mahshidhhadavi's Reading List
30 stories
Juliet Roses (COMPLETED) by CynthiaPaul2002
CynthiaPaul2002
  • WpView
    Reads 207,131
  • WpVote
    Votes 33,678
  • WpPart
    Parts 20
سر موضوعات اساسی دعوا میکردن اما خیلی آسون آشتی میکردن. آخرشب بهم فحش میدادن و فردا صبح با یه سکس اوکی میشدن. انگار وقتی لخت و خواب‌آلود زیر ملحفه دراز کشیدی و پچ‌پچ میکنی "ببخشید"، "هرچی تو بگی"، "دوستت دارم" خیلی راحت‌تره. تمام دفاعیات و توجیهات بی‌ارزش میشن و اتفاقا جوری میبوسی و بغل میکنی و میگی اصلا همه چی تقصیر خودت بوده که نسبت به رفتار دیشبت شبیه دوقطبی‌ها بنظر میرسی. شاید باورنکردنی باشه اما از یه جایی به بعد وقتی دلشون برای همدیگه تنگ میشد، با دعوا شروع میکردن. انگار شروعش باید از این نقطه باشه. عادت شده بود. به کل‌کل و دعوا و لجبازی سر کوچکترین موضوعات عادت کردن. درواقع یه رابطه‌ی مضر ساختن و وانمود کردن همه‌چی اوکیه. همدیگه رو آزار دادن و اسمشو گذاشتن عشق! پارک چانیول رئیس حزب و گروه سیاسی PRK و همسرش بازیگر بیون بکهیون، یه زوج پر از خطا و ایراد. اونا یه رابطه‌ی سمی، شخصیت‌های متضاد، و یه تراژدی متفاوت دارن. -رابطمون مثل رزهای ژولیت بود. گرانبها و ظریف. نیاز به مراقبت و توجه داشت...اما ما براش تلاش نکردیم. 🥀Fɪᴄ: Tʜᴇ Jᴜʟɪᴇᴛ Rᴏsᴇs 🥀Cᴏᴜᴘʟᴇ: CʜᴀɴBᴀᴇᴋ 🥀Gᴇɴʀᴇ: Rᴇᴀʟʟɪsᴍ, Rᴏᴍᴀɴᴄᴇ, Cʀɪᴍɪɴᴀʟ, Mʏsᴛᴇʀʏ, Dᴀɪʟʏ
𓆩❅𓆪𝓔𝓽𝓮𝓻𝓷𝓪𝓵 𝓦𝓲𝓷𝓽𝓮𝓻 𓆩❅𓆪 by annarubyana
annarubyana
  • WpView
    Reads 23,766
  • WpVote
    Votes 4,063
  • WpPart
    Parts 45
"زمستان ابدی" اینجا یه دنیای جدید بود، دنیای سفیدی که برخلاف ظاهر سپید و سردش پر از گرمای خون بود، خون قرمز رنگی که برف های سفید رو رنگی می‌کرد بکهیون شاهزاده باایمان ها بود، امگای سلطنتی که با نشان الهه زمین به دنیا اومده بود و رهبر گرگ های باایمان بود ، چی میشه اگه یه روز کنجکاو بشه از سرزمین خودش برای کشف ناشناخته ها دور بشه و با گرگ آلفای دیگه ای به نام پارک چانیول ملاقات کنه؟ یعنی شاهزاده بی ایمان ها که هم خودش و هم سرزمینش تماما برخلاف اون بود و فقط با یک نگاه عاشق اون گرگ سفید و زیبا شده بود... . قسمتی از داستان: _چرا به درگاهشون دعا میکنی؟هیچکس گوش نمیده، هیچکس نجواهای قشنگت رو نمیشنوه پرنس _چون... _شش... چیزی نگو،چطوره به جای همه این ها امگای من بشی؟ . کاپل ها:چانبک❄️کایسو❄️هونهان❄️(فرعی:شیوچن،سولی) ژانر: فانتزی❄️رمنس❄️امگاورس❄️اسمات❄️کمی امپرگ
•• Supreme ••  by SilverBunny6104
SilverBunny6104
  • WpView
    Reads 529,513
  • WpVote
    Votes 134,133
  • WpPart
    Parts 93
