رو از دست میده و از تیمش جا میمونه و باید تقریبا دوهفته برای گرفتن مدارک جدیدش صبر کنه. ولی این روزها با اشناییش با یه پسر جوون به اسم لوئی که زندگی کولی‌واری داره و تو یه تریلر زندگی میکنه سریع‌تر میگذره و تاثیری روش میذاره که تا همیشه قراره عوضش کنه...🚎 #کامل #چندشاتی 🥀"وقتی پیدات کردم برای اولین بار تو زندگیم خواستم سفر کنم."🥀 🍂"وقتی پیدات کردم برای اولین بار تو زندگیم دلم یه خونه خواست."🍂 🚎 کاپل : چانبک 🚎 ژانر : رمنس.درام.اسمات.انگست 🚎 محدودیت سنی : 18+ 🚎 نویسنده : SilverBunny
~< Hᴏɴᴇʏ Eʏᴇs >~ by Hyun_L_1485
Hyun_L_1485
  • WpView
    Reads 1,079
  • WpVote
    Votes 229
  • WpPart
    Parts 3
-خوشحالم... خیلی خوشحالم که بالاخره به آرزوم رسیدم... -آرزوت دیدن من بود؟ -آرزوم خیره شدن به لرزش چشمات موقع دیدن بود، آرزوم این بود که منو ببینی، آرزوم این بود که باهم چیزای مختلف و تجربه کنیم... -ولی آخری هنوز اتفاق نیفتاده.. چان اشکاشو پاک کرد و خنده مردونه ای کرد -درسته.. ولی هر ثانیه با تو یه تجربه جدید و شیرینه... 💕این یه سه پارتی کوچولو عه.💕 _______________ 𝘕𝘢𝘮𝘦: 𝐇𝐨𝐧𝐞𝐲 𝐞𝐲𝐞𝐬. 𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦: 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞,𝐃𝐚𝐢𝐥𝐲 𝐋𝐢𝐟𝐞. 𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦: 𝐂𝐡𝐚𝐧𝐛𝐚𝐞𝐤. 𝘞𝘳𝘪𝘵𝘦𝘳: Hyun_L_1485