Romanc & criminal
71 stories
𝙈𝙞𝙨𝙨𝙔𝙤𝙪𝙎𝙤𝘽𝙖𝙙 ᵃᶠᵗᵉʳˢᵗᵒʳʸ || 𝘝𝘬𝘰𝘰𝘬 by GryEdviL
GryEdviL
  • WpView
    Reads 24,019
  • WpVote
    Votes 2,083
  • WpPart
    Parts 22
افتر استوری فیکشنِ [ Love You So Bad ] "دلتنگی همیشه عاشقانه نیست، می‌تونه غم انگیز ترین سرودِ قلبی زخمی باشه ، یه لبخندِ سبک بعد از رفتن یا یه نفس راحت به محض رسیدن، اون اشک و لبخند و دردهاییه که اسمش رو نمیدونیم. دلتنگی بی‌رحمه چون میتونه غرورِ یه مرد رو بشکونه و از اون احمق بسازه!"
Beyond Family | Taekook by vkookfic_
vkookfic_
  • WpView
    Reads 50,249
  • WpVote
    Votes 5,457
  • WpPart
    Parts 35
فراتر از خانواده | تکمیل شده تغییر حس‌های حمایتگرانه به عاشقانه داستان عشقی بین پدرخوانده و پسرخوانده خلاصه: وقتی تهیونگ سرپرستی جونگکوک رو قبول کرد، هیچ‌وقت فکرش رو نمی‌کرد سال‌ها بعد نگاهش به پسر تغییر کنه. خونه‌ای که قرار بود پناه باشه، کم‌کم به مکان شوم تبدیل شد. جونگکوک چطور قراره از این درامای ممنوعه نجات پیدا کنه؟ "جونگکوکیِ من! برای من! برای تهیونگ و تا آخرین روزی که نفس می‌کشه" کاپل: تهکوک ژانر: درام، رومنس، روزمره، اسمات نویسنده: Helli وضعیت اپ: تکمیل شده ❗این فیک محارم نیست❗
Forbidden Love  by kaihan_33
kaihan_33
  • WpView
    Reads 40,420
  • WpVote
    Votes 5,427
  • WpPart
    Parts 27
A stroy of a little and his caregiver _ توی این مدت که من نیستم پیش یکی از دوستام میمونی عزیزم ... - ولی بابا من که بچه نیستم ...
new me ┆KV - AU ✔️ by the_popola
the_popola
  • WpView
    Reads 73,785
  • WpVote
    Votes 10,083
  • WpPart
    Parts 13
📱𝖭𝖺𝗆𝖾: #new_me «تـمـام شـــده» همه چیز از کراش داشتنِ جئون جیونگ، دختر هجده‌ ساله‌ی دبیرستان منطقه‌ی مرفه سئول شروع شد. کراشِ اون، تهیونگ، پسر اروم و مهربونی بود. اون می‌دونست که تهیونگ همجنسگراست و این کراش احمقانه‌اش هیچ فایده‌ای نداره. پس تصمیم گرفت طلسمی رو اجرا کنه... طلسمی که جنسیتش رو برای همیشه تغییر می‌داد. ﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏ ◠𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: 𝖺𝗎, 𝖿𝖺𝗇𝗍𝖺𝗌𝗒, 𝗋𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾 ◠𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: 𝗄𝗈𝗈𝗄𝗏 ◠𝖶𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋: 𝗉𝗈𝗅𝖺 •┈┈┈•┈┈┈•┈┈ @ polacore :تلگرام
I had no plans for love (Vkook , Kookv) by xLiminalx
xLiminalx
  • WpView
    Reads 1,672
  • WpVote
    Votes 227
  • WpPart
    Parts 7
جونگ‌کوک، بوکسور خشن و تنهایی‌ که زندگیش رو در زیرزمین‌های تاریک و پر از دود و خون می‌گذرونه؛ جایی که هر مشت، تنها راه فرار از گذشته‌ی پر درد و خانواده‌ی نابود شدشه. از اونور، کیم تهیونگ، استاد دانشگاهی‌ از خانواده‌ای سیاستمدار و بانفوذ، که دشمنان پنهان و خطرناک در کمین او و دختر کوچیکشن. برای محافظت از خود و تنها امید زندگیش، مجبور میشه دست به انتخابی غیرمنتظره بزنه وقتی دنیای سرد و زخم‌خورده‌ی جونگ‌کوک با زندگی پیچیده و احساسی تهیونگ گره می‌خوره، هر دو مرد، قدم‌به‌قدم به چیزی نزدیک می‌شوند که تا امروز هیچوقت نداشتن: امنیت، اعتماد... و شاید عشق. ______________♡ اسم داستان: I had no plans for love (هیچ برنامه‌ای برای عشق نداشتم) کاپل:ویکوک،کوکوی(ورس) ژانر:رمنس، فلاف، مقدار کمی انگست [پارت گذاری هر سه روز درمیون] _____________♡
Power couple | زوج قدرت  by meshimara
meshimara
  • WpView
    Reads 120,565
  • WpVote
    Votes 11,227
  • WpPart
    Parts 37
معمایی | اکشن | پلیسی | عاشقانه | اسمات کیم تهیونگ پزشک نابغه و موفق ای که به عنوان تنها وارث گروه تجاری کیم تصمیم گرفته مستقل عمل کنه و دور از موقعیت خانودگی زندگی خودشو داشته باشه که در شرایطی خاصی با پسر عمه خودش که از هفت سالگی ناپدید شده بود و پدر بزرگش بردن اسمش رو ممنوع کرده بود رو به رو میشه حالا اون دو باهم تصمیم میگیرن تا خطرناک ترین و بزرگترین راز خانواده کیم رو فاش کنن تهیونگ با خونسردی گفت: _اون با من ... هر مدرکی که لازم داشته باشی و برات گیر میارم _چجوری؟ _چقدر میتونی زمان بهم بدی کوک؟ _اومدم پیش تو چون دیگه زمانی نداریم دکتر، اینتر پل کم کم داره تصمیم میگیره این پرونده رو کنار بزاره... ♦️تمام شده Vkook
Appa (KookV) by NyxJeon97
NyxJeon97
  • WpView
    Reads 167,187
  • WpVote
    Votes 16,780
  • WpPart
    Parts 21
تهیونگ از نوزده سالگی مسئولیت بزرگ کردن یک پسر بچه‌ی مبتلا به سندرم کلوور بوسی رو قبول کرد و هیچ ایده‌ای نداشت که چندین سال بعد، قراره به درخواستِ ازدواجِ همون پسر، جواب مثبت بده. انگست/رومنس/ اسمات. این بوک محارم نیست و لطفا تا قبل از کامل خوندن داستان، قضاوت نکنید. ~ تمام شده.