آلفاها همیشه نژاد برتر بودن. این یه اصل بود. همه این رو می‌دونستن. اما اگه این جایگاه همیشگی توسط یه نژاد دیگه تکون بخوره دنیا چه شکلی میشه؟ ♟ • فیکشن : #Supreme ♟ • کاپل‌ها : چانبک.ویکوک.کایسو ♟ • ژانر: امگاورس. درام. رمنس ♟ • محدودیت سنی : 🔞 ♟ • نویسنده : @SilverBunny 🐰
💙 |ʏᵉᵒˡ| • [ᴄʜᴀɴʙᴀᴇᴋ] by FictionaryNotes
FictionaryNotes
  • WpView
    Reads 11,858
  • WpVote
    Votes 1,931
  • WpPart
    Parts 14
چانیول دانشمند متواضع و خوشرویی که اینده درخشانی داره. ادم بی نقصی که همجنسگرا بودنش هم نمیتونه مانع محبوبیتش باشه تا زمانیکه خودش رو مبنی یک آزمایش قرار میده و زندگی خودش رو نابود میکنه. و درست زمانیکه فکر میکنه چیز دیگه ای برای از دست دادن نداره. سر و کله معجزه ی کوچیکی تو زندگیش پیدا میشه که باعث نابودن شدن زندگیشه.🥂🏷 •نام⸙ ͎.: #Yeol •ژانر⸙ ͎.: فانتزی/کیوت/عاشقانه/انگست •کاپل⸙ ͎.: یولچان/بکیول/کریسیول/چانبک/سهبک/کایسو •نویسنده⸙ ͎.: #هلیوت •رده سنی⸙ ͎.: +۱۵ #کامل
🏰YEOL KINGDOM🏰 by Sally_NixLight
Sally_NixLight
  • WpView
    Reads 48,454
  • WpVote
    Votes 10,240
  • WpPart
    Parts 21
بعد از مرگ شاه ادموند حکومت به تنها پسرش یعنی چانیول رسید. شاهزاده‌ای هوسران که باعث نا امیدی درباریان شده بود و همگان کار سرزمینشون رو تمام شده می‌دیدند. اما با رسیدن هدیه‌ی ویژه‌ و ارزشمندی به اون ورق چرخید و همگی تونستند روی دیگر شاهزاده رو هم ببینند ... روی تاریک شاهزاده که فقط هدیه‌ی گرانبهاش میتونست در اون تاریکی دووم بیاره. چی میشه اگر بکهیون اون هدیه‌ی ارزشمند باشه! کسی که برای شروع بازیه خطرناکی پیش‌قدم شد بیون بکهیون با فکر به بازی گرفتن شاهزاده یول وارد قصر شد، اما چی میشه اگر بجای بازی دادن به بازی گرفته بشه و اسیر این سیاهی بشه و حتی شاید توسطش بلعیده بشه!؟ شاهزاده‌ای که حالا برخلاف تصور همه ترس به دلش می‌انداخت و حیرت زده‌اش میکرد. Couple: CHANBAEK👬 Genre: Dram, Historical, Romance, Smut +18 Writer: SALLY_NIXLIGHT
♣️new moon♣️ by Asra12345352
Asra12345352
  • WpView
    Reads 4,364
  • WpVote
    Votes 437
  • WpPart
    Parts 9
کاپل:چانبک . هونهان . کریسهو . کایسو ژانر : امپرگ . اسمات . کمی بی دی اس ام . درام ..... خلاصه: بکهیون یه پسر پولدار اما خوش گذرونه که مادره شو وقتی ۱۵ ساله ش بود به قتل رسید و هیچ کس دنبال قاتل نگشت و به بکهیون گفتن که مرگ مادرش خودکشی بوده و پدرش همیشه میگفت که دلیله خودکشیه مادرش اونه و بکهیون با همین عقیده که مادرش بخاطر اون خودشو کشته عذاب وجدان داره تا اینکه یک روز پارک چانیول پسر نامزد جدیده پدرش پاش تو زندگیه اون باز میشه و چی میشه که وقتی بکهیون میفهمه که پدر پارک چانیول یه قاتل اما پولداره؟! 