"Kiss my ass" "Would you like me to use tongue?" The Kim family and the Jeon family had been business rivals for generations. The two young CEOs Kim Taehyung and Jeon Jeongguk were supposed to be enemies. And they were. Until one business meeting when two young adults were left alone in an office. What couldn't possibly go wrong? Top!KTH Bottom!JJK

In the mid of Europe, a large span of werewoles resides under the decree of Royals. Surrounded by numerous packs, ruled by only one Royal Alpha. Royal Alpha Kim Taehyung was the most respected among the Eclipsers, however the Eclipsers has only one desire... to see the fated mate of their Alpha. The future Empress of Eclipse. In all their prayers, the cure of their Alpha's loneliness was expected, the cure of the darkness that had fallen over the Eclipse from 200 years. Little did they know their immortal Royal Alpha was living as a lone wolf since 1700 years. On the contrary, shrouding by mountains a pack lived... Lunar, Famous for their red hairs but The members of the pack had never seen their crown Prince at all. what will happen when the strings of their fates bound them together? . . . . . Will the Royal Alpha accept his mate? Or the vision of mates had already been ruined in his mind. •An Omegaverse story. •Fluff •Ancient+Modern era •Large Packs •Divinity •Supernatural

| LIFE owes me a smile | - Completed- Couple: Vkook Genre: Romance, Drama, Angst, Smut *** شهرِ من، پناهِ من، قلب و روح و جسم من؛ اینجا تا وقتی تو باشی... تا وقتی این هوا رو نفس بکشی؛ به هرچی شرّ و دشمنیِ، به هرچی قهر و تمناست به هر چی جداییِ تا ابد لعنت میفرستم... دنیا بعد از تو خیلی تغییر کرد، بعد از تو من نگرانی‌هام‌ رو دفن کردم. ***

[مــدار 38 درجــه، فصـل دوم] یک عاشقانۀ پر از درد... یک عاشقانهٔ پر از خون و خاطره... لابه‌لای خرابه‌های شهر به دنبال تیکه‌پاره‌های اون عشق می‌گشتن و هیچ‌چیز بجز خون و درد پیدا نمی‌شد‌. جنگ تمام شده بود پس چرا اون‌ها هنوز می‌جنگن؟! باید به دنبال انتقام بود یا التیام؟ ....𓂃ᬉ🪖 در انتهایی‌ترین نقطۀ قلبم... تو همان صدای ضعیفی بودی که فریاد می‌کشید لطفاً فقط زنده بمان. 𓂃ᬉ🪖 _یک‌بار رامت کردم فرمانده، انجام دادنش برای بار دوم برام هیچ‌ کاری نداره، ولی این‌بار روش‌هام فرق دارن. _یه رابطۀ عاشقانۀ مخفی با فرماندۀ ارتش؟! تو خیلی کثیفی پسر! +پس یادته. _من همه‌چیزو یادمه، حتی ریتم نفس‌ها و ناله‌هاتو‌. ➵ 𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝟑𝟖 𝐃𝐞𝐠𝐫𝐞𝐞 𝐂𝐢𝐫𝐜𝐮𝐢𝐭 ➵ 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤,𝐘𝐨𝐨𝐧𝐌𝐢𝐧 ➵ 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐀𝐧𝐠𝐬𝐭, 𝐂𝐥𝐚𝐬𝐬𝐢𝐜, 𝐏𝐨𝐥𝐢𝐭𝐢𝐜𝐚𝐥, 𝐒𝐦𝐮𝐭 ➵ 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: 𝐄𝐜𝐡𝐨 ➵𝐔𝐏: 𝐖𝐞𝐝𝐧𝐞𝐬𝐝𝐚𝐲

