⌌ One Kiss ⌏
"FULL | کـامل شـده" "فقط یک بوسه کافیه تا عاشق من بشی !" "عآشقت شدم " ژانر : دراما - اسمات - رازآلود ♕ Best Ranking : 1 #Vkook 1 #Persian 1 #Farsi 4 #KookV
"FULL | کـامل شـده" "فقط یک بوسه کافیه تا عاشق من بشی !" "عآشقت شدم " ژانر : دراما - اسمات - رازآلود ♕ Best Ranking : 1 #Vkook 1 #Persian 1 #Farsi 4 #KookV
[ هفت حلقه ] پایان یافته ژانر : رمنس / اسمات / فلاف / چندشاتی کاپل : اصلی - ویکوک ، فرعی - یونمین "وقتی ببینمت و ازت خوشم بیاد، کافیه دلم بخواد داشته باشمت، اون موقعست که به دستت آوردم آقای کیم!"
برده داری،سیستمی قانونی و به رسمیت شناخته شده که در آن انسانها بهشکل قانونی ملک و دارایی ارباب خود در نظر گرفته میشدند... کیم تهیونگ، یکی از برده های عمارت والکین ، پسری احساسی و وابسته بود...اما سرنوشت ، گذر او را به اتاق پسر عمارت والیکن باز میکند....اتاقی گرم و پر از حس زندگی ...و در آینده دیوار های همان اتاق ا...
Love me again Couple : Vkook Genre : Romance . Angst . Omegavers . Smut . Mpreg |هفته ای یک پارت آپ خواهد شد | « موهایش شب ، چشم هایش همیشه بارانی ، دست هایش سرد ، لب هایش بدون حس و نگاهش خیره به مکانی مبهم و بی انتها ، او سالها منتظر کسی بود که رهایش کرده بود ، منتظر اویی که برگردد و ....» داستان زندگی مشترک عاش...
ıllıllı قُلَّکِ خوکی ıllıllı ~.~ ~.~.~ "رفیق... تو واقعا باید روی روش های مخ زدنت کار کنی! میتونستی حداقل قبلش برام یک مشروب بخری!" "بهتر نیست تعارفات و تشریفاتِ مسخره رو کنار بگذاریم و زودتر بریم سرِ اصل مطلب؟ به هر حال هر چی زودتر به هتلِ برسیم ، وقتِ بیشتری داریم تا بازی های بزرگونه ی بیشتری انجام بدیم... هوم؟" ~.~...
《 شورش 》 فصل دوم فیکشنِ "شاهدخت" برای جونگکوک، همه چیز فقط از نیازمندی و بیچارگی خودش و خانوادهش شروع شده بود... اما کسی چه میدونه؟ شاید اگه از همون اول میدونست قراره از وسطِ بزرگترین خیانت های سلطنتی و براندازهای بیرحمانه ی سیاست سر در بیاره، همون نیازمندی و بیچارگی رو ترجیح میداد! ~.~ ~.~.~ (⛔این فیکشن با کاپل اص...
༺شاهدُخت༻ جونگکوک از مَرد بودن شرمی نداشت... اون از یک مردِ متفاوت بودن هم شرمی نداشت. اما نمیتونست بشینه و ببینه که تک تک اعضای خانواده ش جلوی چشم هاش پر پر میشند! پس توی دنیای لباس های پر زرق و برق و جواهرات گرون قیمت غرق شد و خودش رو به جای یک دختر جا زد و پا به قصرِ سلطنتی گذاشت... اما هیچوقت فکر نمیکرد شاهزاده ی...
ıllıllı ویترین ıllıllı + خب ، جونگکوک. بهم بگو...چی میبینی؟ - یک بدبخت بیچاره...یک جنس...یک هرزه! + میخوای بدونی من چی میبینم؟ - ....؟ + یک شاهکار...یک زیباییِ غیر قابل انکار! ~.~ ~.~.~ فیکشنی که در "کلیشه ترین" و "قابل پیشبینی ترین" وضعیت شروع میشه و در "غیر کلیشه ترین" و "غیرقابل انتظار ترین" حالت ممکن ادامه پیدا م...
