Select All
  • 𝐓𝐡𝐞 𝐁𝐫𝐨𝐤𝐞𝐫 | KOOKV
    950K 118K 49

    [Completed] "خیره به چشمای تخس تهیونگ که با اون خط چشم گربه ای انگار داشتند براش چاقوکشی می کردند عصبی لب زد: - این ازدواج اندازه مدارک مالکیتی که ازت دارم واقعیه کوچولو... اینچ به اینچت مال منه! سرشو نزدیک تر برد و درحالی که لب هاش موقع حرف زدن تقریبا لب های تهیونگ رو لمس می کردند غرید: - و این یعنی دست از پا خطا کن...

    Completed  
  • ⌈ 𝗜'𝗠 𝗛𝗘𝗥𝗘 ⌋
    441 77 4

    امگایی که با مرگ همسرش مجبور به ازدواج با بردار شوهرش که حتی یک بار هم از نزدیک ندیدش میشه ....... اشک های روی گونش رو پاک میکنه و نگاهش رو از قاب عکس سه نفرشون میگیره تا یک ماه پیش چشم هاش خوشبختی و خوشحالی رو داد میزدن اون لحظه حتی به ذهنش هم خطور نمی‌کرد که روزی قراره خنده برای همیشه از لبش پر بکشه ...... ...... ...

    Completed   Mature
  • All of my heart is yours
    170K 24.1K 48

    تهیونگ، امگاییه که تو یه خانواده ی متعصب به دنیا اومده یه روز که داره از مدرسه بر میگرده مزاحمتی براش ایجاد میشه و بعد از اون به خاطر حرفایی که پشتش میزنن به انتخاب خانوادش با سوجون آلفایی از یک خانواده ی اصیل ازدواج میکنه ولی بعد از چند سال به خاطر بچه دار نشدنش از سوجون جدا میشه و برای گذران زندگیش توی یک مهدکودک مش...

  • Commander's bride
    3.1K 604 5

    باورش نمیشد خانوادش با درخواست اون فرمانده موافقت کرده باشند، الان بکهیون بیون بکهیون تنها فرزند آقای بیون نامزد یکی از فرماند های جنگی مهم ژاپن شد بود ه. اههه کاش فقط ماجرا همین بوده . بکهیون یک پسر ولی اون فرمانده فکر میکرد که با یه دختر نامزده کرد. بازم مشکل این نبوده مشکل یکچیز بزرگتر بوده ، اونا توی دوقرن پیش زند...

    Completed   Mature