VKOOK 1
20 stories
𝙈𝙮 𝙇𝙞𝙩𝙩𝙡𝙚 𝙁𝙡𝙤𝙬𝙚𝙧 𝘽𝙤𝙮  by Dante_1997
Dante_1997
  • WpView
    Reads 95,257
  • WpVote
    Votes 8,083
  • WpPart
    Parts 40
پسرک گل فروش من [ تکمیل شده ] تهیونگ بعد از مدت ها دوری به خاطر کارش به خونه برمیگرده، چی میشه اگه بفهمه جونگ کوک کوچولوش دیگه مثل قبل نیست و نمیخوادش ؟ ژانر : romance, dram ، angst __________________________________ ساقه های زخمی ات را بغل میگیرم گلبرگ های سوخته ات را می بوسم دوباره عطر خوش بدنت را می بویم فقط به من فرصت بده تا عاشقت باشم فقط بگذار رد سیلی سخت روزگار را از تنت بشویم .. دردهایت را با من تقسیم کن اشک هایت را به من هدیه کن من برای با تو بودن ، هزاران زخم به جان میخرم
𝐌𝐈𝐍𝐄 / متعلق به من by Dante_1997
Dante_1997
  • WpView
    Reads 70,420
  • WpVote
    Votes 5,167
  • WpPart
    Parts 22
کاپل : ویکوک ( کامل شده ) مولتی شات. ژانر : Secret , BDSM , Smut , Romance
𝙃𝙊𝙇𝙔 | مُقَدَس by Dante_1997
Dante_1997
  • WpView
    Reads 16,476
  • WpVote
    Votes 2,367
  • WpPart
    Parts 32
دل پرگناهم را به بهشت چشمانش گره زدم و این عشق ، مقدس بود... Vkook fic Genre : Romance , Dram , Slice of life چه می شود اگر کسی گناهانش را در آبیِ چشمانی مقدس بشوید؟ چه بر سر قلبی سیاه می آید اگر قطره ای نور در آن نفوذ کند؟ چه اتفاق عجیبی در انتظار نشسته؟ چه محبتی پشت نگاه ها پنهان شده؟ می‌شود ایستاد و تماشا کرد؟ می‌توان نوشت؟‌ " مقدس " ترین عشق را چگونه می‌توان روایت کرد؟ ●●●
NOAH | VKOOK by V_kookiFic
V_kookiFic
  • WpView
    Reads 209,706
  • WpVote
    Votes 19,643
  • WpPart
    Parts 54
Noah ❄ "لب‌هایم بوی دروغ میداد. اما تو کنار گوشم زمزمه کردی: باران را برقص! نگاه را بوسه بزن، خواب و رویا را نقاشی بکش... انگار که وظیفه‌ات، تنها شیفتگی بود!" writer: Olda couple: Vkook Genre: Drama, Romance slice of life, smut, sport
COLORS | VKOOK-HOPEMIN by V_kookiFic
V_kookiFic
  • WpView
    Reads 493,614
  • WpVote
    Votes 55,445
  • WpPart
    Parts 60
رنگ ها🎨 دل بستن به کسی که تمام شهر دلداده‌ی اون بودند آسون نبود... پسری که با موهای بلند پرکلاغیش یک شبه از میون رویاهاش سر در آورده و حالا تمام هستی رو ازش گرفته بود! دل به کسی بسته بود که میون رنگ ها غلت می‌خورد، رد بدن برهنه‌اش رو روی بوم‌های سفید به جا می‌گذاشت و حالا اون رو به همخوابی روی بوم با بدن‌های برهنه و رنگی دعوت می‌کرد. " امشب این‌طوری با من می‌رقصی... با پاهای رنگی روی بوم" 🌈✨ writer: @Moonlike_Rmy couple: Vkook - Hopemin Genre: Secret
INRED | VKOOK by V_kookiFic
V_kookiFic
  • WpView
    Reads 1,209,206
  • WpVote
    Votes 84,856
  • WpPart
    Parts 124
In Red - سرخ‌پوش جونگکوک جئون، رئیس زاده‌ی بند هشتم زندان گری سی! کسی که توی سلول‌های اون زندان بزرگ شده بود و حالا یک تازه وارد توی بند هشتم، همه چیز رو بهم ریخته بود! 🔞🃏⛓ تازه واردی که بدون هیچ ترسی مقابلش می‌ایستاد و با گستاخی جوابش رو می‌داد اما کی فکرش رو می‌کرد اون تازه وارد باعث شه #غرور خود ساخته‌اش رو از دست بده؟ ⚖💰🚬 _______________________ "اگر روزی موفق شدی و پذیرش من رو برای پرستشت به دست آوردی، اونموقع جلوی تک به تک این آدمها، توی همین کلیسایی که برای معبودتون ساختید... میبوسمت! اونموقع "رئیسم" رو بعنوان "معبودم" میبوسم جئون!" writer: Nren couple: Vkook Genre: prison-crime-romance-smut
