Arezo2010's Reading List
162 stories
𝑴𝒂𝒕𝒉 𝑻𝒆𝒂𝒄𝒉𝒆𝒓 by chan_Cr
chan_Cr
  • WpView
    Reads 2,827
  • WpVote
    Votes 387
  • WpPart
    Parts 10
𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞 : 𝐒𝐜𝐡𝐨𝐨𝐥,𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞,𝐒𝐦𝐮𝐭🔞~ 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞𝐬 : 𝐇𝐲𝐮𝐧𝐥𝐢𝐱,𝐌𝐢𝐧𝐬𝐮𝐧𝐠,𝐂𝐡𝐚𝐧𝐌𝐢𝐧 𝐀𝐩𝐩 𝐝𝐚𝐲 : ~ ..................................................... کدوم معلمی رو دیدید که بلک کارت داشته باشه ؟ اونم معلم ریاضی دانشگاه هاروارد ! چی میشه اگه اون معلم ریاضی عاشق یه معلم شیمی بشه ؟ چی میشه اگه یک روز یه میلیاردر دفترچه آرزوهای بچگیشو پیدا کنه و تصمیم بگیره تک تکشون رو برآورده کنه ؟
who are we? by minlixx8
minlixx8
  • WpView
    Reads 1,450
  • WpVote
    Votes 269
  • WpPart
    Parts 15
•°hyunlix•° هیونجین: عزیزم ما هنوز برای بجه داشتن جوونیم خیلی زوده فیلکس: من نمیدونم من اون بجه رو میخوام.... رومنس/مدرسه ای/هپی اند/ اسمات تایم آپ: نامعلوم
Tattoo artist  by Hannaaa1414
Hannaaa1414
  • WpView
    Reads 2,933
  • WpVote
    Votes 487
  • WpPart
    Parts 17
احمقایی که فقط به فکر خوش گذروندنن و زندگیو شوخی میبینن، البته تا قبل از اینکه پاشون به مسائل عشقی وا شه! Cople: hyunlix, minsung, maybe jilix? Genre: AU, comedy, romance, smut
Rose in Ashes by Pary1am
Pary1am
  • WpView
    Reads 1,129
  • WpVote
    Votes 96
  • WpPart
    Parts 5
کاپل ها:هیونلیکس ، مینسونگ ژانر: امگاورس،درام،اسمات، رومنس
𝐁𝐋𝐎𝐂𝐊𝐀𝐃𝐄 | محاصره  by Straycat88
Straycat88
  • WpView
    Reads 13,438
  • WpVote
    Votes 1,735
  • WpPart
    Parts 36
𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲 : Hyunlix 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲 : Mperg - Action - Mysterious - Angst - Romance - Smut تایم آپ: چهارشنبه ها ساعت 7:30 دیلی تلگرام نویسنده: Hyunlixpetrichor@ خلاصه: خاندان لی شامل صیغه ها و زن های بسیاریست که از هر زن یک بچه متولد میشود و فقط سه بچه در این خاندان میتوانند زنده بمانند؛ نفرین خاندان لی قرن هاست که ادامه دارد و شایعه ای عجیب درمورد این خاندان درحال دست به دست شدن است. خون خاص! خون خاصی که فقط به یک بچه میرسد و از سه پسر خاندان لی این خون به کوچکترین پسر یعنی "فلیکس" رسیده؛ که خود این شروعی دردناک برای پسر بیچاره و بی پناه داستان است.
Bad_Memories by salixya
salixya
  • WpView
    Reads 8,032
  • WpVote
    Votes 740
  • WpPart
    Parts 10
Couple : Hyunlix Genre(s) : Romance. Dark . Comedy.Mpreg.Psychology.smut . Happy_End Up: یکشنبه . سه شنبه . پنج شنبه (بعد از مرگ هارو فقط توی عوضی رو داشتم... ولی تو چیکار کردی؟ هق .. چیکار کردی ؟ هق هق .. فقط تنهام گذاشتی ...)
𝘽𝙖𝙙 𝘽𝙤𝙙𝙮 by Victoroffwol
Victoroffwol
  • WpView
    Reads 1,558
  • WpVote
    Votes 120
  • WpPart
    Parts 2
اون بچه خوب حرفش رو گوش داده بود و مشغول اماده کردن خودش بود. بدن سفیدش زیر نور بنفش لایت اتاق که تاریکی فضا رو کمتر میکرد تحریک کننده بود. اخرین جرعه شامپاینش رو نوشید و جام رو روی میز گذاشت. سیگار و شامپاین؟ حتی گارسون های بار هم میدونستن فقط مصتر هوانگ میتونه انقدر از ترکیبش لذت ببره... چی میشه اگه هوانگ هیونجینی که رئیس باشگاهیه که لی فلیکس تازه باهاش آشنا شده، ولی درواقع باشگاه رو پوششی برای باند قاچاقش میگردونه، دل به فلیکس بده؟ اما فلیکسی که از همه چی بیشتر صداقت تو کار براش مهمه چجوری قراره با این قضیه کنار بیاد وقتی بفهمه اولین عشق زندگیش بهش دروغ گفته؟.. باهاش میمونه؟.. کاپل : 𝘔𝘪𝘯𝘴𝘶𝘯𝘨 ٬ 𝘏𝘺𝘶𝘯𝘭𝘪𝘹 ژانر : اسمات ٬ بی دی اس ام ٬ عاشقانه ، جنایی
My Gallery by ji-snowflake
ji-snowflake
  • WpView
    Reads 13,928
  • WpVote
    Votes 2,919
  • WpPart
    Parts 12
Couple: hyunlix Genre: Romance - fluff - youth - school life _کی میخوای بهش اعتراف کنی؟ ترم آخر تقریبا تموم شده +من اعتراف نمیکنم هیونگ اون میتونه با هرکسی که میخواد باشه هرکسی که بتونه خوشحالش کنه هرکسی بجز من. یه چند شاتی ترجمه شده. امیدوارم دوستش داشته باشین^^
My Unknown Star🌒 [Hyunlix Ver] by Kintsugiq
Kintsugiq
  • WpView
    Reads 1,307
  • WpVote
    Votes 113
  • WpPart
    Parts 8
ʚ Fanfiction Ongoing ɞ ꒰ Couple: Hyunlix, Minsung, Changlix ꒱ ꒰ Genre: Romance, Crime, Angst, Dram, Phycology, Smut🔞 ꒱ عشق خیلی عجیبه، وقتی از دستش بدی عجیب تر هم میشه. وقتی یه نفر ستاره زندگیت میشه تا راه رو برات روشن کنه، سخته این روشنایی رو از دست بدی. دنیا با من بازی کرد و توی این بازی ستارم رو خاموش کرد... و من و تبدیل کرد به ستاره مجهول زندگی کسی که دوسش دارم. ˗ˏˋ Writer: Ana ˎˊ˗
EVIL'S FATHER  by LEE_JIANYI
LEE_JIANYI
  • WpView
    Reads 7,888
  • WpVote
    Votes 810
  • WpPart
    Parts 14
Couple:Hyunlix, Minsung , Chanmin Ganres :smut , daily life , vampire,omegaverse _'آزادی واقعی در اصل همون مرگیه که ازش فرار میکنی' کنار گوش پسر کوچک تر لب زد و با لبخند به پسر نگاه کرد. سعی کرده بود با پسر رو به روش بهتر رفتار کنه و همین طور هم شده بود طی یک روز متوجه شد که این بچه ساده و پاک تر از اون چیزیه که فکر میکنه پس؛از ترس پسر استفاده کرده بود و اون رو به برده خواسته هاش تبدیل کرده بود!