Hyunlix
107 stories
Innocence in a Gray City by REYY1389
REYY1389
  • WpView
    Reads 3,834
  • WpVote
    Votes 615
  • WpPart
    Parts 15
وقتی وارث بی‌رحم مافیا، عاشق چشم‌های غمگین پسری میشه که حتی اسمشو نمی‌دونه...کی فکرشو می‌کرد روزی هوانگ هیونجین عاشق پسری بشه و حتی ندونه اسم اون پسر چیه؟ عشقی که می‌تونه سرنوشت هر دوشونو عوض کنه. اما مگه میشه قلبی که توی تاریکی بزرگ شده، بتونه نجات‌دهنده یه فرشته باشه؟
▪︎ꜰʀɪᴇɴᴅꜱ ᴛᴏ ʟᴏᴠᴇʀꜱ▪︎ by sayavers
sayavers
  • WpView
    Reads 19,014
  • WpVote
    Votes 2,110
  • WpPart
    Parts 27
«پسری از استرالیا وارد دنیای جدیدی در کره میشه، جایی که عشق پنهانِ پسر محبوب دانشگاه، به رابطه‌ای تاریک و پرتنش تبدیل میشه؛ در حالی که دو نفر در سایه‌ها برای نابودی این عشق خطرناک نقشه می‌کشن.» ژانر:فان،فیک چت و توییت،درام،مدرسه ای،روزمرگی کاپل:هیونلیکس،مینسونگ
"Furusato" 故郷 by Hyunlix_Ir
Hyunlix_Ir
  • WpView
    Reads 1,723
  • WpVote
    Votes 280
  • WpPart
    Parts 5
فوروساتو؛ در فرهنگ ژاپنی یعنی "زادگاه". به معنی مکانی که قلب یک شخص به اون‌جا تعلق داره، یعنی صاحب قلب یکی بودن یا شدن! زمانی به کار میره که در اصل با عاشق یکی شدن، قلبت دیگه برای تو نیست و تبدیل میشه به خونه اون شخص. ~~~~~~~~~~~~ ~~~~~~~~~~~~ ~~~~~~~~~~~~ کاپل: هیونلیکس ژانر: پزشکی -رمانس -انگست-درام-سکرت رایتر: هیوما
wrong choice by itmeGin
itmeGin
  • WpView
    Reads 11,332
  • WpVote
    Votes 270
  • WpPart
    Parts 2
هیونجین کاملا اتفاقی جذب جذابیت فلیکس شده بود، اون چهره‌ای که انگار غبار ستاره روش نشسته بود عجیب کنج قلبش رو قلقلک میداد. تصور میکرد، مثل چهره‌اش نرم و عسل مانند باشه، بی خبر از اینکه پسر مثل صدای بمش سرسخت بود و تندخو؛ از نوعی که میتونست زنده زنده بخورتش. درحالی که هر دو بی‌خبر بخشی از هم رو زنده میکردن که عادت به پنهان کردنش داشتن. نمیدونستن اولین دفاع انسان در مقابل زنده شدن چیزی که خون و اشک ریخته بود برای خاک کردنش، تنفر بود. -" تو ی احمق ترسویی هوانگ" -" و این تقصیر توعه." ژانر: آیو، کمدی، رمنس، انمیز تو لاورز، اسمات
Black Cat | hyunlix by itmeGin
itmeGin
  • WpView
    Reads 5,978
  • WpVote
    Votes 775
  • WpPart
    Parts 11