Adonia | Vkook by V_kookiFic
V_kookiFic
  • WpView
    Reads 99,319
  • WpVote
    Votes 6,928
  • WpPart
    Parts 61
Adonia ⛪ - نگاهم کن! - دارم نگاهت می‌کنم... - نه خوب نگاهم کن. - چطوری تهیونگ؟! - همینطوری، همینطوری که زور صدات به اسمم می‌رسه و می‌فهمم نگاهت کاملا برای من بوده. Couple: Vkook, Secret Genre: Romance, Angst, Mysterious, Smut Writter: Ivanna
GOD IN DISGUISE | Vkook by V_kookiFic
V_kookiFic
  • WpView
    Reads 291,822
  • WpVote
    Votes 27,263
  • WpPart
    Parts 100
Disguise ⛓🥀 جونگکوک، وارث گروهِ جئون. کسی که به اجبار پدربزرگش باید سر قرار‌های از پیش تعیین شده می‌رفت تا با ازدواجش بتونه به دنبال خودش وارث جدیدی بیاره! اما همه چیز وقتی بهم خورد که برای فرار از این ازدواج به دروغ گفت: "من گِــــی ام!" و حالا تهیونگ، پسر سرد و بی‌احساسی که اتفاقی توی رستوران باهاش دعوا کرد، کسی بود که در ازای پول باید نقش دوست‌پسرش رو بازی می‌کرد! Couple: Taekook - Secret Genre: Smut - Comedy - Criminal Writter: YASNA Channel: V_kooki
Mammatus | VKOOK by V_kookiFic
V_kookiFic
  • WpView
    Reads 29,945
  • WpVote
    Votes 2,680
  • WpPart
    Parts 48
𓂃𝐌𝐀𝐌𝐌𝐀𝐓𝐔𝐒𓍯 تهیونگ طرد شده بود، به عنوان روانپزشکِ برجسته و جوانی که سال‌ها قبل معشوقه‌ی هم جنس خودش رو به قتل رسوند طرد شده بود... نه خانواده‌ای داشت، نه دوست و نه هم خونه‌ای. فقط و فقط به موسسه‌ی رواندرمانی‌اش میرفت و مشغول کار میشد، قسم خورده بود درب‌های قلبش رو به روی کسی باز نکنه و سمت هیچ پسری برای رابطه نره. اما درست توی یک شب عادی مثل بقیه شب‌هایی که توی موسسه مشغول دیدن بیمارهاش بود، پسر خیابونیی با خشم به اتاقش هجوم آورد. پسری که توی مدت نه چندان طولانی، درب‌های قلب بدنام ترین روانپزشک این شهر رو باز کرد تا دوباره زندگی‌اش پر از تنش‌ و طرد شدن‌های دیگه‌ای بشه. ___ " خدا تو رو خلق کرد و از خودش پرسید چطور ممکنه تنها روی زمین ولت کنه؟ این شد دلیل به دنیا اومدن من. " ⊹ کاپل⤟ ویکوک، یونمین، نامجین. ⊹ ژانر⤟ رومنس، درام، روانشناسی، اسمات، انگست، معمایی. ⊹ نویسنده⤟ LeeTelma
Lagoon | VKOOK by V_kookiFic
V_kookiFic
  • WpView
    Reads 13,934
  • WpVote
    Votes 1,375
  • WpPart
    Parts 21
𓂃𝑳𝑨𝑮𝑶𝑶𝑵𓍯 "چرا دوستش داشتم؟ چرا هیچ‌وقت بهش فکر نکردم... دارم به گذشته نگاه می‌کنم و هزارتا دلیل یادم میاد که به‌خاطرشون باید دوستش داشته باشم ؛ و هزارتا دلیل دیگه دارم برای پرستیدنش بدون این‌که اصلا نیاز به دلیلی باشه! وقتی بهش فکر می‌کنم مطمئنم که اون برای من ساخته شده بود یا شاید... من برای اون ساخته شدم بودم. یه چیزی ما رو به هم وصل می‌کرد که باور نمی‌کنم تصادفی بوده. فقط یه احساس بچگانه نبود، من بهش ایمان داشتم و اون منو تکه‌ای از وجود خودش می‌دونست. وقتی که ازم گرفته شد، باید چی کار می‌کردم به‌جز این‌که دنبال تیکه‌ی وجودم بگردم و برگردم سراغش؟" ⊹ کاپل⤟ ویکوک، سکرت. ⊹ ژانر⤟ درام، فانتزی، رازآلود، خشن، اسمات ⊹ نویسنده⤟ Jill