تو دنیایی که حقیقت تو سایه‌ها دفن شده و هیچ‌کس اونچه که به نظر می‌رسه نیست، کیم تهیونگ، مأموری که به طور رسمی "مرده" محسوب می‌شه، در تاریکی حرکت می‌کنه و مأموریت‌هایی رو انجام می‌ده که هیچ‌کس جرأت پذیرفتنش رو نداره. برای اون، هدف همیشه مهم‌تر از هرچیز دیگه ای بوده، حتی اگه به قیمت جون دیگران تموم بشه. اما وقتی یک همکار جدید، جونگکوک، وارد میدون می‌شه، بازی تغییر می‌کنه. مردی که گذشته‌اش مدفون شده، اما قلبش هنوز تو آتیش انتقامی خاموش‌نشده می‌سوزه. اون قدم‌به‌قدم به تهیونگ نزدیک‌تر می‌شه، در نقش یک دوست، یک متحد... و شاید چیزی بیشتر. اما تو دنیای سایه‌ها، اعتماد بزرگ‌ترین دروغه. وقتی حقیقت دروغ باشه، به کی می‌شه اعتماد کرد؟ ژانر: جاسوسی، اکشن، درام، انتقام. Eroda

خلاصه: خودت بخون قول میدم سورپرایز شی :) کاپل:ویکوک ، یونمین ، نامجین ژانر:اسمات،ومپایر،رومنس، سافت ، آمپرگ ,لیتل بوی زمان آپ : نامشخص⭐

احتمال فوران کردن اکلیل و رنگین کمان🐰💋❤ سافت ویکوک🐰 صد در صد هپی اند🙈😍 کیوت ،اسمات،سافت،سوییت،آمپرگ،هیبرید 🐰🐰 🐰🦄🐰🦄 #bts =2⭐ #love=1⭐ #vkook=1⭐ #bunny=1⭐ #dram=1⭐ #korean=1⭐ #army=1⭐ #jin=1⭐ #bl=1⭐ #gay=1⭐ #bangtan=1⭐ #sweet=1⭐ #tae=2⭐ #فلاف=1⭐ #fantasy=1⭐ #yoonmin=3⭐ Yoongi=1⭐ Cute=1⭐

جانگکوک کوچیکترین پسر رئیس باند خلافکار سئول که برعکس جایگاهش پسری معصوم و ساده ست که برای تولدش برده ای وحشی و خطرناک کادو میگیره برده ای که نه کسی می‌دونه کیه و نه می‌دونه اسم واقعیش چیه فقط میون تاریکی وجودش و چشم های ترسناکش یه لقب براش وجود داره فاکس... ● نام فیک ~> روباه ○ ژانر ~> اسمات ،مافیا، bdsm ● نویسنده ~> sara ○ کاپل اصلی ~> ویکوک ● هپی اندینگ

کافه فنجون شیرین! احتمالا شما هم زمانی که با داستان زندگی کیم تهیونگ مواجه بشید، با خودتون فکر میکنید، دقیقا چه تجربه‌ای توی زندگی تهیونگ شیرین بوده که پسر تصمیم گرفته با اعتماد به‌نفس کامل چنین اسمی رو برای کافه‌اش انتخاب بکنه؟ اما جا داره بگم، حضور اون پسر شیرینی پز که خنده‌هاش درست مثل کاپ‌کیک‌های کاراملی‌ای که توی اون کافه میپخت شیرین بود، تنها دلیل برای این بود که امروز اون کافه، چنین اسمی رو برای خودش داشته. و اون پسر، دوست پسر نازِ و محبوب تهیونگِ داستان ما، جئون جونگکوک بود. ژانر: رمنس، فلاف، کمدی، قسمتی از زندگی، اسمات. کاپل: ویکوک. نویسنده: Vinctaed

▪︎ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ▪︎ خلاصه: خیانت کردن یه انتخابه، نه یه اشتباه یا خطا. وفاداری یه مسئولیته، نه یه انتخاب! بیاین ببینیم وقتی تهیونگ اشتباه کرد، جونگ‌کوک تصمیم می‌گیره که بازم انتخابش کنه یا نه!