هیونجین و فلیکس خیلی وقت بود داستانشون تموم شده بود، بیش از شیش ماه میشد جدا از هم زندگی میکردن و از هرگونه دیداری باهم فرار میکردن. اما هیچکدوم انتظار نداشتن بخاطر امنیت دخترشون مجبور به برگشتن زیر یک سقف بشن. و حالا مشکلی بزرگ‌تر از دعوا‌ها و کینه‌ای که از هم داشتن، وجود داشت. کی داشت با جون دخترخوندشون تهدیدشون می‌کرد؟ -" بهت برنمی‌گردم. آدم احمق نیست به درد برگرده" -" ولی تو دقیقا همون احمقی. تو عاشق درد کشیدنی تا حس زنده بودن کنی، لی فلیکس." -" پس تو زنده نبودنی هوانگ." ژانر: جنایی/ معمایی، عاشقانه، انمیز تو لاورز، اسمات، کاپل: هیونلیکس، مینسونگ
 Son of the moon&sun by haneyVerse
haneyVerse
  • WpView
    Reads 13,633
  • WpVote
    Votes 1,382
  • WpPart
    Parts 14
فلیکس پسر بامزه و لجبازی هست که از بچگی پیش دوتا پدر سخت‌گیرش بزرگ شده. آنها به فلیکس از بچگی اجازه‌ی بیرون رفتن از خانه و دیدن دنیای بیرونی را نداده‌اند. ولی یه روز با اصرار زیاد فلیکس بالاخره او را به مدرسه‌ای که در ظاهر لوکس و با امکانات ولی در واقع پر از گرگ های گرسنه هست،می‌فرستند. couple:hyunlix genre:bl-angst-smut-powerbottom- fantasy شروع:۱۴۰۴/۵/۱ پایان:۱۴۰۴/۵/۳۱
Lockdown | تعطیلی by Monilllaa
Monilllaa
  • WpView
    Reads 2,363
  • WpVote
    Votes 241
  • WpPart
    Parts 5
به دلیل شرایط جوی بی‌سابقه و بارش شدید بارون، تمامی پروازهای داخلی و خارجی استرالیا تا مدت نامشخصی کنسل میشه و همین دلیلی میشه برای اینکه هیونجین و فلیکس که به همراه خانواده‌هاشون دسته‌جمعی به کنبرا اومده بودند، تا یه مدت توی این شهر گیر بیوفتن. Couple: Hyunlix Genre: Smut, Romance
𝐁𝐋𝐀𝐂𝐊 𝐖𝐎𝐋𝐅 by liansmoon
liansmoon
  • WpView
    Reads 15,450
  • WpVote
    Votes 1,830
  • WpPart
    Parts 26
گرگ‌سیاه قدرتمند‌ترین و خطرناک‌ترین آفریده‌ی الهه ماه هستند. چیز متفاوت از هر موجودی که افریده. اون‌ها غیرقابل کنترل و با خوی وحشی ، به تمام دنیا فرمانروایی میکنند...چه در رعب و وحشت و چه در خوشی و عدالت در قدرت حرف اول رو میزنن. هوانگ‌هیونجین‌سومین‌گرگ‌سیاه‌‌شاهزادهِ توالایت که از بچگی همه ازش وحشت داشتند در نوجوانی به دلیل وجود خطرناکش به طور پنهانی از سلطنت طرد شد و با گذشت زمان و دلایلی قبیله ی خودش رو تاسیس کرد و تمام دنیا رو تصرف کرد. با وجود قدرت و چیز هایی که داشت اون راضی نبود‌..چون فقط یک چیز میخواست《امگاش!》 و حالا پس از گذشت چندسال... بخاطر حس انتقام و جنونی که نسبت به امگاش داشت سرزمین‌مون‌استارک رو توی مشت های خودش گرفت و از همه مهمتر امگای‌دوردونه‌اش رو.. . "..فرار‌کنید‌سرورم قلبش‌از‌‌اضطراب‌محکم‌به‌قفسه‌ی‌سینه‌اش‌میکوبید:چی‌شده؟ ...جون‌خودتون‌رو‌نجات‌بدین..." "‌اون‌زیبا‌ترین‌امگا‌روداره. همانطور‌که... برازنده‌ی‌یک‌گرگ‌سیاه‌عه!" "ازت‌متنفرم‌هوانگ‌هیونجین...از‌اینکه‌امگای‌تو‌باشم‌متنفرم..متنفرم!" ‌𝐂𝐎𝐔𝐏𝐋𝐄: 𝐇𝐘𝐔𝐍𝐋𝐈𝐗_𝐌𝐈𝐍𝐒𝐔𝐍𝐆