💣💣💣💣💣 قسمتی از فیک: +بنظرت توی این دنیا جایی واسه ما هست؟ آروم آروم به بکهیون نزدیک شد و توی گوشش گفت: _ البته که هست ما فقط باید جایه دقیقه شو پیدا کنیم . با یه نیشخند گفت و دستشو روی شکمه بکهیون حرکت داد..... 💣💣💣💣💣💣💣 محدودیت سنی نمی زارم چون میدونم افرادی هستن که اگه مثلا بگم مثبت ۱۸ بازم میخوننن😊😊 پس اگه روحیتون با بی دی اس ام و رابطه های سادیسمی جور نیست کلا بیخیالش شید😜
Healer I [Completed]  by AylaXee
AylaXee
  • WpView
    Reads 97,000
  • WpVote
    Votes 14,173
  • WpPart
    Parts 71
عنوان: Healer نویسنده: xee ژانر: تخیلی، ام پرگ تعداد قسمت: 69 زوج ها: کایهون، کایسو، چانبک، شیوهان، کریسهو تاریخ شروع: Jun 28, 2015 تاریخ پایان: Oct 15, 2016 توضیحات: چیکار میکردین اگه میفهمیدین مردین و تنها راه فرار از تبعید به جهنم برای شما امضای پیمانی هست که الزامتون میکنه مدت محکومیتتون رو هیلر یکی از شکارچی های روح بشین؟ آیا هیلر بودن بهتر از گذروندن محکومیتتونه؟ معرفی شخصیت ها: اوه سهون: هیلر، 18 ساله، مرگ در اثر تصادف رانندگی، دلیل امضای قرارداد گناهان نابخشودنی، محکوم به 30 سال تبعید به دنیای زیرین، در صورت امضای پیمان نامه 30 سال خدمت به شکارچی تعیین شده از سمت آرکیدیا. کای: شکارچی، 500 ساله، دلیل مرگ نامعلوم،دلیل امضای قرار داد نامعلوم، 500 سال پیش با امضای قرارداد به 800 سال خدمت برای آرکیدیا محکوم شد. سایر شخصیت ها: سوهو: همسفر، مدت خدمت 112 سال مدت باقی مانده خدمت 110 سال لوهان: مراقب، مدت خدمت نامعلوم... شیومین: بالاترین مقام و وارث آرکیدیا فوروارد: کای اینبار دیگه واقعا عصبانی شده بود، سهون پاشو خیلی از گلیمش درازتر کرده بود دستش رو بالا برد و محکم توی صورت سهون پایین آورد از شدت از ضربه سهون عقب عقب رفت و خورد به میز پشت سرش، لیوان آب روی میز همراه سهون به زمین خورد و 1000 تیکه شد. سفیدی چشمای کای شروع کرد به ت
☁︎𝑴𝒚 𝑾𝒉𝒊𝒕𝒆 𝑾𝒐𝒍𝒇☁︎ | 𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆 | by TheLaughterFake
TheLaughterFake
  • WpView
    Reads 167,536
  • WpVote
    Votes 32,920
  • WpPart
    Parts 28
