تودلی‌های من🤌🏻✨️
8 stories
❊𝐏𝐨𝐥𝐢𝐥𝐥𝐚❊ by _Moonsan_
_Moonsan_
  • WpView
    Reads 240,347
  • WpVote
    Votes 32,241
  • WpPart
    Parts 44
࿐[کامل شده] کیم تهیونگ آلفایی که از آلفابودنش متنفر بود؛ و جونگ‌کوک امگایی که از تمامیِ امگاها، ازجمله جنسیت ثانویه‌ی خودش نفرت داشت... . . شاپرک با قلبی غنی‌از غمِ فراوان، همیشه لبخندِ دروغین می‌زد و می‌خندید. شاپرک غصه‌دار و عاشق بود... شاپرک نفهمید و ندونست که با یک پیام‌دادن به شخصی که دورادور دوستش داشت، قلبش می‌شکنه و بال‌هاش ترک برمی‌دارن... «می‌شه فقط من رو دوست داشته باشی؟ قول می‌دم هرگز نفهمی که زندگیِ قبل‌از من چقدر برات سخت می‌گذشت، جونگ‌کوکی...» «فقط دست از سرم بردار، فقط ولم کن احمق!» ــــــــــــــــــــــــــــ༺Polilla ༻ــــــــــــــــــــــــــ ✤ganer: Omegaverse, Romance, Angst, smut ✤Couple: Kookv Telegram: @lunenoire_6 ~𝓜𝓸𝓸𝓷𝓼𝓪𝓷 𝓵𝓸𝓿𝓮𝓼 𝔂𝓸𝓾♡
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ by blumer83
blumer83
  • WpView
    Reads 444,022
  • WpVote
    Votes 43,987
  • WpPart
    Parts 37
"Compelet" - با من ازدواج کن ژنرال. - این یه دستوره سرورم؟! چی میشه اگه بیشترین اختیار رو در کشور داشته باشین اما نتونین کاری انجام بدین به خاطر تبعیض‌های جنسیتی؛ کیم تهیونگ به عنوان یه شاهزاده که امگا متولد شده تا قبل از ازدواج هیچ اختیاری برای امور کشور نداره به خاطر قانون «امگاها حق سلطنت ندارن» شما بودین چیکار می‌کردین؟ کاپل: کوکوی کاپل فرعی: یونمین ژانر: رمنس، سلطنت مدرن، امگاورس، ازدواج اجباری، انگست 🥇#عاشقانه #royal 🥈#taehyong 🏅 Writer: blumer
Wild [KookV] by Dkooktae
Dkooktae
  • WpView
    Reads 404,164
  • WpVote
    Votes 54,380
  • WpPart
    Parts 38
چشم‌هاش پر از اشک بود و نگاهش پر از خشم. نمی‌خواست مقابل این مرد سر خم کنه. نمی‌خواست قبول کنه از عرش به فرش رسیده. نمی‌خواست قبول کنه که تا پنج ساعت پیش همه مقابلش خم می‌شدند و برای بردن اسبش به اسطبل پیش‌قدم می‌شدند و حالا اینطور تحقیر‌آمیز باهاش رفتار می‌کردند. مقابل رهبرِ پک دشمن زانو زده بود و دست‌هاش بسته بودند. جئون جونگ‌کوک، آلفای خون‌خالص و قدرتمندی که تنها با یک‌ماه سابقه رهبریت نیمی از کشور رو زیر سلطه داشت خیره نگاهش میکرد. بلند شد و جلو‌ اومد. مقابلش روی یک زانو نشست و محکم چونه‌اش رو توی دستش گرفت. "چه پایان غم‌انگیزی...مگه نه کیم تهیونگ؟" با نفرت به چشم‌های مرد خیره شد و جونگ‌کوک از نگاه امگا به خنده افتاد. سرش رو جلوتر برد و با لحن آرومی گفت:"از این به بعد تو قراره به من خدمت کنی امگا، هم توی قصر، هم روی تخت!" لبهاش رو به گوش امگا چسبوند و زمزمه کرد:"فقط و فقط به من نطفه نحس." Couple: KookV Genere: Omegavers, Smut, Romance, Mystry
𝗦𝘁𝗼𝗰𝗸𝗵𝗼𝗹𝗺 | ᴋᴏᴏᴋᴠ by ituhide
ituhide
  • WpView
    Reads 734,179
  • WpVote
    Votes 91,852
  • WpPart
    Parts 33
[Completed] "- این موضوع به تو مربوط نیست جئون. بکش کنار. ارباب کیم با سردی گفت و قلب تهیونگ با وحشت توی سینه اش کوبید‌. اسلحه مشکی توی دست پدرش پر بود و تنها چیزی که بین اون و مرگ ایستاده بود جئون جونگ کوک بود. - اسلحه رو بزار کنار کیم. جونگ کوک با خونسردی گفت و این بار ارباب کیم با عصبانیت فریاد کشید: - بکش کنار عوضی، توی کار من دخالت نکن! اون پسر منه، بخوام می کشم، بخوام آتیشش می زنم! لحظه بعد، انگشت های قوی دور گلوش پیچونده شد و از زمین بلند شد. جونگ کوک در حالی که با خونسردی ترسناکی چشم های آبیشو به چشم های وحشت زده کیم دوخته بود لب زد: - داری ناراحتش می کنی کیم... هیچ کس امگای منو ناراحته نمی کنه و زنده بمونه." 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐀𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧, 𝐒𝐦𝐮𝐭, 𝐌𝐩𝐞𝐫𝐠, 𝐎𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: 𝑰𝒕𝒖 𝑯𝒊𝒅𝒆 🚫[DO NOT COPY THIS WORK]🚫
Firstborn [KookV] by intheforest1
intheforest1
  • WpView
    Reads 80,654
  • WpVote
    Votes 12,067
  • WpPart
    Parts 19
[کامل شده] جونگکوک مجبور شده بود که با یه جادوگر معامله کنه و در ازای خواسته‌ش، اولین بچه‌‌ش رو به اون بده. ظاهرا جونگکوک معامله رو زیاد جدی نمی‌گرفت، اما توی کارِ اون جادوگر لجباز که پا پس کشیدن نبود! - هی، جونگکوک! بچه کجاست پس؟ نمی‌بینم هیچ تکونی به خودت بدی. - کدوم بچه، تهیونگ؟ من‌ که هنوز امگا هم ندارم! 「Firstborn」 •Couple: KookV •Genre: Omegaverse, Fluff, Mpreg, Fantasy •Author: Anna Moss •Translator: Echo
Abandoned Omega | Kookv by Bethriadriz
Bethriadriz
  • WpView
    Reads 532,629
  • WpVote
    Votes 51,983
  • WpPart
    Parts 39
Couple: Kookv Genre: Omegaverse-Mpreg-Smut-Angst -خودت گفتی من در حدی نیستم که تو آلفام باشی! اذیتم کردی..بدون اینکه کاری کرده باشم هزاربار تحقیرم کردی..من حتی اسم تورو هم نمیدونستم اما جوری باهام رفتار کردی که انگار دلیل تموم بدبختیات منم.. +تو هیچوقت نمیتونی اون روزا رو فراموش کنی، نه؟ تهیونگ امگا 18 ساله که برای نجات زندگی خواهرش مجبور به تن دادن به ازدواج با آلفا 25 ساله میشه؛ اما اگه آینده‌اش رو میدید دوباره حاضر به این فداکاری میشد؟