HP
2 stories
of memories and milk thievery  [ Translated] {Wolfstar} by hediyeh_a_t
hediyeh_a_t
  • WpView
    Reads 3,820
  • WpVote
    Votes 483
  • WpPart
    Parts 21
:" پس تو بطری شیرشو دزدیدی؟" :" قرض گرفتم." :" پس میخوای پسش بدی ؟" ریموس کمی از چایی تو ماگش( که توش شیر بادام بود) نوشید. و با مسخرگی آدمی که تازه به دزدی علاقه پیدا کرده بود جواب داد:" نه خیر یا : ریموس و سیریوس چهارساله که طلاق گرفتند و تدی رو به صورت مشترک بزرگ می‌کنند. ولی دست از آزار و اذیت هم بر نمی‌دارن. تدی شونزده سالشه. امتحاناتش نزدیکه. و همه اینها عصبیش می‌کنه. / Translated/ on going
No Mum, He really is my boyfriend {Wolfstar} by hediyeh_a_t
hediyeh_a_t
  • WpView
    Reads 3,887
  • WpVote
    Votes 585
  • WpPart
    Parts 15
اگه ریموس قراربود به یکی دیگه از اون قرارهایی که مامانش برنامشو چیده بود بره، با چکش صورت خودشو خرد میکرد‌. نه اینکه اون پسرها مشکلی داشته باشن ، اونا... خب اونا به طرز فوق العاده ای کسل کننده بودن ولی مشکل اصلی احتمالا گرگینه بودنش بود. پس وقتی نقشه ی فرارش، به شکل سیریوس بلک ظاهر شد، ریموس برای پذیرفتنش از خوشحالم خوشحال تر بود. /Translated / Completed