نام فیک :my white wolf کاپل : چانبک ژانر : امگاورس ، ددی کینگ ، رمنس ، اسمات ، فلاف خلاصه :بکهیون از اطاعت کردن خوشش نمیاد مخصوصا از زمانی که فهمید یه بتاعه سادس ، اما همه چیز با یک آرزو عوض میشه آرزویی که قرار بود در حد یه گلایه از کارما باشه ولی... پارک چانیول آلفایی که ساعت های خودشو با کار کردن میگذرونه ، چی میشه اگه یه تار موی سفید اونو از دنیایی که یقین داشته میتونه تنهایی از پسش بربیاد بیرون بیاره؟ « من... من یه جفت می خوام ، یه امگای زیبا و مطیع ، دلم ... یه خانواده می خواد » « بدن الفا به ارومی روش خزید و برای صدمین بار بی توجه به ناله های بتا توی بغلش زمزمه کرد . "دوباره بگو..." با صدای خش داری گفت و به پلک های خیس و گونه های سرخ بکهیون زل زد ... بتا به سختی پاهاشو بالا نگه داشت و نفس لرزونشو با ناله ی کشیده ای بیرون داد . "د...ددی!" فاک ...فقط همون کلمه کافی بود تا الفا دوباره بخواد اون توله گرگ هورنیو خیسو به فاک بده ... "فاک بیبی ... همینه ... همیشه اینطوری ددیو صدا کن ... " به نرمی لاله ی گوش بتا رو لیسید و ضربه ی محکمی به پروستاتش زد . "چطور خودمو نگه داشتم تا به فاکت ندم بیون ... " "ددی...اههه" .
𑁍ᯓ Pinky Promises ᯓ𑁍 by AmorTeam
AmorTeam
  • WpView
    Reads 62,837
  • WpVote
    Votes 14,724
  • WpPart
    Parts 30
هفـت سال پیش؛ سهون قربانی یه تجـاوز جـنسی شد که بخاطرش حامـله شـد... حاملگـی که واسـه یه پسـر ۲۱ ساله که اصلا آمادگـی چنین چیزی رو نداشت زیادی غیرمـنتظره بود... در حـد مـرگ ترسیده و کاملا تنها بـود پـس تصمیـم گرفـت بـچه رو به یتیم خونه بسپـره. همینطور که زمان میگـذشت، سهـون به زندگی کـردن تو آپارتمـانِ کوچیـک بهم ریخته اش با ترس از همه ی دنیا و خطرهایی که اون بیرون ممکن بـود براش پیش بیاد ادامه میـداد. اون راحـت زندگـی میکـرد ولی با تـرس. اون فکر نمیکرد هیچوقت دوباره بتونه مثل یه آدم عـادی زنـدگی کنه. تا اینکـه یک روز اتفاقـی توی مغـازه مـردی رو دیـد که خیلی خوش قیافه بـود و دختر بچه که همراهش بود. 𑁍ᯓᯓᯓ #PinkyPromises ᯓᯓᯓ𑁍 🏹نام داستان: قول های انگشتی 🎻کاپل: کایهون 🏹ژانر: درام، رمنس، امپرگ، اسمات 🎻نویسنده: Ericaababyy 🏹مترجم: Tina 🎳چنل: AmorFiction@
[Completed] •⊱ Revelations ⊰• (ChanBaek) Persian Translation by EXOPerFic
EXOPerFic
  • WpView
    Reads 23,520
  • WpVote
    Votes 2,323
  • WpPart
    Parts 15
⋅⋅⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⋅⋅ فن فیکشن ترجمه ای Revelations کاپل: چانبک ژانر: اسمات، بی‌دی‌اس‌ام نویسنده: Misunkun مترجم: loeydoodler@ روزهای آپ: جمعه‌ها خلاصه: بکهیون میدونه چی میخواد. حداقل فکر میکنه که میدونه تا این که این شانسو پیدا میکنه تا با یه غریبه تو یه کلاب رو هم بریزه و ساب بودنش که حتی خودشم ازش خبر نداشت معلوم بشه.. ⋅⋅⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⋅⋅