←⁩ جی‌کی باهام ازدواج کن تمام‌شده‌. ✔️ قطعاً اگر یه آلفای معمولی باشید که نه پول داره و نه استایل، اعتراف عاشقانه‌ی یه امگای پولدار و زیبا رو با تصور اینکه دوربین مخفیه رد می‌کنید. جونگ‌کوک هم وقتی که اون امگای نارگیلی توی چشم‌هاش زل زده بود، با همین فکر ردش کرد؛ ولی چیزی که انتظارش رو نداشت این بود که یک هفته بعد دزدیده و بعد هم مجبور به ازدواج با اون امگا بشه! کاپل: کوکوی، یونمین ژانر: ازدواج اجباری، امگاورس، امپرگ، عاشقانه، کمدی، اس.مات، درام، فلاف

"جئون جونگکوک، مدل معروف کره‌ی جنوبی که با میکاپ آرتیستش کیم تهیونگ توی رابطه‌ی مخفیانه‌س چی میشه اگه اونو در حال خندیدن با یکی دیگه ببینه و خشم کل وجودش رو پر کنه؟" Name: you belong to me Writer: mariya Genre: romance, drama, angst, smut Couple: kookv, hopemin

وقتی حسابی درگیر مهمترین پروژه ی دانشگاه شده بود... بعد از چند سال متوجه شد که یه دایی جوان داره که قراره از آمریکا بیاد و پیششون زندگی کنه. فکرشم نمیکرد دلشو ببازه اما... عاشقش شد! 🔺آپ : شنبه ، سشنبه

توبیخ/فصل اول کاپل:kookv,namjin «چی میشه اگه قلدر کل شق ما مجبور به مراقبت از یه لیتل معصوم بشه؟» ------------ ژانر:اسمات (کم)،مدرسه ای،لیتل و... تایم آپ:هر پنجشنبه یک پارت🦕 فصل اول:تمام فصل دوم:در حال پخش فصل دو:familiar mafia تو اکانت خودم🙂‍↔️

اسمات 🔞 ددی کینگ👄🍆

اسم: نجات‌دهندهٔ بی رحم من کاپل: کوکمین ژانر: رومنس- اسمات- خشن خلاصه: جیمین یه پسر ۱۸ سالس که به خاطر بدهیش به چند تا قلدر وحشی زندان میوفته و قراره با توجه به خواسته ی اون فرد ۳ سال حبس بکشه چون بعد از ۵ ماه هنوز نتونسته بوده بدهی رو بپردازه ولی چی میشه اگه یه معجزه برای این پسر کوچولو رخ بده...؟ اما یه معجزه ی خشن؟

تهیونگ ( برادر ناتنی جیمین )و دوستاش(بقیه اعضا) اعتقاد دارن جیمین خیلی نحسه و باید بمیره برای همین خیلی اذیتش میکنن. بنظرتون جیمینِ مهربونمون میتونه هیونگشو ول کنه و فرار کنه درحالی که دلش برای لبخند مستطیلی هیونگش تنگ شده؟ یا با همه سختیا کنار میاد و تلاش میکنه تا دوباره هیونگشو خوشحال ببینه؟ کاپل: ویکوکمین_نامجین-سپ زمان آپ: هفته ای دو پارت(شاید بیشتر بستگی داره) بخشی از فیک: با ذوق به ماشین تهیونگ هیونگ که تازه خریده بودش زل زدم واو قشنگ ترین ماشینش همینه با خوشحالی برگشتم سمتش و بدون اینکه حواسم باشه هیونگ از من بدش میاد دستامو دورش حلقه کردمو گفتم: _وای ته این خیلی خوبه تو با زحمت تونستی این پول هارو به دست بیاری بهت افتخار میکنم هیونگی، تو مورد علاقه ترین منی لطفا منو ببر با ماشینت دور بزنیم توقع داشتم دست ته دورم حلقه بشه و بهم بگه((باشه موچی کوچولوی ته ))ولی اون محکم منو هل داد و با صدایی که از عصبانیت میلرزید گفت: _توی لعنتی چطور جرات میکنی به من دست بزنی و منو ته صدا کنی هان؟! توی احمق فکر میکنی اجازه میدم سوار ماشینم بشی و اونو کثیف کنی؟! با بغض لب زدم: _ولی تهیونگ من بچه نیستم که ماشینتو کثیف کنم ____ خوشحال میشم سر بزنید به هردوتا فیکام