Jiik019's Reading List
13 stories
new neighbor by mahta69
mahta69
  • WpView
    Reads 7,026
  • WpVote
    Votes 1,403
  • WpPart
    Parts 19
مینهو،همسایه جدید جیسونگ. Credit= author nim that i can't remember the id 🥺
𝑩𝒍𝒐𝒐𝒅𝒚 𝑪𝒉𝒐𝒄𝒐𝒍𝒂𝒕𝒆ও by rose8096w
rose8096w
  • WpView
    Reads 4,752
  • WpVote
    Votes 750
  • WpPart
    Parts 18
خلاصه: زمانی زندگی متوقف میشه که تو عاشق سربازی از کره ی شمالی بشی. توقفی اجباری فقط بخاطر فرار از تلخی روزگار به شیرینی شکلات، هر چند خونین. من یه پسر کشاورز ساده‌ی کره‌ی جنوبی هستم و تو یه سرباز زخم خورده‌ی کره ی شمالی، ما دشمن هم هستیم، این جرمه که عاشق هم باشیم. _و ما برای عشقمون جون میدیم. عشقی در سال 1950 میان جنگ و خون میان گرفتن نفس ها در همین بین نفس هایی که با بوسه همراهه، و زندگی دوباره سال 2025... . همه ی اون سادگی کنار گذاشته میشه و این عشق بار دیگه با شور و اشتیاق، قدرت، شهوت ادامه پیدا میکنه، رابطه ی نخست وزیر با بادیگاردش... نام: شکلات خونین ژانر: کلاسیک، غمگین، عاشقانه، اسمات نویسنده: رز آپ: پایان یافته نکته اول: یه چیزی که خیلی ها رو منصرف از خوندن این فیک میکنه اینکه توی ژانر زدم غمگین و همه فکر میکنن قراره پایان بدی داشته باشیم ولی اینطور نیست من هیچ وقت داستانی رو شروع نمیکنم که پایانش بد باشه، روند اول داستان غمگین هست ولی نه کلش، پس همینجا میگم پایان خوشه. نکته دوم: توصیه میکنم افرادی که روحیه بشدت حساسی دارن نخونن چیز خواستی نوشته نشده ولی یک سری چیزها هست که برای خودم وظیفه دونستم از قبل بگم پس اگر بشدت دل نازک و حساس هستید نخونید. چنل تلگرامم: @MinsungW2
Cupid: The Last Mission by imtheasteria
imtheasteria
  • WpView
    Reads 14,893
  • WpVote
    Votes 2,916
  • WpPart
    Parts 71
"سم و پیتر، فرشته‌های عشق جوونی که به‌خاطر یه اشتباه و خراب کردن مأموریتی که به اون‌ها سپرده شده بود، توسط دادگاه عدل محکوم شدن که در کالبد دو فانی، یعنی هوانگ هیونجین و هان جیسونگ، به زمین تبعید بشن تا آخرین ماموریتشون رو به پایان برسونن. کی می‌دونه روی زمین، چه چیزی انتظار اون دو فرشته‌‌ی ساده و بی‌تجربه رو می‌کشه؟ روی خوش و زیبای سکه‌ی عشق یا ذات حقیقی‌ و سیاهی که تابه‌حال ازشون پنهان شده بود؟" ________ - نمی‌تونی بیخیالم بشی ولی... هربار می‌بینمت به یه نحوی خردم می‌کنی. مینهو چرا فقط بهم نمی‌گی چیکار کنم؟ مینهو با انگشت شستش گونه‌ی نرم جیسونگ رو لمس کرد و اجازه داد پیشونی‌های داغشون چسبیده به همدیگه باقی بمونه. احساس می‌کرد توی سیاه چاله‌ی عمیق و سیاهی افتاده و فقط جیسونگ می‌تونه راهش رو روشن کنه. - وقتی بوسیدمت، احساس کردم یه تیر کوفتی به کمرم برخورد کرد و مستقیم به سینه‌ام رسید... من نمی‌دونم چی ‌شده، فقط می‌دونم نمی‌تونم ولت کنم. - Couple: Changjin, Minsung, Seungin - Genre: Fantasy, Flaff, Romance, Smut, Angst - Writers: Asteria, Drkangel
BFF(minsung)  by chagi1385
chagi1385
  • WpView
    Reads 9,691
  • WpVote
    Votes 1,408
  • WpPart
    Parts 23
سلام چاگیز من. خوبید؟ فیک : Best friends forever کاپل ها : مینسونگ، چانلیکس ژانر : جنایی، رومنس، اسمات خلاصه : اگر برادرت و بهترین دوستت مظنون به قتل باشن. حرف کدوم رو باور میکنی؟ مدارک چی رو ثابت می‌کنند؟ چرا چرا یه نفر باید انقدر راحت آدم بکشه؟ جون انسان ها انقدر بی ارزشه؟ چطور میتونی؟ روز های آپ : بسته به شرط آپ‌
Blue Orchid  by Zherminal
Zherminal
  • WpView
    Reads 17,332
  • WpVote
    Votes 2,659
  • WpPart
    Parts 31
شاهزاده میانی، وویونگ، بعد از آخرین سوقصدش مجبور به پذیرفتن محافظ جدیدی به نام چوی سان میشه. چوی سان که از خوش نام ترین محافظین قصره، به فرمانده مافوقش پیشنهاد میده که اون رو برای محافظت از شاهزاده انتخاب کنه تا بتونه دینی که به گردن داره رو ادا کنه. غافل از اینکه شاهزاده میانی، شخصیتی متفاوت تر از اون چیزی که قبلا تصور میکرده، داره.