𝐵𝒾𝓉𝓉𝑒𝓇 𝒞𝑜𝒻𝒻𝑒𝑒 by vkook_hass
vkook_hass
  • WpView
    Reads 4,859
  • WpVote
    Votes 599
  • WpPart
    Parts 26
توی دهه ۹۰ میلادی در فرانسه که تازه جنگ ها به پایان رسیده بود و آرامش به تمام خیابان ها و کوچه ها آماده بود. پسری دل به مردی با کت قهوه ای بلند و کلا لبه دار...که هر روز سر یک ساعت در کافه اون پسر قهوه میخورد داده بود. و چی‌ میشه که اون مرد فرانسوی اون چیزی نباشه که نشون میده؟ . . . . کاپل اصلی:تهکوک و یونمین کاپل های فرعی:نامجین و سودایون +چشمات... - چشمام؟ +امروز دارن برق میزنن٬بیشتر از همیشه - شاید چون...تو رو دیدن؟
𝐥𝐨𝐯𝐞𝐝 |جڱرڴۉشۂ(𝐯𝐤𝐨𝐨𝐤) by SUNSET_Vk
SUNSET_Vk
  • WpView
    Reads 53,443
  • WpVote
    Votes 5,500
  • WpPart
    Parts 23
_اگه دیدی این‌طور اینجا افتادم چیکار می‌کنی؟ با چهره متمرکزی دوباره آدامسش رو جوید و نگاهش کرد؛ به معنی اینکه یادش نمیاد سرش رو به طرفین تکون داد مرد بزرگتر دو دستش رو که رویِ سینش قرار گرفته بودن به آرومی بوسید _میری پایین به؟ +میرم پایین به جیمینی خبر میدم! دستی به کمر و لگن پسر که روی شکمش قرار داشت کشید _آفرین جگرگوشه من ____________________ اهمیتی نداشت کجا و کی؛ اون از پسرش محافظت می‌کرد،باید ازش مراقبت می‌کرد حتی اگه دیگه فرصتی برای موندن نداشت! ____________________ ~🅅𝒌𝒐𝒐𝒌_🅈𝒐𝒐𝒏𝒎𝒊𝒏_🄽𝒂𝒎𝒋𝒊𝒏 ~🅁𝒐𝒎𝒂𝒏𝒕𝒊𝒄_🄰𝒏𝒈𝒆𝒔𝒕_🄳𝒂𝒊𝒍𝒚 𝒍𝒊𝒇𝒆_🅂𝒐𝒇𝒕_ 🄿𝒔𝒚𝒄𝒉𝒐𝒍𝒐𝒈𝒚_(🅂𝒎𝒖𝒕 𝒂 𝒍𝒊𝒕𝒕𝒍𝒆) •🅆𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓:🅂𝒖𝒏𝒔𝒆𝒕 "شروع 1402/11/24" "پایان 1403/08/18" *توجه؛ فیک به‌زودی تحت ویراستاری قرار خواهد گرفت*
𝑾𝒉𝒐 𝒘𝒂𝒔 𝒕𝒉𝒊𝒏𝒌𝒊𝒏𝒈✗ by Llaamouri
Llaamouri
  • WpView
    Reads 649,852
  • WpVote
    Votes 75,102
  • WpPart
    Parts 56
▪︎ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ▪︎ خلاصه: اون الان دیگه یک مجرد نبود. جونگ‌کوک نمی‌دونست که با انتخاب کردن کیم تهیونگ به عنوان همسر قراره از تمام رویاهای یک زندگی مشترک دل‌زده بشه. تهیونگ مردی نبود که درابتدا خودی نشون داده بود، درست لحظه‌ای که از کلیسا خارج شدن تغییرات شخصیتی همسرش شروع شد. پرخاشگری، بی‌علاقگی، آوردن هرزه‌های مختلف به خونه‌ی مشترکشون. هضم این موضوع برای جونگ‌کوک سخت بود، اینکه می‌دید چطور ازش سوءاستفاده شده قلبش رو به درد می‌آورد. جونگ‌کوک برای نجات زندگی‌ش باید خودش دست بکار می‌شد!