+ مثبت و منفی - "شوخی میکنی یونگی هیونگ؟ من و جئون جونگکوک شبیه مثبت و منفی ایم! حتی تصورش هم ناممکنه. اون هیچوقت به کسی مثل من نگاه نمیکنه." ـ10MinUtEs LaTerـ "عاح....مارکم کن تهیونگ!" ژانر : ( فول سمات / رمنتیک / برشی از زندگی / طنز / ورزشی / تینِیجر پسند / ... ) کاپلز : اصلی ◀ تهکوک فرعی ◀ نامعلوم
مَدهوش🃏 تهیونگ یک نویسنده ی مشهور با اسم هنریِ (آدرین هرلسون) که با دخترِ 6 ساله ش، مِرا که یادگار از همسرِ عزیزش جونگکوکه زندگی میکنه. عشقی که شش سال پیش طیِ یک تصادف جاده ایِ عمدی و سقوطش به ته دره ی عمیقِ پشت جنگل های کاج، فوت شده. حالا چی میشه اگه یک روز وقتی تهیونگ به عنوان مهمان افتخاریِ نقاشی که نخست وزیر ف...
𝑳𝒐𝒗𝒆 𝒀𝒐𝒖 𝑺𝒐 𝑩𝒂𝒅 - بدجوری دوستت دارم قسمتی از فیک: تمام انگیزه ام از اومدن به این کتابفروشی فقط دیدن اون صورت بینهایت جذابشه ...وقتی رو به قفسه ها می ایسته و کتابهارو مرتب میچینه، وقتی پشت میزش میشینه و با نگاه فوقالعاده اش بهم نگاه میکنه و قیمت کتاب رو میگه .. زمانی که با اون لبخند لعنتیش من رو مخاطب قرا...
Noah ❄ "لبهایم بوی دروغ میداد. اما تو کنار گوشم زمزمه کردی: باران را برقص! نگاه را بوسه بزن، خواب و رویا را نقاشی بکش... انگار که وظیفهات، تنها شیفتگی بود!" writer: Olda couple: Vkook Genre: Drama, Romance slice of life, smut, sport
In Red - سرخپوش جونگکوک جئون، رئیس زادهی بند هشتم زندان گری سی! کسی که توی سلولهای اون زندان بزرگ شده بود و حالا یک تازه وارد توی بند هشتم، همه چیز رو بهم ریخته بود! 🔞🃏⛓ تازه واردی که بدون هیچ ترسی مقابلش میایستاد و با گستاخی جوابش رو میداد اما کی فکرش رو میکرد اون تازه وارد باعث شه #غرور خود ساختهاش رو از دس...
Adonia ⛪ - نگاهم کن! - دارم نگاهت میکنم... - نه خوب نگاهم کن. - چطوری تهیونگ؟! - همینطوری، همینطوری که زور صدات به اسمم میرسه و میفهمم نگاهت کاملا برای من بوده. Couple: Vkook, Secret Genre: Romance, Angst, Mysterious, Smut Writter: Ivanna
Disguise ⛓🥀 جونگکوک، وارث گروهِ جئون. کسی که به اجبار پدربزرگش باید سر قرارهای از پیش تعیین شده میرفت تا با ازدواجش بتونه به دنبال خودش وارث جدیدی بیاره! اما همه چیز وقتی بهم خورد که برای فرار از این ازدواج به دروغ گفت: "من گِــــی ام!" و حالا تهیونگ، پسر سرد و بیاحساسی که اتفاقی توی رستوران باهاش دعوا کرد، کسی ب...
𓂃𝐌𝐀𝐌𝐌𝐀𝐓𝐔𝐒𓍯 تهیونگ طرد شده بود، به عنوان روانپزشکِ برجسته و جوانی که سالها قبل معشوقهی هم جنس خودش رو به قتل رسوند طرد شده بود... نه خانوادهای داشت، نه دوست و نه هم خونهای. فقط و فقط به موسسهی رواندرمانیاش میرفت و مشغول کار میشد، قسم خورده بود دربهای قلبش رو به روی کسی باز نکنه و سمت هیچ پسری برای رابط...
𓂃𝑳𝑨𝑮𝑶𝑶𝑵𓍯 "چرا دوستش داشتم؟ چرا هیچوقت بهش فکر نکردم... دارم به گذشته نگاه میکنم و هزارتا دلیل یادم میاد که بهخاطرشون باید دوستش داشته باشم ؛ و هزارتا دلیل دیگه دارم برای پرستیدنش بدون اینکه اصلا نیاز به دلیلی باشه! وقتی بهش فکر میکنم مطمئنم که اون برای من ساخته شده بود یا شاید... من برای اون ساخته شدم بود...
رنگ ها🎨 دل بستن به کسی که تمام شهر دلدادهی اون بودند آسون نبود... پسری که با موهای بلند پرکلاغیش یک شبه از میون رویاهاش سر در آورده و حالا تمام هستی رو ازش گرفته بود! دل به کسی بسته بود که میون رنگ ها غلت میخورد، رد بدن برهنهاش رو روی بومهای سفید به جا میگذاشت و حالا اون رو به همخوابی روی بوم با بدنهای برهنه و...