"Destiny💍" by lonely6104
lonely6104
  • WpView
    Reads 5,096
  • WpVote
    Votes 716
  • WpPart
    Parts 11
Writer:"Lony" Couple:"Soojun" Genre:"Romance"Smut"Dram"Omegaverse" "این داستانه یک ازدواجه..."
𝑀𝑦 𝑂𝑙𝑒𝑟𝑖𝑎 by lil_xiao17
lil_xiao17
  • WpView
    Reads 3,855
  • WpVote
    Votes 832
  • WpPart
    Parts 9
[Complete] ࣪˖𓏲Genre:Romance, slice of life ࣪˖𓏲Couple:Taegyu "اون مثل بال خشک شده‌ی یه پروانه‌ی مرده بود‌ من میترسیدم بهش دست بزنم و اون بشکنه."
Black's Swan (chanho) by __Reenayy__
__Reenayy__
  • WpView
    Reads 4,721
  • WpVote
    Votes 701
  • WpPart
    Parts 9
[تمام شده.] بنگ چان، هایبرید گربه‌ی مشکی رنگ که صاحب یه استودیوی یوگاست، یه روز وقتی داشت ازسرکار برمیگشت با یه هایبرید گربه‌ی سفید رو به رو میشه که به نظر میرسه به کمک نیاز داره. حالا چی میشه اگه این گربه‌ی سفید لی مینهوی تخس باشه؟ مینهو قراره زندگی چان رو از این رو به اون رو کنه. ............. با حس گرمای آب روی تنش دوباره جیغ کشید. به چان خیره شد و با میو میو و زبون گربه‌ایش شروع به حرف زدن کرد... فحش دادن در واقع. «مرتیکه خراب ولم کن من از آب متنفرم.» چان با شنیدن فحشی که گربه بهش داد چشم‌هاش درشت شد و به موجودی که زیر آب تلاش می‌کرد از دستش فرار کنه نگاه کرد. «هی، ما نباید از این حرف‌ها بزنیم. باعث میشه انرژی دورمون منفی بشه.» Name: Black's Swan Couple: Chanho Genre: Hybrid, Romance, Comedy, Fluff, Minific
هفت گناه کبیره انجیل  by user20576447
user20576447
  • WpView
    Reads 4,380
  • WpVote
    Votes 843
  • WpPart
    Parts 53
ژانر : ماوراء طبیعه کامل شده کاپل : ایتیز (ووسان ، سونگجونگ ، یونگی ، جونگسانگ) استری کیدز (چانگجین ، چانلیکس ، مینسونگ ، سونگین ) تی اکس تی ( یونبین ، تهگیو ) پسر از جا بلند شد، هنوز نمیتونست موقعیت پیش اومده رو درک کنه :تو... تو... مرد جلو اومد و با لحنی پر از صلابت گفت :من لوسیفرم (شیطان) دهن پسر با تعجب باز شد که لوسیفر پوزخندی زد :مگه خودت تقاضای کمک نکردی. پسر سریع سر تکون داد :چرا من کمک میخوام، میخوام از همه ی اونایی که باعث شدن نتونم یه زندگی درست داشته باشم انتقام بگیرم. لوسیفر با چشمای براقش زل زد بهش :من این امکان رو بهت میدم اما تو هم باید قول بدی که هر کاری من ازت خواستم انجام میدی. پسر که انتقام چشماش رو کور کرده بود سریع قبول کرد :چطوری باید قول بدم. لوسیفر قدمی جلو گذاشت :ما با هم یه پیمان میبندیم. پسر بدون هیچ فکری سریع قبول کرد، قطره ای از خونش رو روی کاغذی که حتی نمیدونست جنسش از چیه ریخت و پیمان بین اونا بسته شد. لوسیفر مشتش رو جلوی پسر باز کرد :این هفت انگشتر برای توئه... اینا تو رو توی انتقامت یاری میکنن. از فردای اون روز مصیبت کل روستا رو پر کرد، اون پسر با اون 7 انگشتر دارای قدرت عجیبی شده بود، تموم اونایی که تحقیرش کرده بودن به روش دردناکی مرده بودن و بقیه ی مردم شده بودن برده های اون پسر.
Seducer by silviammiii
silviammiii
  • WpView
    Reads 13,827
  • WpVote
    Votes 1,508
  • WpPart
    Parts 23
● Seducer _ اغواگر ○ این مسخره‌اس! برخلاف احساسی که من بهش دارم، اون از من متنفره...اون با من فرق داره؛ تهیون دوست‌دختر داشته و من...گذشته از تمام اینا رابطه‌ی ما چیزی بیشتر از برادر خواندگی نیست. °○ 𝘛𝘢𝘦𝘨𝘺𝘶 °○ 𝘋𝘳𝘢𝘮𝘢/ 𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦/ 𝘚𝘮𝘶𝘵/ 𝘏𝘢𝘱𝘱𝘺 𝘦𝘯𝘥𝘪𝘯𝘨 ○ تهگیو ○ درام/ عاشقانه/ اسمات/ پایان خوش _ داستان حول محور یه درگیری خانوادگی میچرخه اما همه چیز بعد از چهار سال تغییر میکنه؛ درست وقتی که نیروی عشـق وارد زندگیشون میشه و کم‌کم رقابت با دوستی و تنفر با عشق جاش رو عوض می‌کنه؛ داستان عشق بینهایت بومگیو، به برادر خوانده‌اش رو روایت می‌کنه که... _ - 𝘚𝘵𝘢𝘳𝘵 |Nov 2023|